روز دختر را متفاوت‌تر تجلیل کنید!

روز دختر را متفاوت‌تر تجلیل کنیم!

روزهای زیادی وجود دارد که مناسبتی به آن پیوند خورده است. همه ساله جشن می‌گیریم سالروز را تجلیل می‌کنیم اما کمتر می‌دانیم چرا هست و یا چرا باید توجه کنیم.

مثلا همین روز دختر اصلا چرا هست و چرا روزی را مشخصا به نام دختر ثبت تقویم‌ها کردند. فکر کنم دلیل وجودش بیشتر از تبریکی‌های ساده داخل شبکه‌های اجتماعی و نوشتن پست‌های «دخترم روزت مبارک» باشد.

زمانیکه در سال 2011 این روز رسما از سوی سازمان ملل متحد به نام دختر نامگذاری شد هدفش این بود که توجه جهانیان را به شرایط سخت و کمبودی‌های اجتماعی دختران از سراسر دنیا جذب کند.

اما کجا دیده ایم در این کشور برای کودکان توجه شود. به کدام یک از مشکلات رسیده‌گی شده است؟؟

سازمان‌های مرتبط با مسائل دختران و زنان جوان، در این روز با ایجاد برنامه‌های مختلف سعی می‌کنند امکاناتی به وجود آورند که صاحب نظران در این زمینه برای بهبود و تغییر شرایط زندگی، آموزش و وضعیت اجتماعی دختران و زنان جوان ایده‌های جدیدی را ارائه کنند و شرایطی را فراهم کنند که دختران و زنان جوان، خواسته‌ها و کمبودهای خودشان را مطرح کنند.

اما در افغانستان کجا دیده‌ایم کسی از دردهای یک دختر بپرسد؟؟ از دغدغه‌ها، از ترس‌ها، از اینکه چرا گوشه‌گیر است، ناامید است، خانه را می‌پرستد و هزاران علامت سوال دیگر که جز یک نقطه میان خالی چیزی دیگری در ذهن‌ها باقی نمانده است.

باید خودت را گاهی در جایگاه دختر قرار بدهی، گاهی باید یک دختر باشی تا بفهمی دردش ریشه در کجاها دارد و کدامین زخم‌ها است که اضطراب‌های به ظاهر سطحی را در او زاییده است.

کمی دورتر از محیط خانه، کمی آنسوتر در همین حومه‌های شهر خدا می‌داند که صدای گریه‌های نوزادی دختر برای عده‌ای چقدر گوش‌خراش و صدای جنس مخالف‌اش همانند چهچه‌ی بلبلان در باغ‌های بهاریست.

هیچ خبری مضحک‌تر از حرف و حدیث‌ها از بهبودی وضعیت زنان نیست! نمی‌دانم چندین دختربچه را مدرسه فرستاده و یا در گلو کدامین دختر قطره‌های زندگی را چکانیده اند که اینگونه طبل‌وار به خیابان‌ها مژده از بهبودی‌ها سر می‌دهند.

تاسف‌بار است بدانیم که در همین روز (11 اکتوبر) سازمان نجات کودکان آمار 700 تن از بانوانی را اعلام می‌کند که قبل از رسیدن به سن 18 سالگی وادار به ازدواج اجباری شده اند یا اینکه چندین و چند خانواده در کشور‌های جنگ‌زده شاهد مرگ اجباری دختران خود بوده اند.

سازمان‌های مختلف همه ساله دور هم جمع می‌شوند با کیک و شیرینی این روز را گرامی ‌می‌دارند در حالیکه تاکنون نخواسته اند آگاهی‌دهی کنند که همچین روزی وجود دارد. من هم شاید اگر فیس‌بوکم از این روز خبر نمی‌داد، تا کنون بی‌خبر از وجود چنین روزی برای خودم بودم.

تاسف بار است وقتی یک بانویی نوجوان در همین شهرمان، هرات، می‌گوید همان روز به دنیا آمدنش را هم زندگی نکرده است. برای او این‌ها مضحک است.

راست می‌گوید؛ چه چیزی مضحک‌تر از این که عاملان خشونت‌ها و بدبختی‌هایت برایت روز دختر را خجسته باد بگویند؟ انگار مسخره‌اش می‌کنند، سالی یکی دو بار بودنش حس ‌می‌شود برای کمتر از 24 ساعت و بعد هیچ چیزی جز چند سطری خاطره در حافظه‌ی کوتاه مدت باقی نمی‌ماند.

برگی پاییزی که گویا هیچ وقت جز یک درخت نبوده است.

اینگونه نه!

باید هر روز را مبارزه کرد!

غیرت را بد معنا کرده اند! بگذاریم سنت‌های ناسپند دود بشوند، دروازه‌های مدارس باز بماند! باید آزادی را معنا کرد باید درها را باز گذاشت تا خودش را حس کند، وجودش را، توانایی‌هایش را!

کمی نور، کمی اکسیژن نیاز است!

یک شاخه گل، یک تبسم، همین‌ها دلخوشی، اعتماد بنفس می‌دهد.

روز دختر را متفاوت‌تر تجلیل کنیم!

نویسنده: زینب محسنی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا