نیم دیگر؛ در تلاش هویتیابی و حفظ حریم خصوصی
نگارنده: پوهنمل امیلیا اسپارتاک
یک تعداد زنان که در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی برای دفاع از حقوق زنان فعالیت میکنند، با درک وضعیت موجود دیگر نمیخواهند خاموش باقی بمانند. آنها متوجه شدهاند که وقت آن فرا رسیده تا زنان، مفهوم انسانبودن و حقوق برابرشان با مردان را درک کنند. زنان میخواهند تا نیم دیگر جامعه، یعنی مردان، به برابری حقوقی، حقوق اساسی و کرامت انسانی زنان حرمت گذاشته و در حفظ و رعایت آن ساعی باشند. آنها میخواهند تا آزاد از خشونت و نابرابری جنسیتی بوده و از آزادیهای مدنی و حقوقی، مطابق مواد مندرج در قانون اساسی و منبعث از حقوق بشری برخوردار شوند. «انسجام زنان مبارز» با اولین فراخوان و اعلامیه از طرف یک تعداد از زنان داخل و خارج ابراز هستی کرد. سپس با حمایت از کمپاین # نامم-کجاست؟ که به ابتکار دختران هرات راهاندازی شده بود، توانست حسن نیت همکاری خود را با برنامهها و فعالیتهایی که به منفعت جمعی زنان در کشور است، به اثبات برساند. در جریان این کارزار یک تعداد زنان مورد ترور شخصیتی قرار گرفتند. عدهای از فعالان برای حمایت از قربانیان، موضوع احترام به حریم خصوصی افراد را در اولویت قرار داده و با نشر نوشتارها، مصاحبهها و تهیه ویدیوهای کوچک، کوشیدند تا به دفاع از حقوق شهروندی و بشری زنان بایستند. نگاه به گذشتهی فعالیت برابریخواهانه زنان نشان میدهد که زنان سراسر جهان، از راههای دشوارگذار گذشتهاند.
ویرجنیا وولف در کتاب «اتاقی از آن خودم» مینویسد:«چطور در تمام قرون گذشته، زنان از روی عمد کوچک ساخته شدهاند تا مردان، قیصرها، ناپلیونها، امپراطورها و… بتوانند بزرگ شوند. در عین حال خود را بزرگتر از آنچه که واقعاً هستند بپندارند.» «زنان در گذشته آیینههای بودهاند که با قدرت جادویی و لذتبخش خود، تصویر مردان را دو برابرِ اندازهی طبیعی آن منعکس کردهاند» در واقع تا همین چند قرن اخیر، بهترین نقشی که برای زنان داده میشد، عبارت از پشت سر مردان بزرگ، قرار گرفتن بود. چه در تاریخ و چه در ادبیات، در هر کجا اگر نام زنی برده میشد، حتمی بیرابطه با نام مرد نبود. به ندرت اگر زنانی در عرصهی هنر، سیاست و یا ادبیات نامی از خود به یادگار گذاشتهاند، نظر به ساختار جامعهی مردسالارانه در همان فضای مردانه ماندهاند و دنیا را از دریچهی خاص زنانهگی و دید زنانه ننگریستهاند، اما امروز نه تنها وجدان تاریخی زنان بیدار شده، بلکه به بلوغ خودباوری نیز رسیدهاند. زن امروز زنی است که هم در اجتماع حضور دارد و هم در زندهگی شخصی. مرزهای زندهگیاش تعریف دارد و کرامت وی که حوزه خصوصی بخشی از آن است، مطابق قانون مصون است.
بحث تثبیت «هویت گمشده زنان» پیش از این که یک موضوع حقوقی باشد، بیشتر یک بحث تابوشکنانه در برابر سنتهای نهادینهشده متبلور و سنگشده حاکم اجتماعی «ناموس، ننگ و غیرت» است که به حیث ارزشهای مهم، ریشه در مینتالیته مردسالارانه و قبیلهای ـ روستایی دارد. واکنش زنان شهرنشین و تحصیلکرده در واقع برخورد مدرنیسم در برابر سنت است. طرح مسأله در هر حال، آغاز سنتشکنی و بازساختن ذهن تنگ مردان این سر زمین میتواند باشد. در جامعهی به شدت عقب مانده و محافظهکار افغانستان، گام نخست این است تا مردان بیاموزند که زنها با آنها برابر اند. در گام بعدی یاد بگیرند که زنها مایملک آنها نیستند و بعد هر زن به مثل مرد، نام دارد و نام سمبول هویت و معرفتش هست.
ما در عصر اطلاعات زندهگی میکنیم. امروز دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی میتوانند انقلاب نه تنها در ذهن انسانها بلکه حتا فروریختاندن دژهای استبداد به مثل تونس به وجود آورند. باید تبلیغات سیستماتیک و منظم از سوی کاربران شبکههای اجتماعی و با همکاری با رسانههای دیداری، نوشتاری و شنوایی پدید آید. نباید به بنیادگرایان و زنستیزان، که واکنش تند داشتند اجازه داده شود با جرأت شوند.
در جوامع قانونمدار، حریم شخصی فرد، مطابق قانون مصون است، اما در جامعهی بیقانون افغانستان، انتظار هرگونه بیحرمتی را باید متصور بود. اگر تمام زنان افغانستان در زیر فشارهای متعدد نمیتوانند صدایشان را بلند کنند، باید آنهایی که در بیروناند به همراهی زنان مبارز داخل کشور و حمایت مردان باورمند به برابری حقوق زن و مرد، کار گسترده و پوشش وسیع، منظم و دوامدار تبلیغاتی را آغاز کنند. بدینگونه گامهای نخست را در مسیر دفاع از حقوق بشری زنان، حفاظت و محترمشمردن حریم خصوصی بر میداریم.
منبع: روزنامه هشت صبح