خدیجه 57 ساله از آرزوهایش می‌گوید

گزارشگر: مرضیه حسینی

در مکانی به ظاهر آرام پیرزنی با دستانی لرزان و دقت تمام برگی از دفترش را با مداد سیاه می‌کند. عشق خواندن و نوشتن و محرومیت‌اش از این نعمت، او را چنان وا داشته است که ساعاتی از روزها و شب‌هایش را صرف آموزش زبان انگلیسی می‌کند.

او سخت مشغول نوشتن جمله “I am at party “ است، جویای احوالش شدم و با پرسیدن نامت چیست؟ داستان زندگی خدیجه 57 ساله را چنین شروع کرد.

خدیجه که مشغول نوشتن جمله‌ی است، می‌گوید:” زمانی که باید درس می‌خواندم، نتوانستم. ما در جایی زندگی می‌کردیم که رفتن دختران به مکتب معنا و ارزشی نداشت، مادرم مشغول کارهای خانه و بیرون بود و من هم محکوم به نگهداری برادر و خواهر کوچک‌تر از خودم.”

 او با بیان اینکه سرنوشت‌اش به مانند مادرش شد، اضافه کرد:” بعد از ازدواج، طولی نکشید که بچه دار شدم.در کنار کار خانه باید از کودکانم نگهداری می‌کردم بنابراین باز هم  فرصت یادگیری سواد میسر نشد.”

او که با یاد از ایام جوانی اشک در چشمانش حلقه می‌زند، می‌گوید:”زمانی که باید درس می‌خواندم نه فرصتی بود و نه امکانات، چندین سال را بدبختی کشیدم با قالین بافی و خیاطی تلاش کردم تا پسرها و دخترانم از نعمت سواد محروم نمانند.”

وی از اینکه فرزند کسی بی سواد می‌ماند، ناراحت شده و می‌گوید:” همیشه فرزندانم را نصحیت می‌کردم چیزی را که یاد دارید به دیگران هم یاد دهید چون آدم بی سواد به مانند شخص کور است.”

او می‌گوید دو پسر و یکی از دخترانش برای گرفتن ماستری در خارج از کشور به سر می‌برند و انتظار آنان از خدیجه یادگیری زبان انگلیسی است.

بنا به گفته‌های وی دو ماه است که بدون هیچ آشنایی با حروف الفبای فارسی، مشغول یادگیری انگلیسی است و در این مدت کم توانسته چیزهای زیادی از این زبان را یاد بگیرد.

او از اینکه نوشته‌های تابلوهای روی خیابان را می‌خواند خوشحال است و قصد دارد بعد از یادگیری زبان انگلیسی به دور دنیا سفر کند.

به مانند خدیجه مادران زیادی در کشور بنا به دلایل گوناگون، از ننگ دانستن  رفتن دختران به مکتب تا تصمیات مرد سالارانه از  نعمت سواد محروم ماندند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا