ترمیم رابطه زناشویی بعد از خیانت
نخستین گام و آسان ترین راه برای ایجاد اعتماد، اظهار پشیمانی و بیان عذرخواهی از سوی همسر پیمان شکن است. عذرخواهی صادقانه معجزه می کند، مخصوصا اگر همسر پیمان شکن فردی مغرور باشد که به سختی اشتباهش را قبول میکند اما برای ایجاد اعتماد، قوت قلب دادن زبانی و عذرخواهی به تنهایی کافی نیست بلکه باید با رفتارهای مشخص آن را نشان داد.بخش رفتاری برای برقراری مجدد اعتماد این است که شما، همسر زخم خورده، دست از سرزنش بردارید و خیلی روشن به همسرتان بگویید که چه می خواهید و توضیح دهید که باید چه کار کند تا شما دوباره به او اعتماد کنید. ارتباط تلفنی در طول روز با یکدیگر، تبادل احساسات، ابراز علاقه و توجه، دادن اطلاعات دقیق و صادقانه درباره برنامههای کاری و تماسهای تلفنی، میواند نمونه ای از این درخواستها باشد.اجرای این درخواستهای ساده میتواند ماشینِ خاموش و سرد رابطه تان را گرم کند؛ اما شاید کافی نباشد و همسر پیمان شکن باید خود را برای فداکاریهای بزرگتری آماده کند تا بتواند لطمهای را که خود باعث شده، جبران کند.
برای نمونه گاهی همسر زخم خورده از همسر پیمان شکن درخواست های پرهزینه دارد، مثل کنترل کردن حساب بانکی، تغییر شغل، تغییر محل زندگی، انتقال دارایی ها و قطع رابطه با برخی از افراد… که اجرای آن دشوار است.
اگر تصور میکنید که نمیتوانید با این درخواستها موافقت کنید، به این نکته بیندیشید که همسرتان با این درخواستها میخواهد به خود بقبولاند که دوباره خیانت نمیکنید تا بتواند به شما اعتماد کند. سعی کنید جبهه گیری را کنار بگذارید و دریابید که این خواستهها برای همسرتان چه مفهومی دارد تا راحت تر از این مرحله گذر کنید.
۲- بازنگری در ازدواج
اعتمادسازی دوباره برای رهایی از آسیبهای ناشی از خیانت زناشویی کافی نیست. بازنگری در ازدواج، فرآیندی است که به هر دو همسر کمک می کند تا بتوانند مهارتهای تازه ای به دست بیاورند و این بحران را پشت سر بگذارند.
نارضایتی زناشویی، ناتوانی در گشودن گره مشکلات، ناتوانی در برقراری ارتباط و بیان عواطف را میتوان از دلایل ایجاد رابطههای فرازناشویی دانست. پس نقاط ضعف رابطه تان را در طول زندگی مشترک شناسایی کنید و در راه به دست آوردن مهارتهای لازم برای برداشتن موانع تلاش کنید. میتوانید از کتاب، کارگاههای آموزش خانواده و روانشناس نیزکمک بگیرید.
۳- بازنگری در «خود»
گاه علت نارضایتی زناشویی و در پی آن، خیانت زناشویی همسر پیمان شکن و واکنش همسر زخم خورده به رابطه کنونی مربوط نیست بلکه به تعارضات شخصی، آسیبها و تجربههای تلخ دوران کودکی برمیگردد. همه ما به این گرایش داریم که به طور ناهوشیار، کودک درون آسیب دیده مان را به صمیمی ترین روابط خود بکشانیم و تلافی کشمکشهای دوران کودکی خود را بر سر همسرمان خالی کنیم.
اینکه دریابید چه اندازه از نارضایتی شما تقصیر همسرتان است (او طوری رفتار می کند که تجربه های ناگوار دوران کودکی برایتان تکرار می شود) و شما چه اندازه مقصرید (طوری سر به سر همسرتان میگذارید که با شما طوری رفتار کند که خاطرههای تلخ کودکی را یادآوری کند) کار چندان سادهای نیست.
برای شروع خوب است شکل روابط پدر و مادر، طرز تفکر آنها نسبت به عشق، اشکالات رفتار والدین تان نسبت به خودتان، احساسات دوران کودکی، نوع روابط با خواهر و برادرتان و کمبودها و نیازهای ارضا نشده را مرور کنید.
۴- بازنگری در وقایع سرنوشت ساز زندگی
وقایع سرنوشت ساز زندگی، شامل بحران های شخصی یا شرایط تنش زایی است که مستقیم یا غیرمستقیم در وقوع خیانت دخالت داشته اند؛ بحران هایی مانند مرگ یک عزیز تا تغییرات شرایط مالی یا جایگاه اجتماعی، ناکامی های شخصی، از دست دادن شغل، ورشکستگی، نازایی، تولد فرزند، مصرف الکل و مواد مخدر.
معمولا رابطه فرازناشویی حاصل یک عامل به تنهایی نیست، بلکه گاهی چندین رخداد همزمان و چندین عامل پیش بینی نشده پیدا و ناپیدا، همسران را در چنین موقعیت بحرانی قرار می دهند. شناسایی و سپس گفتگو درباره این وقایع، آن هم بدون متهم کردن یکدیگر، می تواند در بازسازی رابطه و اعتمادسازی دوباره نقش مهمی داشته باشد. البته شناسایی این وقایع دلیل موجهی برای خیانت نیست اما می تواند به درک این نکته کمک کند که نقش های روزمره زندگی تا چه اندازه در روابط زناشویی اثرگذار است.
۵- گفتگو درباره اتفاق پیش آمده
بسیاری از همسران به اشتباه فکر می کنند که تنها با داشتن تجربه های مثبت و لذتبخش در کنار یکدیگر، می توانند رابطه از هم گسیخته بعد از افشای خیانت را از نو ترمیم کنند. با اینکه اوقات خوش برای رهایی از رنج های روحی امری ضروری است اما به هیچ وجه جای درد دل کردن و گوش دادن به احساسات را نمی گیرد. پیش از گفتگو درباره رابطه فرازناشویی، همسر زخم خورده باید تصمیم بگیرد که چه چیزهایی را می خواهد بداند و همسر پیمان شکن باید خوب پاسخ های خود را سبک سنگین کند.
اگر همسر پیمان شکن در پاسخ به پرسشهای همسر زخم خورده صادق نباشد و بخواهد حقایق را پنهان کند یا سرسری از آنها بگذرد، اوضاع بدتر شده و برقراری اعتماد غیرممکن خواهد شد.
گفتگو درباره اتفاق پیش آمده میتواند به برون ریزی اندوه و خشم کمک کند. برای اینکه گفتگو به پرخاش و تنش و جنجال نیانجامد، لازم است هر دو احساسات و باورهایتان را برای خودتان نگه دارید و به دنیای همسرتان قدم بگذارید. او را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان کسی ببینید که مثل شما احساساتش جریحه دار شده و زجر کشیده است.
۶- شروع دوباره رابطه جنسی
همانگونه که ارتباط عاطفی و گفتگوی صریح برای بازسازی رابطه ضرورت دارد، رابطه جنسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بعد از افشای خیانت زناشویی، ترس از سرمایه گذاری دوباره و هراس از خودمانی شدن برای همسر زخم خورده وجود دارد.
این بدیهی است که همسر زخم خورده برای محافظت از خود از تماس فیزیکی و جنسی پرهیز کند و شاید گاهی در ذهن، خود را با معشوق مقایسه کند و احساس حقارت کند و همسر پیمان شکن نیز از نظر برانگیختگی جنسی در کنار همسر طردکننده، احساس فشار و عذاب میکند و دچار مشکل میشود.
اگر میخواهید رابطه تان را بازسازی کنید و بذر محبت در قلب یکدیگر بکارید، باید بتوانید نیازهای جنسی یکدیگر را به شیوه ای شایسته ارضا کنید.
۷- بخشیدن
مهمترین عامل برای بازسازی رابطه و شفای رنجهای روحی، بخشیدن یکدیگر است. بسیاری بر این تصورند که بخشش به معنای چشم پوشی و فراموش کردن است و اینکه میتواند یکباره و به طور تمام و کمال اتفاق بیفتد و اگر همسر زخم خورده، همسر پیمان شکن را ببخشد، تمامی احساسات منفی ناپدید میشوند و احساسات مثبت جای آن را میگیرد. وقتی میبخشید، خاطرات دردناک و ضربه روحی ناشی از خیانت را فراموش نمیکنید، بلکه اظهار ندامت همسرتان را میپذیرید، در واقع پشیمانی او را پذیرفته اید.
از سویی دیگر، بخشش یک فرآیند است که یکباره اتفاق نمیافتد، بلکه با سَیری بسیار آهسته و پیوسته در طول رابطه زناشویی شکل میگیرد. هیچ نقطه پایان یا زمان خاصی ندارد. شاید در لحظات اولیه برگشت به زندگی مشترک، ۱۰ درصد او را ببخشید و در طول مدتی که سرگرم بازسازی رابطه هستید و شاید سالهای بعد، هفتاد درصد او را ببخشید و شاید هیچ گاه از این نسبت فراتر نروید.
شما صرفا در حد توان و لیاقت همسرتان میتوانید او را ببخشید. بخشش یا گذشتی که از روی پختگی و کمال صورت میگیرد، باعث از بین رفتن احساسات منفی نمیشود، بلکه پیدا کردن دیدگاهی واقع بینانه و متعادل نسبت به خود و دیگری است؛ اینکه «نه او آنقدر بی عیب و نقص است و نه خودم».
بخشش به شما و همسرتان کمک میکند بیاموزید که انسانها جایزالخطا هستند و گاهی آنقدر سردرگم و آشفته میشوند که کنترول زندگی را از دست میدهند. خیانت و بی وفایی زناشویی تجربه بسیار دردناک و آسیب زایی است اما اگر این تجربه به شما کمک کند تا از عیبهای رابطه زناشویی خود مطلع شوید و به عنوان یک فرد و همسر رشد پیدا کنید، شاید ظاهرا ارزش تحمل این همه سختی را داشته باشد.
ازدواج به ندرت بدون دردسر و پشت سر گذاشتن بحران به شکل یک رابطه مستقل پا میگیرد. گاهی لازم است چیزی که پیش تر ساخته بودید، ویران کنید تا آن را به شکل محکم تر و زیباتری بسازید. البته برگشت به یک رابطه از هم پاشیده شده و متلاشی کار آسانی نیست اما پیشینه ی مشترک شما و تلاشی که برای کنار آمدن با این فشار و مصیبت میکنید میتواند اکنون شما را به هم نزدیکتر کند. پس اگر بعد از افشای خیانت، تصمیم به حفظ زندگی مشترک گرفتهاید، وقت آن است که انرژی خود را به سوی آفرینش چیزی نو – چیزی که بهتر از آنچه پیش تر داشتهاید – هدایت کنید و در بارهی زندگی مشترک تان امیدوار و خوشبین باشید.