ماهجبین: «به جای عشق نفرت نصیبم شد»
فقر و تنگدستی زندگی بسیاری از زنان بیسرپرست را تلخ و طاقت فرسا کردهاست اما به باور ماهجبین، زندگی زمانی به آخر میرسد که این فقر با معلولیت، عدم توجه شوهر و بی سرپناهی همراه شود.
ماهجبین زنی 20 ساله است که یکسال از ازدواجاش میگذرد، بنا به گفتهی خودش، قبل از ازدواج از تومور که در دست او بود اطلاعی نداشت و این درد پس از ازدواج، در مهرهی کمر او نیز سرایت کردهاست.
ماهجبین میگوید: «زمانی که ازدواج کردم خوب بودم اما پس از آن دردهای را در دست و سپس در کمرم احساس کردم، پس از این که به داکتر مراجعه کردم گفت که تومور است و باید زود عمل شود اما شوهرم به جای اینکه برای تداویام کاری کند مرا از خانه بیرون کرد ».
او میافزاید: شوهرش در ابتدا نمیخواست او را بیرون کند اما پس از تحریکهای پسر کاکایش از تداوی او صرف نظر کرد
ماهجبین میافزاید: پسر کاکای شوهرش همیشه به شوهرش میگفت، به جای اینکه پول خود را برای این زن معلول مصرف کند زن دیگری بگیرد چون این زن به دردش نمیخورد.
او افزود: پدر ندارد و در خانه چهار خواهر و یک برادر 15 ساله دارد که آنها نیز در مصارف خانهی شان به مشکل برخورده اند.
ماه جبین می افزاید مادرش برای ادامه زندگی آنها کرک یا مخ پاک میکند و با آن پول دوای او را تهیه میکند.
گزارشگر: سیمین صدف