در آستانهی زمستان؛ جدال زنان با فقر و سرما
آینور سعیدپور
بحران اقتصادی، ناداری و بیکاری توان تهیهی نیازهای اولیه را از بسیاری خانوادهها در افغانستان گرفته است. این وضعیت برای زنانی که سرپرست خانواده اند، دشوارتر است. به گفتهی برنامهی جهانی غذا از هر ده خانوادهی که تحت سرپرستی زنان میباشد، نه خانواده در فقر قرار دارند. برخی از زنان میگویند که در آستانهی فصل زمستان در ناداری شدید به سر میبرند. آنان میافزایند که بیکاری سبب شده که نتواند نیازهای خانوادههای شان را فراهم کنند.
فریدهی 38 ساله باشندهی بامیان است. او سرپرستی خانوادهی شش نفرهاش را برعهده دارد. او همهی نیازهای خانوادهی خود را از جمله خوراک، پوشاک، دارو و هزینهی آموزش کودکانش را باید فراهم کند. شوهرش به مواد مخدر اعتیاد دارد و از خانوادهاش سرپرستی نمیکند.
نداشتن سرپرست مرد، بار سنگین تامین نیازهای خانواده بر عهدهی نازنین گذاشته است. او تحت حاکمیت طالبان که از همهی حقوق خود از گشتوگذار آزادنه گرفته تا کار محروم است؛ باید برای فرزندانش نان تهیه کند.
افزون بر نان، خود و یک کودکش نیز بیمار است. این وضعیت مسوولیت و نگرانیهای فریده را بیشتر کرده است. باید پولی داشته باشد که برای درمان به پزشک مراجعه کرده و داروی مورد نیاز را نیز خریداری کند؛ اما از آنجای که او بیکار است و شوهرش اعتیاد دارد، این کار دشوار است.
بیشتر روزها در سفرهی آنان جز نانخشک و آبجوش غذایی دیگر نیست. خانوادهی فریده مجبور استند که با این وضعیت زندگی را ادامه دهند؛ اما به گفتهی فریده روزها و شبهای هم است که حتا لقمهی نان خشک هم بر سر سفرهی شان پیدا نمیشود.
فریده میافزاید که کمبود غذا، سبب شده که خود و یک فرزند کوچکاش به سوءتغذیه مبتلا شوند. پزشک به فریده گفته که باید از حبوبات و گوشت در وعدههای غذایی استفاده کند تا وضعیت خود و فرزندش بهبود یابد. در وضعیتی که داشتن نان خشک برای وعدهی غذایی بعدی این زن دشواری میکند، دنبالکردن توصیههای پزشک برایش ناممکن است.
از سوی دیگر، نزدیکی فصل سرما، به نگرانیهای فریده افزوده است. با نخستین باران و برف راههای ارتباطی با بسیاری از ولسوالیها و ولایتها بسته میشود. باشندگان ولایتهای دوردست افغانستان معمولا پیش از باران و برف، مواد سوختی و غذاییشان را تهیه میکنند؛ اما فریده، برای زمستان و گرمکردن خانهاش هیچ آمادگی ندارد.
محدودیتهای حاکم بر زنان، فضاهای عمومی و کاری را برای فریده به شدت تنگ کرده و او گزینههای زیادی برای کارکردن در دست ندارد. در سوی دیگر، او میگوید که هیچ نهاد امدادرسانی برای شان کمکی نکرده تا وضعیت اقتصادیش اندکی بهتر شود.
شکوه فریده از کمک دریافتنکردن در حالی مطرح میشود که پیش از این، دفتر هماهنگکنندهی کمکهای انساندوستانهی سازمان ملل متحد (اوچا)، گفت که ۷۹ درصد از خانوادهها در افغانستان در زمستان پیشرو مواد سوختی برای گرم کردن خانههای شان نخواهند داشت.
اوچا همچنان از کمبود بودجه برای امدارسانی به نیازمندترین افراد در زمستان پیشرو با کمبود بودجهی سه اعشاریه چهارده میلیارد دالری روبهرو است.
انیسگل، باشندهی کابل است. بحران اقتصادی حاکم بر افغانستان زندگی او را نیز مانند بسیاری از خانوادههای دیگر متاثر کرده است. بیکاری دوامدار در افغانستان سبب شده که این خانواده نیز از تهیهی نیازهای اولیهی زندگی شان عاجز بمانند.
این بانو نیز میگوید که دو کودکش به دلیل سردی هوا بیمار شدهاند و هزینهای ندارد که با آن کودکانش را برای درمان به پزشک ببرد.
انیسگل میگوید از یک سو بیکاری سبب شده که روزبهروز وضعیت اقتصادیشان بدتر شود و از طرف دیگر، هیچ نهادی بینالمللی و داخلی به آنان کمکی نکرده است.
این بانو میگوید که زندگیاش به کمکهای همسایهها و خویشاوندانش وابسته است. هرازگاهی به انیسگل کمک میکند و او با همین وضعیت نان شبوروزش را تهیه میکند.
انیسگل در این باره میگوید: «غریب و بیچاره استم. هیچ چیزی ندارم. همسایهها همه از وضعیتم باخبر هستند. همانها گاهی کمک میکنند و یگان چیز برایم میدهند. با همان کمکها زنده هستم».
این زنان در حالی از ناداری و بحران بشری در افغانستان شکایت دارند که پس از حاکمیت طالبان، افغانستان یکی از جدیترین بحرانهای بشری را تجربه میکند.
عدم یک حاکمیت مشروع در افغانستان، انزوای سیاسی و اقتصادی، محدودیتها بر کار زنان، تعزیرات بانکی، قطع کمکهای جهانی به افغانستان، انجماد سرمایهی ارزی افغانستان، خشکسالیهای دوامدار و رویدادهای ناشی از تغییرات آبوهوایی از عاملهای عمدهی بحران اقتصادی در افغانستان عنوان میشود.
در تازهترین مورد، برنامهی جهانی غذای سازمان ملل متحد گفت که افغانستان یکی از «داغترین» نقطههای گرسنگی در افغانستان است.