حمیده میرزاد: دوستداشتم پیانو باشم
حال و احوال؟
چون دریا، دچار جذر و مد
- زادروز/ زادگاه؟
٢۶ فبرورى، هرات جان
- پدر؟
حسرت زندهگىام
- مادر؟
قهرمان زندهگىام
- کاروبار؟
زیاد حرف میزنم. گوینده رادیو استم
- نوستالژیات؟
وطن، پدر، عشق
- آیا خودت هم از کودکی به شعر علاقه داشتی؟
شعر را نمیدانم، ولى در پنج سالهگى مىتوانستم بخوانم و در هفت سالهگى به مادرم نامه نوشتم
- چقدر خودت را میشناسی؟
هنوز براى خود جزیرهاى ناشناختهام
- از کدام قسمت صورتت خوشت میآید؟
چشمهایم شاید زیبا نباشد، ولى مىتواند زیبایىها را ببینند
- اگر به گذشته برگردی چه چیزی را تغییر میدهی؟
زود ازدواج نمىکنم
- دوستداشتی کدام آله موسیقی باشی؟
پیانو
- بهترین خاطرهات؟
مادرشدن
- بزرگترین آرزویت؟
ماندگار شدن
- نقطه قوتت؟
تجزیه و تحلیل مسایل
- اولین کتابی که خواندی؟
اولین کتاب، کتاب فارسى صنف اول بود، ولى «بینوایان» اثر «ویکتور هوگو» از اولین داستانهایی بود که در کودکى خواندم
- اولین قهرمان زندهگیات؟
مادر
- نقطه ضعف؟
دیوانهگىهاى شاعرانه
- بهترین کتابی که خواندی؟
بهترین را نمیشود انتخاب کرد، ولى از کتاب «جنایات و مکافات» اثر «داستایوفسکى» درس گرفتهام.
- بدترین کتابی که خواندی؟
کتاب بد وجود ندارد
- بهترین شاعر؟
هر شاعرى در حد خود خوب و قابل احترام است
- بهترین نویسنده؟
جى کى رولینگ، خالق «هرى پاتر»
- بهترین فیلم؟
رومیو و ژولیت
- کشور محبوب؟
وطن
- ورزش محبوب؟
آببازى
- آیا شعر و سیاست در جایی به هم میرسند؟
بله، وقتى سیاست دردى به دل مردم مىنشاند یک شعر غمانگیز، یک اعتراض شاعرانه خلق میشود
- غزل مدرن هم وجود دارد؟
بله، بعد از دوره مشروطه با اینکه اتفاق شعر مدرن بیشتر خود را در شعر سپید و نیمایى نشان داد، ولى تجربههاى اندکى در غزل مدرن هم داریم. مانند تعدادى از غزلیهای سیمین بهبهانى
- شاعر از کدام قوم است؟
از تبار عشق
- «مفتعلن مفتعلن» با تو چه کار کرد؟
صد دشت مجنونم کرد
- دیوانهگیات را چند میفروشی؟
فروشى نیست
- عشق چه رنگی است؟
سرخ
از عینک شما:
- لبخند:
زیبا
- عطسه:
غیر منتظره و گاهى هم هشداردهنده
- فاژه:
ملالآور
- زندهگی:
یک شعر بلند
- مرگ:
بخشى از زندهگى
- افغانستان:
قلب من و آسیا
- فرخنده:
پیشداورى و بىعدالتى
- مهاجرت:
یک اجبار
- ترامپ:
فیودال
- احمدظاهر:
ماندگار
- عشقری:
عمری خیال بستم یار آشناییات را
آخر به خاک بردم داغ جداییات را
- چه گوارا:
دیگر نباید خفت
- گاندی:
مىگفت: من هیچگناهی را بزرگتر از این نمیشناسم که بی گناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند.
- اکرم عثمان:
مردا ره قول است
- یک بیت؟
مادر به جاى شیر به من شعر داده است
سنجاق کرده است به پیراهنم غزل
- یک ضرب المثل؟
معراج خار تا سر دیوار بیش نیست
- دگه چی گپاست:
گپ خاصى نیست فقط دنیا پر از بیعدالتى است
- یک هدیه به هشت صبح؟
یک بهار گل سرخ و یک غزل
بیخوابم و کمى نگران خودم شدم
شاعر که نه، بلاى روان خودم شدم
روحى تهى و خسته که در تن نشستهام
من حجم خالى چمدان خودم شدم
گاهى که قفل این چمدان را شکستهاند
آنگاه، واژهاى به زبان خودم شدم
من زادگاه غربت یک شعر بودهام
حالا خرابهاى به گمان خودم شدم
وقتى به زیر وزن نگاهى شکستهام
طاووس هفترنگ جهان خودم شدم
این من، منیتى که مرا خسته کردهاست
دیوانهام که دشمن جان خودم شدم
منبع: روزنامه هشت صبح