صنم عنبرین: عشق برنده مىشود و جنگ مىبازد
منبع: روزنامه هشت صبح
– حال و احوال؟
گلاویز با زندهگی، گاهی او میبازد گاهی من
– زادروز/ زادگاه؟
۱۵ میزان / کابل
– پدر؟
کوه
– مادر؟
بهار
– کاروبار؟
هم گرفتار خود، هم گرفتار کار بیرون و هم گرفتار کار خانه
– نوستالژیات؟
وطنم
– آیا شما هم از کودکی به شعر علاقه داشتید؟
بلی از زمانى که مکتب رفتم و خواندم: «من آب روان استم، من راحت جان استم»
– چقدر خودت را میشناسی؟
همان قدر که خود را گم نکنم
– از کدام قسمت صورتت خوشت میآید؟
از لبهایم وقتى که به آیینه لبخند مىزنند
– اگر به گذشته برگردی چه چیزی را تغییر میدهی؟
سادهتر زندهگى خواهم کرد
– دوست داشتی کدام آله موسیقی باشی؟
وایلون
– بهترین خاطرهات؟
اولین بوسه عاشقانه
– بزرگترین آرزویت؟
ساختن آسایشگاه ویژه براى سالمندان در افغانستان
– نقطه قوتت؟
مقاومت و از پا نیافتدن
– اولین کتابی که خواندی؟
وقتى نىﻫﺎ گل مىکنند
– اولین قهرمان زندهگیات؟
پدرم
– نقطه ضعف؟
عشقم
– بهترین کتابی که خواندی؟
صد سال تنهایى
– بدترین کتابی که خواندی؟
هر کتاب براى یکبار خواندن مىارزد .
– بهترین شاعر؟
عاشقترین شاعر، مولانا
– بهترین نویسنده؟
صادق هدایت
– بهترین فیلم؟
آواتار
– کشور محبوب؟
سرزمین خودم
– ورزش محبوب؟
فوتبال
– آیا شعر و سیاست در جایی به هم میرسند؟
آه بلى، حتماً
– غزل مدرن هم وجود دارد؟
غزل نوگرا، بلى
– شاعر از کدام قوم است؟
از قوم آزادهگی و صداقت
– «مفتعلن مفتعلن» با تو چه کار کرد؟
«کشت مرا»
– دیوانهگیات را چند میفروشی؟
فکر نکنم دیوانهگىام را کسى خریده بتواند
– عشق چه رنگی است؟
آبى
از عینک شما:
– لبخند
سادهترین پاسخ به هزاران هزار رویداد در زندهگی
– عطسه
مزاحمی که همیشه در زمستان به دیدارم میآید
– فاژه
ساعت زنگداری که به من میگوید: وقت بیدار نشستن نیست
– زندهگی
فرصتی که باید در آن عاشقانه نفس کشید
– مرگ
پایان نفس
– افغانستان
نام دیگر مادر، نام دیگر زندهگی و نام دیگر زیبایی
– فرخنده
بانویی که سوزانده شد و زنده ماند، کشته شد و جاودانه ماند
– مهاجرت
آنچه در سرنوشتم نوشته شده بود و من نمیدانستم
– ترامپ
میدانم رییس جمهور امریکاست. زیادتر او را نمیشناسم
– احمد ظاهر
باغستان همیشه بهاری که خزان ندارد
– عشقری
یگانه شاعرى که زبان صمیمى و عاشقانه کوچهها را مىدانست
– چه گوارا
کاش آدمهای سیاسی را بیشتر میشناختم.
– گاندى
مهاتما گاندى را مىگویید یا اندرا گاندى را؟
– اکرم عثمان
ادیبى که شرافت، نجابت و صداقت از آوازش پیدا بود
– یک بیت؟
مرا بگذار با دیوانهگیهایم خودم باشم
اگر دردم، اگر دلتنگ و تنهایم خودم باشم
– یک ضرب المثل؟
به جاى نفرین بر تاریکى شمعى روشن کن
– دگه چی گپاست؟
عشق برنده مىشود و جنگ مىبازد.
– یک هدیه به هشت صبح؟
خورشید! دلم ترانهخوانی خواهد
در پیری لحظهها جوانی خواهد
از تلخی شب اگر به فردا برسد
یک سقف، بهار و زندگانى خواهد.