نامهی سرگشاده به رییسجمهور
نگارنده: ستاره شریف
آقای رییس جمهور! با عرض سلام، من ستاره شریف نام دارم و ده سال در سفارت افغانستان در کانادا در بخشهای گوناگونِ اداری، مالی، قونسلی در موقعیتهای گوناگون کار کردهام و در ده سال، از موقعیت دستیار پژوهشگر تا دستیار ارشد مشغول بودهام. ترقی در کار در جریان ده سال، به من امید میداد که در افغانستان فرصت برای ثابتکردن تواناییها در جهت خدمت به وطن برای همه میسر است و من فراموش کرده بودم که در افغانستان تبعیض قومی، زبانی، مذهبی و جنسیتی بیداد میکند.
من با تجربهی کار در سفارت کانادا در افغانستان، با تسلط به زبان انگلیسی و شناخت خوبی که از کشور کانادا داشتم، ابتدا به عنوان یک داوطلب در سال ۲۰۰۶ وارد سفارت افغانستان در کانادا شدم و پس از دو سال، در یک پروسه رقابتی بعد از سپریکردن امتحان و مصاحبه با شخص سفیر در این سفارت استخدام شدم. به کارم افتخار میکردم و حس خوبی داشتم که در غربت هم در خدمت وطنم قرار دارم. در دوره کاری من، فقط دو خانم در این سفارت به عنوان دیپلومات مقرر شدند که پس از سپریکردن مأموریتشان، از سفارت رفتند. غیر از آن دو نفر، من تنها زنی بودم که در سفارت افغانستان در اتاوا کار میکردم. شما بهتر از دیگران میدانید که برابری جنسیتی برای دولت کانادا یک شعار نیست، یک اصل است. به همین دلیل وقتی شما خانم شینکی کروخیل را به عنوان سفیر کانادا مقرر کردید، دولت کانادا از چنین انتخابی استقبال کرد و شادمان بود. مقررشدن شینکی کروخیل برای کاناداییها به این معنا بود که خون سربازان کانادایی در افغانستان بیهوده نریخته است. افغانستان امروز به جایی رسیده که زنی را به عنوان نمایندهاش به کانادا میفرستد.
اما شما در انتخاب سفیر افغانستان، مرتکب اشتباه بزرگی شدید. شرح میدهم که چرا چنین میگویم:
وقتی مکتوب تقرری شینکی کروخیل به سفارت رسید، من بیشتر از هر کس دیگر خوشحال شدم. به دلیل همبستهگی جنسیتی و به دلیل اهمیت موضوع برای کانادا، تصور میکردم حالا روابط افغانستان با کانادا گستردهتر میشود و فضای کاری برای من، که زن هستم، بهتر از پیش. هرچند من هیچ شکایتی از فضای موجود در سفارت افغانستان پیش از آمدن خانم کروخیل نداشتم.
وقتی خانم کروخیل به کانادا آمد، هشت ماه از حاملهگیام گذشته بود و من منتظر به دنیاآمدن اولین طفلم بودم. چهار هفته با سفیر کار کردم. او کوچکترین اطلاعی در مورد کانادا نداشت. سیستم اداری و نظام کانادا را نمیشناخت. من تعجب میکردم که سفیر افغانستان بیهیچ آمادهگی به این کشور آمده است و هیچ برنامهی کاریای ندارد. بیش از آن که وظیفهام باشد، به خاطر خدمت به وطن، سفیر را با نظام کانادا، سازمانهای مهمی که به افغانستان همکاری میکنند، شخصیتهای مهم در حکومت و پارلمان کانادا، سازمانهایی که افغانهای مقیم کانادا تأسیس کردهاند و… آشنا ساختم. بی آن که شب و روز بشناسم، در روزهای رخصتی و پس از موقع کار اداری، در خدمت سفیر بودم تا برای خانهاش خرید کند و اتاوا را بشناسد. من تا روز جمعه ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ به کارم در سفارت ادامه دادم. اما شام شنبه ۲۶ نوامبر به شفاخانه رفتم و روز یک شنبه ۲۷ نوامبر فرزندم به دنیا آمد. یک هفته پس از تولد فرزندم به سفارت رفتم، چون یکی از همکاران ضمن تبریکی تولد طفلم به من خبر داد که سفیر مرا از کار اخراج کرده است. چنین چیزی برای من باورکردنی نبود، چون میدانستم اخراج یک کارمند تابع قوانینی است و سفیر یا هیچ کس دیگر نمیتواند مرا هنگامی که در رخصتی ولادی هستم، از کار اخراج کند. مطابق قوانین کار کانادا، اخراج یک کارمند یا کارگر شرایطی دارد. میعاد قرارداد، دلایل اخراج در آن به صورت واضح آشکار است و سفارت افغانستان در کانادا نمیتواند با زیر پا گذاشتن این قوانین مرا اخراج کند. قرارداد من به عنوان کارمند محلی تا ۲۵ جون ۲۰۱۷ امضا شده بود و تا آن زمان شش ماه فرصت داشتم. اگر خانم سفیر دلایلی داشت که به موجب آن دلایل میخواست مرا از کار برکنار کند، ابتدا آن دلایل را باید به من شرح میداد، از من میخواست در شیوهی کارم تجدید نظر کنم و بعد اگر در کیفیت کار من تغییری را نمیدید، میتوانست به من به صورت کتبی اطلاع بدهد که قرارداد کار من از دو ماه پس از رسیدن این مکتوب فسخ میشود. مطابق قوانین کانادا من تا یک سال حق مرخصی پس از ولادت داشتم. علاوه بر این، اگر در نظر بگیریم که سفارتها تابع قوانین ملی کشورهای میزبان نیستند، ماده ۵۳ قانون کار افغانستان حکم میکند که یک زن کارکن (کارمند قراردادی، اجیر، کارگر و…) مستحق ۹۰ روز رخصتی با معاش به خاطر ولادت میباشد. با توجه به این، من حق داشتم بر صحت خبری که همکارم به من تیلفونی گفته بود، شک داشته باشم.
یک هفته پس از ولادت، روز دوشنبه به سفارت رفتم. نخستین واکنش سفیر با دیدن من این بود: «اینالی قوارهی آدم را پیدا کردی!» طبیعی است که از چنین برخورد زننده تعجب کردم. آخر این سفیر خودش زن هست و چند کودک به دنیا آورده است، چطور میتواند یک وضعیت طبیعی یک همجنسش را این طوری مسخره کند؟ این استهزایش را نادیده گرفتم و گفتم: سفیر صاحب، شنیدهام مرا از کار اخراج کردهاید. آیا این خبر درست است؟
گفت: بله، ما مجبوریم صرفهجویی کنیم. به همین خاطر کارمندان محلی را کم میکنیم و چند نفر دیگر را هم میخواهم منفک کنم.
آقای رییسجمهور!
من آیندهام را در همین سفارت میدیدم. من وقت و نیرویم را در کار در این سفارت سرمایهگذاری کرده بودم. شنیدن این خبر برایم دردناک بود. تعجب میکردم چطور یک زن میتواند با این سنگدلی نسبت به یک زن دیگر که تازه مادر شده است، برخورد کند و تمام قوانین، حتا انسانیت را زیر پا کند. وقتی این خبر را شنیدم، اولین چیزی که به ذهنم آمد، شکایت از سفارت افغانستان در کانادا بود. اما به زودی از این فکر منصرف شدم. من نمیخواستم نام وطنم به این زشتی در محاکم و رسانههای کانادایی گرفته شود. نمیخواستم، با مشکلی که خانم سفیر به دلیل تعلق قومیام برای من ایجاد کرده بود، کاری کنم که افغانستان آسیب ببیند و وجهه کشور زادگاهم لطمه ببیند.
امروز این نامه را به شما مینویسم و در روزنامهی ۸صبح به چاپ میرسانم، چون اطمینان ندارم نامهی مرا از طریق دیگر به شما برسانند. این کار را در سال گذشته نکردم، بنا بر همان دلیلی که عرض کردم اما حالا که مسألهی رفتار غیردیپلوماتیک سفیر در رسانهها آمده، دلیلی ندارم که این درد را در میان نگذارم و به شما و به ذهنیت عامهی کشور زادگاهم مراجعه نکنم.
آقای رییسجمهور!
اگر برکناری من به دلیل نیت صرفهجویی میبود، آن را درک میکردم. اگر به دلیل بیکفایتی من در کار میبود، آن را هم، هرچند برایم عجیب میبود، چون من از تمام جزییات مناسبت سفارت افغانستان با نهادهای دولتی و مدنی کانادا مطلع بودم و تجربهی من برای سفارت افغانستان میتوانست خیلی سودمند باشد، بازهم درک میکردم. اما وقتی سفیر، مرا به دلیل تعلق قومیام از کار اخراج میکند، سکوت من بیمعناست. خانم سفیر پس از برکناری من، نه تنها هیچ کس دیگری را از کار برکنار نکرد که چند کارمند جدید استخدام کرد. تمام آنانی را که استخدام کرد، از یک قوم هستند. حالا دیگر برای من تعجبی ندارد، چون این یگانه سفیری بود وقتی لیست افغانهای با نفوذ مقیم در کانادا را از من خواست، پس از ملاحظه، به من هدایت داد تا تعلق قومی این افراد را با تفکیک پشتون، ازبک، هزاره، تاجیک و غیره بنویسم. چنین درخواستی را هیچ یک از چهار سفیری که قبلاً اینجا کار میکردند، از من نکرده بودند. به این ترتیب، شینکی کروخیل، نه تنها مرا اخراج کرد که امید مرا به فردای افغانستانی که سرزمین مادر برای تمام شهروندانش هست، در هم شکست.
آقای رییسجمهور!
نمایندهی شما، خانم کروخیل به وزارت خارجه افغانستان نامه مینویسد و در آن شکایت میکند که مقامات کانادا او را تحویل نمیگیرند. مگر میتوان تصور کرد که کانادا از برخوردهای تبعیضآمیز و تعصبِ افراطی سفیر شما اطلاع نداشته باشد؟ مگر ممکن است کانادا با سفیری که متعصب است، حق یک زن، شهروند کانادا را به این شیوهی زشت، پامال میکند، مناسبات دوستانه برقرار کند؟ وقتی نمایندهی شما را دولت کانادا جدی نمیگیرد، چه دلیلی است که افراد بیشتر در این سفارت استخدام میشوند؟ این سفارت از وقتی که خانم کروخیل سفیر شده، کاری جز شرکت در جشنهای ملی کشورهای دیگر و شرکت در مراسم عام دولتی کانادا ندارد، اگر تمدید پاسپورت و صدور ویزه را در نظر نگیریم.
من تا امروز به خاطر نام کشور زادگاهم سکوت کرده بودم. اما دیگر سکوت نمیکنم. من قرارداد رسمی با سفارت افغانستان در کانادا دارم و خانم کروخیل شش ماه پیش از ختم موعد قرارداد، مرا بیهیچ دلیل قانونی، خلاف قانون کار افغانستان و قانون کار کانادا اخراج کرده است و من در صورت برگشت خانم کروخیل به کانادا به عنوان سفیر، طالب حقوقم هم به عنوان شهروند کانادا که حقوقش زیر پا شده، و هم به عنوان شهروند افغانستان که یک هفته پس از تولد طفلش به صورت غیر قانونی از کار اخراج شده، اقدام خواهم کرد و این چیزی نیست که زیر نام مصونیت دیپلوماتیک بتوان پنهانش کرد. از شما میخواهم امید مرا به افغانستانی که در آن کسی به جرم تعلق قومی تحقیر نمیشود، برگردانید.
این مسوولیت شما به عنوان رییسجمهور افغانستان است.
با احترام
منبع: روزنامه هشت صبح