حکایت زنان کارمند از و جود آزار و اذیت جنسی در ادارههای دولتی هرات
گزارشگر: سیمین صدف
زنان کارمند در ادارههای دولتی برخی حکایات دردناکی را از وجود آزار و اذیت جنسی در این ادارهها روایت میکنند. این زنان میگویند به دلیل اینکه خواستههای شخصی همکاران مرد خود را برآورده نکرده اند از وظیفهی شان سلب صلاحیت شده و یا تحت فشار قرار گرفته و عرصهی کاری برای شان تنگ شده است.
شماری از زنان کارمند در ادارهای دولتی در حالی از آزار و اذیتها سخن میگویند که به شکایات شان در این زمینه رسیدگی صورت نگرفته است.
زهرا کارمند کلینیک معارف میگوید به دلیل اینکه خواستههای نا مشروع آمر خود را برآورده نکرده است مجبور شده آن اداره را ترک کند.
زهرا میگوید « چون خواستههای مدیر خود را برآورده نکردم بهانه گیری کرد و به من تهمت بد بودن زد، حالا سه سال است که از این اداره به آن اداره به حیث خدمتی کار میکنم در حالیکه وظیفه ثابت داشتم و با صلاحیت بودم اما حالا به حیث خدمتی در ادارهها کار میکنم و صلاحیت چندانی هم ندارم.»
او میافزاید با وجود اینکه از برخورد مدیراش شکایت کرده اما رسیدگی چندانی به قضیهاش نشده است.
زهرا میگوید:« فقط مرا از آن اداره به اداره دیگر تبدیل کردند که این اصلا مورد قبول من نبود چون من توقع داشتم بیشتر رسیدگی شود.»
او در ادامه افزود مدیرش صلاحیتهاو کارهای او را به یکی از همکارانش میداده که با او رابطه خوب وصمیمی داشته است.
شماری دیگر از زنان نیز از تجربههای چندین سالهشان در مورد آزار واذیت در ادارهی شان صحبت میکنند.
زرمینه که سیزده سال است در فرماندهی پلیس هرات کار میکند میگوید:« در اوایل که آمده بودم اینجا کار کنم همکارانم از بخش مردان خیلی سعی کردند با من صمیمی شوند ویا رابطهی برقرار کنند اما من خودداری کردم بارها برای من پیشنهاد دادند که با آنها دوست شوم اما من این کار را نکردم و حالا که پیر شدم کمتر این پیشنهادها را میشنوم.»
در همین حال زنانی که در پستهای بلند دولتی کار میکنند نیز وجود این خشونتها علیه زنان در ادارههای دولتی را تایید میکنند.
شهناز(مستعار) کارمند بخش جنایی فرماندهی پلیس هرات میگوید آزار و اذیت زنان در این اداره به وفور دیده میشود.
شهناز میگوید:« خود من در سه سال کاری خود با عدم همکاری همکاران خود مواجه بودم و دلیل آن این بود که همکارم میخواست به رسم احوال پرسی با من دست بدهد و زمانی که من سر باز زدم، حاضر نشدند در بخش اداری با من همکاری کنند و برای من کار شکنی کردند.»
وی میگوید که بسیاری از موارد وجود دارد که زنان مجبور به برقراری روابط نامشروع میشوند و به حدی تحت فشار قرار میگیرند که مجبور شوند به فساد اخلاقی تن بدهند.
لایقه زن دیگریست که به دلیل برآورده نکردن خواستهای نامشروع همکاران مرداش از آنها ضربههای زیادی خورده است.
لایقه کارمند بخش بازرسی در پشتنی بانک میگوید: « همکارم خواستار رابطه نامشروع با من بود و زمانی که من به خواستهاش تن ندادم مرا تهدید کرد و هر زمانی که از پیش روی او میگذشتم با دیگران جمع میشد و برایم حرفهای زشت میگفت زمانی که من واکنش نشان دادم چند نفر از همکاران بر سرم ریختند و مرا لت و کوب کردند.»
او میافزاید:« همکارم به من گفت که برایش از دخترانی که مراجعه میکنند شماره بگیرم و زمانی که من این کار را نکردم مرا لت و کوب کردند.»
او در ادامه میافزاید با اینکه جراحات زیادی روی سر و گوشاش ایجاد شده بود بازهم کسی شکایتاش را پی گیری نکرد.
لایقه میگوید:« تصدیق داکتر هم که ثبوتی برای لت و کوب من بود را قصدا در محکمه گم کردند.»
این در حالیست که مسؤلان در فرماندهی پلیس هرات این ادعا را رد کرده و میگویند که هیچگاه با چنین مواردی بر نخورده اند.
نورخان نیکزاد مدیر عمومی پلیس مردمی و مسوول مؤقتی بخش مطبوعات فرماندهی پلیس میگوید: « در مدت سیزده سال که من در فرماندهی پلیس هرات کار کردم هیچگاهی چنین مواردی وجود نداشته و شکایتی از این ناحیه نیز صورت نگرفته است.»
آقای نیکزاد میگوید: :«اگر چنین اعمالی وجود میداشت شکایت صورت میگرفت و به آن رسیدگی میشد اما ما هیچ نوع قضیهی در این رابطه نداشتیم، ما در صفوف پلیس خود بیشتر از صد پولیس زن داریم اما هیچگاهی مسئلهی مطرح نشده که زنان از سوی کارمندان مورد آزار و اذیت قرار بگیرند.»
این در حالیست که فعالان حقوق زن به این باور اند که این خشونتها ناشی از نگاه جنسیتی در جامعه مرد سالار و سنتی افغانستان است.
سمیه رامش فعال حقوق زن میگوید:« در جامعه مرد سالار و سنتی افغانستان و به ویژه هرات به زنان نگاه جنسیتی وجود دارد در کشور جنگزده و سنتی افغانستان و به ویژه هرات برخی میخواهند که زنان همان نقش از پیش تعیین شده را داشته باشند و زنان کارمند ادارههای دولتی با خشونتهای لفظی جسمی و جنسی که در بر دارنده نگاه جنسیتی به زنان است مواجه اند.»
خانم رامش میگوید: بخش دیگر قضیه این است که آزار و اذیتهای زنان تابو است و همین مسئله باعث شده که زنان در بسیاری از موارد قضایا را مطرح نکنند و مجبور به عقب نشینی شوند.
در همین حال مسؤلان در ریاست امور زنان نیز وجود این آزار و اذیتهای زنان در ادارههای دولتی را تائید میکنند.
سمیه طاهری مدیر عمومی حقوق ریاست امور زنان میگوید:« شکایتهای به صورت شفاهی از این نوع آزار و اذیتها وجود دارد ولی کمتر اتفاق افتاده که زنان بخواهند شکایت رسمی درج کنند و تا زمانی که شکایتی ثبت نشود ما نمیتوانیم در زمینه دادخواهی کاری کنیم.»
بیشتر زنان به دلیل اینکه نمیخواهند وظیفه خود را از دست بدهند حاضر به شکایت نمیشوند و به مشوره بسنده میکنند.
در همین حال شماری از جامعه شناسان به این باور اند که یکی از عوامل این نوع خشونتها نبود میکانیزمهای درست حقوقی برای تامین حقوق و امنیت شغلی زنان است.
محمد فقیری استاد دانشکده جامعه شناسی میگوید: « مهمترین عامل آزار و اذیت زنان در ادارههای دولتی نبود قوانین درست است که بتواند از حقوق زنان مواظبت کند و شعارهای که در این زمینه همواره وجود داشته اما کمتر به آن عمل شده است.»
آقای فقیری میافزاید: آزار و اذیت زنان در ادارههای دولتی عوامل اجتماعی نیز دارد از جمله اینکه در چندین سال متواتر زنان در جامعه حضور نداشته اند و مردان تصور میکنند که تمام امتیازات حقوقی که در اداره است باید از آن مرد باشد و کمتر باور دارند که زن هم میتواند مانند آنها کار کند.
به باور آگاهان این نوع خشونتها میتواند پیامدهای منفی روی مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان داشته باشد و باعث شود که زنان و خانوادهها، نسبت به کار زنان در محیط مردانه بی باور باشند و عرصهی کار برای زنان تنگتر شود.
یک دیدگاه