فضای مجازی مکانی برای شخصیت‌کشی زنان!

نگارنده : کتایون اعظمی

زمانی که فضای مجازی در افغانستان کم کم با استقبال عمومی مواجه شد، خوشبینی‌ها این بود که چند اتفاق مهم می‌تواند بیفتد. این که هر شهروند یک خبرنگار می‌تواند باشد، تاثیر خوبی روی آزادی بیان و دیگر این که تاثیر روی اذهان عمومی می‌گذارد و اندک ذهن و فضا را باز می‌کند. ذهن و فضای که سال‌ها می‌شود زیر گرد و سنگینی  باور‌های نادرست و پندارهای نادرست درمانده است.

این که این فضا موثر هم واقع شده را نمی‌توان منکر شد، خیلی‌ها از این فضا همان گونه که در بالا گفته استفاده کردند اما یک باره سرازیر شدن و باز شدن این فضا همانند خیلی چیزهای دیگر آسیب‌های خود را هم به همراه داشت. اگر از کلی گویی در این مورد بگذریم و یک نکته برجسته را سوا بسازیم این بود که استفاده از فضای مجازی برای ما آمد اما فرهنگ درست استفاده از آن هرگز.

استفاده از نام‌های مستعار، نشر تصاویر بدون اجازه، استفاده از تصاویر به خصوص تصاویر بانوان بدون آگاهی آنان یا نوشتن در پای آن از مواردی بود که کم کم ریشه دواند.

می‌دانیم که امروز شمار زیادی از بانوان در فضای مجازی حتا جرأت نمی‌کنند که از نام واقعی خود استفاده کنند. درست است که این مساله به نحوی عقب نشینی بانوان است و کار نادرست چون فضا را بیشتر برای افراط گرایان باز می‌کند اما از سوی دیگر وقتی به دل این اجتماع وارد شویم. از عمق فاجعه آگاه می‌شویم. فاجعه‌ای که پس از هر روز با یک چهره تازه خود را نمودار می‌کند.

در این چند سال اتفاق‌های زیادی افتاد، اتفاق‌های که حتا جهان را تکان داد اما خیلی از کاربران این فضا اما با کمال ناباوری با خوشی از آن استقبال کردند و به توجیه آن نوشتند. اگر باز هم منصفانه باشیم چون پای یک زن در میان بود و باید همان نگاه کلیشه‌ای و کهنه را همراه می‌کردند.

همان گونه که گفتم این خوشبینی‌ها رفته رفته جایش را به ناخوشی و حتا ناامیدی واگذار کرد. و این مساله هر روز آشکارتر می‌شود.

در تازه ترین مورد یکی از اتفاق‌هایی که از همان دست افتاد و باز هم  پای  یک زن در میان بود و تصاویری که دست به دست می‌شد، ماهیت استفاده از فضای مجازی و فرهنگ آن را به خوبی نشان داد. باز هم دیدیم که هیچ چیزی تغییر نکرده و به اصطلاح ما از قافله خیلی دور مانده ایم.

این سوژه تازه افتاده به دست “فیسبوکیان” نوع پوشش لباس خانم محمد محقق از چهره‌های سیاسی شناخته شده در افغانستان بود که در کنار شوهرش در ترکیه گرفته بود.

با این که هیچ مشکلی از هیچ لحاظ در آن لباس‌ها نبود اما در چند روز پی هم از رنگ لباس گرفته تا نوعیت و چگونه‌گی آن به هزاران بار، بحث، بررسی و به تکرار دست به دست شد. تا جایی که حتا خوش محمد محقق را واداشت تا پاسخی ارایه کند.

کاربران فضای مجازی با استفاده از این تصاویر جای هیچگونه توهین و بی‌حرمتی را خالی نگذاشتند. حالا این که همه می‌دانیم در نخست نوع پوشش یک مساله اختیاری است، دوم هرکسی حق دارد آن گونه که می‌خواهد زندگی کند و سوم این که دخالت کردن در کار دیگران دور از اخلاق است و بعد اگر برسم به آن بعد دیگرش که نوع فحاشی افغانی است که آن را نمی‌شود در هیچ قالبی گنجایند.

می‌دانیم که از رهبران سیاسی در افغانستان خیلی‌ها دل خوشی ندارند، می‌دانیم که گذشته‌ای هیچ کدام از این رهبران پاکی و روشنایی آن چنانی ندارد هم که دل خوشی داشته باشیم. اما این بر می‌گردد به خود فرد نه پیرامونش نه وابسته گان. همان گونه که جرم یک چیز شخصی است دیگر چیزها را هم باید به پای همان گذاشت.

اگر محمد محقق در هر حوزه‌ای دخیل بود و یا اشتباه کرده کار خودش بود خانمش در هیچ کدام از اشتباهات دیروز او سهیم نبود و هیچ پشینه‌ای سیاسی و یا درگیری هم نداشته است. پس چرا قربانی اشتباهات دیگری شود؟

با بررسی تمام از آن نوشته‌ها نتیجه‌ای که می‌گیریم یکی این است که عقده‌های پُر زیادی پشت هریکی آن نهفته است و همانی است که بهانه می‌دهد به دست شان. دوم این که بازهم پای یک زن درمیان است.

با این که فضای بیرونی، فضای واقعی زندگی برای زنان به شدت تنگ است و همین فضای مجازی را هم  هر روز به یک نوعی بسته می کنند.

بدون شک این گونه که ما در زندگی واقعی و این زندگی مجازی روان هستیم، پی آمد‌های ناگوارتری را باید انتظار داشته باشیم. شاید حتا چیزی پیچیده‌تر و سیاه تر از دوره طالبانی. چون در آن زمان طالبان شناخته شده و در یک محدوده بودند و این گونه هم دسترسی برای توهین و تحقیر و دشنام نداشتند. اما امروزه هرجایی در سراسر آن جایی که یک زن پا می‌گذارد با این افکار احاطه می‌شود و تجربه‌ای تلخی را می‌بیند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا