شرم فرزندان از شغل والدین
«من دوست ندارم مادرم صفاکار باشد و بارها این مسئله را با او در میان گذاشتم اما او میگوید مجبور است، چون پدرم زن دیگر گرفته و ما را رها کرده، مادرم مجبور است که صفاکاری کند و خرچ خانه را بدهد ».
این گفتههای پریسا است که از شغل مادرش راضی نیست و میگوید مادرش باید به فکر کار دیگری برای خود شود.
پریسا میگوید: دوست دارد مادرش به جای اینکه صفاکار مکتب باشد معلم باشد یا حداقل شغلی داشته باشد که او بتواند با افتخار به دوستاناش بگوید که مادرش کار میکند.
وی میگوید به این دلیل از شغل مادرش خوشاش نمیآید، چون زمانیکه یکی از دوستاناش از شغل مادر او با خبر شده بود او را مورد تمسخر قرار داد و بیشتر دوستان او از خانوادههای ثروتمند اند.
برای این که صحبتهای مادر پریسا را هم داشته باشم، به سراغ او دریکی از مکاتب دورافتاده رفتم، زنی 50 ساله با دستان و سروصورت خاکی و جاروب در دست؛ که دهلیزها و صنوف مکتب را جاروب میکرد.
وقتی سر صحبت را با بی بی گل باز کردم گفت: برعلاوهی پریسا دو فرزند دیگر نیز دارد و مجبور است در این محیط کار کند چون اگر او کار نکند فرزنداناش درمانده خواهند شد.
بیبی گل بیان داشت: شوهرش زن دیگری نیز دارد و از پس مخارج هیچکدام بر نمیآید و هیچ نوع کمکی برای زندگی او و بچههایش نمیکند.
وی گفت: «دخترم پریسا دوست ندارد که صفاکار باشم و توقعات بالای دارد اما من که درس نخواندم، نمیتوانم کار بهتری پیدا کنم و در این وضعیت همین هم برایم غنیمت است ».
به گفتهی بیبی گل دخترش از کار او به حدی ننگ میکنند که دوست ندارد مادرش در جمع دوستانش ظاهر شود و یا کسی بداند که وی مادر اوست.
در این میان نفیسه زن دیگریست که دخترش او را به دلیل صفاکاری در خانههای دیگران سرزنش میکند.
او نیز بنابه نیازهای مالی و وضعیت ناگوار زندگی به صفاکاری در خانهها مشغول است و به گفتهی خود او دخترش با این مسئله به شدت مشکل دارد.
نفیسه میگوید: «دخترم از این که صفاکار هستم خجالت میکشد و به همین دلیل بارها زمانی که میخواستم در جلسهی والدین در مکتب او اشتراک کنم مانع من شد ».
در همین حال شماری از روانشناسان به این باور اند که این مسئله میتواند تاثیرات منفی را روی روان والدین داشته باشد.
حسین جعفری روانشناس به این باور است که والدین تمام عمر خود را برای فرزندان صرف میکنند اما اگر این فرزندان والدین را تنها بگذارند میتواند آنها را دچار احساس پوچی و افسردگی کند.
جامعه شناسان اما به این باور اند که شرم فرزندان از شغل والدین میتواند باعث سردی روابط در خانواده شود.
علی کاوه آگاه امور اجتماعی به این باور است که شرم فرزندان از شغل والدین پدیدهی نو نیست، حتی در فقه در برخی از موارد برای برخی از زنان اجازه داده شده که اقدام به جدایی از شوهر کنند و در آن از شغلهای مثل دباغی نام گرفته شدهاست.
به گفتهی آقای کاوه در این موارد فرزندان احساس میکنند که والدین به صورت غیرمستقیم یا ناخواسته باعث سرافکندگی آنان شده اند.
آقای کاوه میگوید: «در گذشته خانوادههای فقیر در یک منطقه زندگی کرده و همه با هم یکسان و در یک سطح بوده اند، اما امروز ساختار تغییر کرده و اطفال فقیر با انسانهای ثروتمند در ارتباط اند، و این مسئله باعث میشود تا فرزندان، شغلها را باهم مقایسه کرده و موجب سرافکندی فرزندان خانوادههای فقیر شود ».
به باور این آگاهان، عدم احترام به والدین در خانواده و همچنین اجتماع، از پیامدهای منفی شرم فرزندان از شغل والدین میباشد.
گزارشگر: سیمین صدف