زن ستیزی و ریشههای آن در ادبیات پارسی دری
گزارشگر: سیمین صدف
زن ستیزی در ادبیات، مقولهی که امروز مورد توجه اهل ادب واقع شدهاست و آگاهان شرایط زندگی، وجود رسم و رواجها و سنتها را دلیلی بر مردانه بودن ادبیات در سدههای گذشته میدانند، شعر مولانا جامی یکی از نمونه های است که شماری از شاعران گذشته را متهم به زن ستیزی کرده است.(زن چه باشد ناقصی در عقل و دین، هیچ ناقص نیست در عالم چنین)
همچنین در این رابطه میتوانیم به بیت شعری از سعدی شیرازی استناد کنیم ( چو زن راه بازار گیرد بزن، وگرنه تو در خانه بنشین چو زن) و یا این ابیات از نظامی که میگوید ( زن از پهلوی چپ گویند برخاست، نیاید هرگز از چپ راستی راست ).
استادان دانشگاه و متخصصان ادبیات علت مردانه بودن ادبیات گذشتهگان را وضعیت اجتماعی قرنهای گذشته عنوان میکنند.
دکتر احمد غنی خسروی استاد دانشکده ادبیات به این باور است که باورهای شاعران در سدههای گذشته که متهم به زن ستیزی شده اند تأثیرپذیر از اجتماع و هنجارهای موجود آن زمان بوده است.
آقای خسروی به این باور است که: «چون زنان در زمان جامی و معاصراناش از فراگیری علوم و همچنین مشارکت در اجتماع محروم بودند پس از زن چنین برداشت کلی وجود داشت و نابغهیی چون جامی امروز اگر میبود قطعا در شرایط فعلی زنان چنین عقیدهی نمیداشت.»
استاد خسروی میافزاید که زن در آن زمان مجال بیرون شدن را نداشته و کمتر از شخصیت اجتماعی برخوردار بوده، به همین دلیل است که جامی بارها از پسر خود در اشعار خود یاد میکند، در صورتی که از دختر و یا خانم خود چیزی نمیگوید چون در آن زمان چنین برداشتی از زن وجود داشته و افرادی مثل جامی هم نمیخواستند که مورد تکفیر جامعه قرار بگیرند.
آقای خسروی در ادامه میافزاید:«خوب است که جامی، نظامی و دیگر معاصران او را فرزند زمان خودشان حساب کنیم و خود را فرزند زمان خود، و مسئلهی که در مورد گفتار عوام وجود دارد در بسیاری از موارد منظور از مرد جنسیت مردانه نه بلکه به معنای انسان است و اصطلاحاتی چون ” قول مردانه ” به معنای قول انسانی است.»
استاد خسروی به زن ستیز بودن ادبیات باور ندارد اما میگوید:« ادبیات ما مردانه است و در آن نگاه مردانه وجود دارد تا حدی که حتی زنان شاعر هم از جایگاه مردان شعر میگفته اند، نمونه آن پروین اعتصامی است که اگر نام او ذکر نشود کمتر میشود پی برد که شاعر این شعر یک زن بوده است.»
او میگوید که امروز ادبیاتی به نام ادبیات زنانه در حوزه ادبیات و زبان وجود دارد که در حوزه زبان فارسی نمونه بارز آن فروغ و فرخزاد است که در آن زمان به دلیل این اشعارش سرکوب و گرفتار مصائب شد.
او دلیل اینکه ادبیات به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم شده را اینگونه میگوید که زن احساسات و عواطف خاص خودش را دارد و در مورد مرد هم چنین چیزی وجود داشته است و به همین دلیل ادبیات گذشته مردانه بوده و امروز ادبیات زنانه نیز شکل گرفته است.
در همین حال برخی دیگر از استادان زبان و ادبیات فارسی برخورد شاعران را نسبت به زنان مسائل شخصی عنوان میکنند.
فضلالرحمن فقیهی استاد دانشگاه به این باور است:«این چنین نگاههای مردانه به زنان در ادبیات ممکن تفسیر و تعبیر خود شاعر و یا تجربه شخصی شاعر در زندگی او باشد مثلا شاعر در زندگی خود از زن زندگی خود بی وفایی دیده باشد و اینگونه تعبیری از زنان داشته باشند.»
آقای فقیهی میگوید: درباره زنان اشعار زیبایی هم وجود دارد که زنان در آن توصیف شده اند و درباره زیباییهای آنها نیز صحبتهای شده است.
استاد فقیهی درباره توصیفهای ترحم آمیز که نسبت به زنان در ادبیات فارسی وجود دارد میگوید:«ادبیات برمبنای آنچه در جوامع میگذرد نماد پیدا میکند و اگر این وضعیت را به نقد بکشیم یا توصیف هم بکنیم این واقعیتها منعکس میشود، جوامع بشری در آن زمان چنین بوده که مردان قدرت را در دست داشته و رشد بیشتری در عرصه علم داشتند.»
در همین حال دکتر محمد داوود منیر استاد دانشکده ادبیات فارسی به این باور است:« در ادبیات کهن فارسی اصطلاحی به نام زن ستیزی وجود نداشته است و مباحثی که بر مبانی حقوق بشر و حقوق زن است در آن زمان وجود نداشته و آنها با توجه به سنتهای عرفی و غالب همان عصر اثرات خود را تولید کرده اند که اگر با این معیارها به آن آثار بنگریم برخورد آنها متناسب با حقوقی که امروزه برای زنان داده شده نیست.»
به باور آقای منیر تعاملی که زن هم حقوق انسانی دارد حاصل انقلابی است که در آمریکا اتفاق افتاده و قبل از آن چنین چیزی حتی در خود آمریکا هم وجود نداشته است.
آقای منیر میافزاید شاعران آن زمان را نمیتوان براساس باورهای امروزی قضاوت کرد چون آنها واقعیتهای عصر خود را به تصویر کشیده اند در حالیکه زن ستیزی امری عمدی است اشعار در مورد زنان ناشی از افکار آن زمان است.
به باور متخصصان مقوله زن ستیزی در ادبیات مختص زبان فارسی دری نبوده و در آثار ادبیات کشورهای دیگر نیز به وفور دیده میشود که از نمونههای آن ( رام کردن زن سرکش) از ویلیام شکپیر نویسنده بزرگ زبان انگلیسی و چندین اثر دیگر از نویسندههای مختلف است.