تگدیگری؛ سایهی فقر بر زندگی دختران خردسال کابلی
لیدا بارز
چشمان خیرهکنندهی سبزش در هوای گرگومیش صبحگاهان میدرخشند. هر روز پس از اذان صبح، خانه را به مقصد تهیهی نان برای خانوادهی نه نفرهاش ترک میکند. در آستانهی زمستان و در برخی از روزهای سرد، دستان کوچک و ظریفش را در آتش اوجاقهای کبابپزی گرم میکند. مانند دیگر کودکان همسن و سالهایش آرزوی رفتن به مکتب را دارد؛ اما دشواریهای زندگی، از سنگیگل تگدیگری ساخته که روزهایش را در کوچهپسکوچههای شهر کابل میگذراند.
سنگیگل، کودک دهسالهای از کابل، با سرنوشت تلخی روبهرو است. پدرش معلول و مادرش با شستن لباس و نظافت در خانههای مردم روزگار میگذراند. سنگیگل، روزها در خیابانهای کابل تگدیگری میکند و در کنار آن، با فروش قلم تلاش میکند تا لقمه نانی برای خانوادهاش فراهم کند.
درآمد روزانهی او سقفی معادل ۱۰۰ افغانی دارد؛ با این حال، روزهایی نیز بوده که دستخالی و ناامید به خانه بازگشته است.
سنگیگل، در گفتوگو با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید: «پدرم کار نمیتانه و روزهای که مه هم دستخالی خانه میروم، شبها گرسنه خواب میشویم. شبهای هم شده که زمستان بوده و ما از خنکی(سردی) و گرسنهگی خواب نرفتیم».
او در یک خانواده نهنفری زندگی میکند که هیچ سرپرست مردی ندارند. سنگیگل، به خبرگزاری بانوان افغانستان میگوید: «خالهام هم با ما زندگی میکند. او بیچاره مریضی میرگی دارد که کار نمیتواند. مادرم، در خانههای مردم کالاشویی میکند. ماه ۲ هزار افغانی کرایه خانه میتیم که پوره نمیتوانیم».
این دختر خردسال که روزهایش را در خیابانهای شهر میگذراند، از رفتارهای نامناسب مردم شکایت دارد. او میگوید: «خیلی وقتها مردم به ما فحش میدهند و میگویند بروید که از دست شما دیوانه شدهایم.»
سنگیگل، همچنین میگوید که دو بار توسط طالبان بازداشت شده است. به گفتهی او طالبان، به او و سایر تگدیگران وعده دادهاند که با آنان کمک و همکاری خواهد شد. «همی طالبان نباشه کار ما خوب است. آنها ما را د رنجر میندازن و میبرند. آنها میگن نیاین د سرک. ما با شما کمک میشویم. خو هیچ کت ما کمک نشدن. سه روز ماره بردن د یک خانه بودیم باز پس گفتن که برین و هیچ کمک نکردن».
طوطی، دختر ۱۴سالهای که او نیز تگدیگری میکند، سرنوشتی مشابه سنگیگل دارد. او در خانوادهای پنجنفره زندگی میکند و پدرش را به دلیل بیماری قلبی از دست داده است.
او در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید: «پدرم فوت شد. تکلیف قلبی داشت. وگرنه ما چی میکدیم که گدایی کنیم».
طوطی، از سختیهای زندگی شکایت داشته و میگوید: «در خانه هیچ چیز نداریم. نی آرد داریم و نی روغن. وضعیت زندگی ما زیاد خراب است. وقتی پدرم فوت کرد، مجبور به گدایی کردن شدم. روزهای نخست، زیاد سخت بود. خجالت میشدم که دست خودم را سمت مردم پیش کنم؛ اما حال دیگر عادت شده است».
او که از رفتار «بد و نفرت» مردم در سطح شهر صحبت میکند، میگوید که این سرنوشت ماندنی نیست: «زمانیکه بزرگ شدم، اولادهای غریب را کمک میکنم. نمیخواهم کسی فقیر باشد. زیادتر مردم ما ره لت میکنه و فحش میتن. از یکسو طالبان ما را میبرن و میگه کمک تان میشویم، ولی تاهنوز خو کت ما کمک نشدن».
طوطی، در صحبتهای خود میافزاید: «ناچاری نباشه کسی از خوشی د آفتاب و در برف بیرون نمیگردد. کاش مه برادر کلان میداشتم. کار میکرد که مه د سرک نمیامدم».
در کنار تگدیگری، طوطی شیشههای موترها را پاک میکند و مادرش نیز تگدیگر است. او میگوید: «مادرم سمت شاه دوشمشیره میشینه. آنجا گدایی میکند. گاهی هم پشت دروازههای مردم میریم و یگان خانه خو هیچ دروازه خود را باز نمیکند».
طالبان، پیش از این از ایجاد «کمیتهی جمعآوری گداهای» خبر داده و گفته بودند که برای تگدیگران که توانایی کار و فعالیت را دارند، زمینهی کار فراهم میکنند.
دفتر معاون اقتصادی ریاستالوزرای طالبان، ۲۹ میزان، سال جاری گزارش داد که «کمیتهی جمعآوری گداهای» این گروه، در دو سال اخیر، ۶۲ هزار و ۱۹۳ گدا را از ۱۰ ولایت افغانستان جمعآوری کرده؛ اما طالبان، از پلانهای بعدی شان برای رسیدگی به این افراد چیزی نگفته است.
شهروندان افغانستان، پس از اگست ۲۰۲۱، از افزایش فقر، گرسنهگی و رشد آمار بیکاری شکایت دارند.
برنامهی جهانی غذای سازمان ملل متحد در ۲۷ سنبله، نیز اعلام کرد که ۱۲ میلیون افغانستانی نمیدانند که وعدهی غذایی بعدی خود را چگونه فراهم کنند.
زندگی در فقر و تگدیگری نتوانسته آرزوهای کودکانه سنگیگل را از بین ببرد. او میگوید: «آرزو دارم یک روز به مکتب بروم و مثل کودکان دیگر درس بخوانم».
سنگیگل، برای پوشاندن خواهر و برادرانش از لباسهای دستدوم همسایهها استفاده میکند. او خواستار توجهی جدی حکومت به وضعیت «اسفبار» کودکان بیسرپرست، بهویژه در فصل سرما، شده است.