مشکلات حل شده، بحث آواز خوانی مانده است

«فساد هنر نیست، مرگ برستاره شیطان» شعار شماری از علمای دین و شهروندان معترض ولایت هرات است که در برابر ستاره افغان راه پیمایی نموده و مانع ضبط این برنامه در این ولایت شده اند.

این علما با هشدار این که ستاره افغان یک برنامه‌ی ترویج دهنده‌ی فساد است، بی‌بندوباری را در جامعه رشد می‌دهد و جوانان را به تباهی می‌کشاند، خواستار لغو این برنامه شده اند.

در حالی‌که قرار بود روند پذیرش و ثبت نام مرحله‌ی مقدماتی این برنامه در هرات آغاز شود اما ثبت این برنامه برای دو روز پی درپی به حالت تعلیق درآمده است.

معترضان با هشدار این که هیچ پروژه‌ای نمی‌تواند این برنامه را در شهر علم و فرهنگ برگزار کند می‌گویند اگر چنین شود به اقدامی جبران ناپذیر دست خواهند زد.

این در حالیست که هفته‌ای گذشته هفته‌ای خونین برای ملت افغانستان بود.طوری که در رویدادهای مرگبار و جداگانه در نقاط مختلف کشور بیش از 200 تن کشته شده اند.

 بیشتر کاربران شبکه‌های اجتماعی که در روزهای اخیر از حمله‌های پی درپی شورشیان و اوضاع امنیتی می‌نوشتند، با خبر اعتراض علمای دین در برابر ستاره افغان، واکنش نشان‌ داده اند. منتقدان این اقدام می‌گویند چرا این قشر، حمله‌های خونین و فعالیت‌های گروه‌های شورشی که نظامیان و غیر نظامیان را به خاک و خون می‌کشانند را محکوم نمی‌کنند.

عاطفه غفوری یکی از منتقدان این طبقه در صفحه فیسبوک خود نوشته است:‌«این درد خیلی کشنده تر از سرطان است. از آن جایی که هیچ مشکل دیگری در افغانستان نیست، دردی نیست، چون فرزند این کلاه بسرها در سنگر سرد و گرم، شکم گرسنه و لبان تشنه جان نباخته است. چون طفلی از خانواده این فندوق فکران، بی پدر نشده است که بدانند وقتی پدر از خانه بیرون می‌شود و تکه پاره های تنش بی جانش و بی پیکر به خانه بر می‌گردد یعنی چه؟

دردی نیست باید به فکر آریانا سعید و ستاره افغان شد. علیه این لنگی پیچان بی احساس و اندیشه، باید ایستاد».

سیمین صدف یکی دیگر از این کاربران با ابراز تعجب از با اهمیت جلوه دادن برنامه ستاره افغان نسبت به تقاضای عمل جنسی یک معلم علوم دین از 20 دانش آموزش نوشته است.

فرشته استوار نگاشته: «هزاران اتفاق در کشور می‌افتد اما عالمان دین ما خاموش اند وقتی حرف از موسیقی می‌شود صدای شان بلند می‌شود ».

علی کاوه استاد دانشگاه در فیسبوک خود نوشته که: «درسته اعتراض حق همه است. ولي اين هم درسته كه آن چه بدان اعتراض مي‌كني و آنچه نمي‌كني مشخص مي‌كنه كيستي و چي برايت اهميت داره.
نه اين كه از آن برنامه خاص كه عليه آن اعتراض كردند خوشم مي‌آيد يا باور داشته باشم كه مشكلي ندارد، ولي اين را هم مي‌بينم كه در اين جامعه و بين اين همه اتفاق و خبري كه اشك انسان را جاري مي‌كند، برنامه‌اي را با همه نواقصش اگر بتوانند اندكي عده‌اي را شاد كند و كورسوي اميدی برای شان باشد، مي‌توان تحمل نمود و به جاي آن بر ضد چيزهاي بدتر و جدی‌تر مثل فساد و خشونت و كشتن انسان‌های بي گناه كه همه روزه تجربه مي‌كنيم بايد اعتراض كرد ».

برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی این اقدام طبقه روحانیان را نشان دهنده‌ی رشد افراطیت خوانده و می‌گویند قدرت گیری افراطیت در ولایت هرات چیز تازه‌ی نیست اما این نمایش نیز خالی از خطر نخواهد بود.

آرین آرون نویسنده، در این مورد نگاشته است:«دهان شان را به اندازه دهن یک جوال باز می‌کند و با کلمات متعفن و نفرت انگیز گلو پاره می‌کنند که موسیقی حرام است اما زیر لب حتا یک بار هم تکرار نمی‌کنند که این کشتاری که همه روزه جریان دارد درست نیست، چه برسد به این که تقبیح کنند و حرامش بشمارند.

هرچند نباید هم از این نوع موجودات توقع داشت، چون زمانی که به همین راحتی پیش روی رسانه‌ها فریاد می‌زنند که در صورت اجرا شدن این برنامه در هرات دست به خشونت می‌زنند و محل ثبت برنامه را به آتش می‌زنند مشخص می‌شود چه ذهنیتی دارند و این ذهنیت چقدر گره خورده و آموخته شده با خشونت است. از سویی هم همین که در مورد کشتارهای همه روزه‌ای که جان ده‌ها تن را می‌گیرد سکوت می‌کنند، خود گواه این است که تا چه اندازه این گونه کشتار و خشونت را می‌پذیرند. هرچند قدرت گیری افراطیت در هرات چیز تازه‌ای نیست اما چنین نمایش آن خالی از خطر نیست و بروز این گونه‌ای و چنین فضا یافتن برای نمایش آن را نباید دست کم گرفت ».

برخی اما از دید دیگری به این موضوع نگریسته اند. نجیب بارور شاعر و نویسنده در این مورد گفته که :« دموکراسی همین است، تعدادی ستاره‌ی افغان را می‌خواهند و تعدادی نمی‌خواهند. اگر به اصل رای و دموکراتیزه‌شدن جامعه باور دارید، حق بدهید تعدادی را که به تحجر فکری خود پای‌بند بمانند. حرکت ملاهای هرات از حیث حق رای و فعالیت‌های اجتماعی هیچ منافاتی با روش‌های دموکراتیک ندارد. اما ماهیت خواست شان از حیث ارزش‌های دموکراسی قابل سنجش است که بحث دیگری می‌خواهد.»

برخی نیز با گذشتن پست‌های عنوانی نامه‌ی سرگشاده به عالمان دین واکنش شان را در برابر این اقدام نشان داده اند.

اما در کنار این افراد، عده‌ای نیز از این حرکت استقبال کرده و حمایت شان را از عالمان دین اعلام کرده اند. چنانچه مائده رسا نوشته است که: «یک حرکت درست و بجاست. زیرا اسلام زیر سوال می‌رود به هم‌چین برنامه‌ها در یک کشور اسلامی و این تنها دلیلی است که افغانستان به به قرون وسطی کشانیده می‌تواند همانطور که روم مذهب را با سیاست یک جا کرد و رو به انحطاط رفت می‌خواهند اسلام را از ملت افغانستان دور و عنعنات نادرست وارد کرده و مارا به تباهی بکشانند ».

عصمت الله موحد نوشته که: «جالب است که کسانی که در راه به فحشا کشاندن جوانان کار می‌کنند را محق می‌دانند ولی علمای بزرگوار را که در راه حفظ جوانان از فساد و فحشا کار می‌کنند توهین می‌کنند ».

انتقادی که در شبکه‌‌های اجتماعی متوجه طبقه‌ی روحانیان شده این است که چرا این طبقه به صورت واضح و صریح حمله‌های انتحاری و انفجاری گروه‌های تروریستی را محکوم نمی‌کنند؟ چرا وقتی مساجد به آتش کشیده می‌شود و قرآن سوختانده می‌شود علما صدای شان را نمی‌کشند و صرف در برابر ستاره افغان، کنسرت آریان سعید ویا کنسرت شفیق مرید صدای شان را می‌کشند؟

سودابه احراری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا