سخن خوب از هر دهان خوش نهآید
نگارنده : کتایون اعظمی
دیروز در تلویزیون چیزی دیدم که مرا وادار کرد تا ساعت بعد پای تلویزیون بنشینم تا ببینم آن چه را که دیده و شنیده بودم درست بود یا نه. ساعتی بعد بود که فهمیدم نه آن چه را دیده بودم هم درست دیده بودم و هم درست شنیده بودم: گلبدین حکمتیار در میان شماری از زنان سخنرانی میکند و سخن از انسانیت و حق و حقوق زنان میگوید.
این سخنان شبیه فرود صاعقهای به ذهنم وارد شد و شوکه شدم. کسی هم چون گلبدین حکمتیار سخن از انسانیت و حق و حقوق زنان میگفت. و این مساله را کسانی که در دهه هفتاد در کابل بودند، یا اقلا یک بار هم تاریخ افغانستان را خوانده اند، بهتر میفهمند.
دهه هفتاد که جنگهای کابل چنان شدت یافته بود د از برکت فردی بود که حالا سخن از انسانیت میگوید . نه تنها این که او آغازگر جنگ بود. در آن روزها هر روز شمار زیادی راکت از سوی افراد وابسته به جناح حزب اسلامی گلبدین شلیک میشد حتمن چندین خانه را ویران میکرد و چندین خانواده را به غم عزیزان شان مینشاند.
یادم است که شلیک پی هم راکتهای که از سوی افراد وی صورت میگرفت به حدی شده بود که روزانه خیلیها از همین ترس حتا جرأت نمیکردند پای از زیر زمینی خانهها بیرون بگذارند و همان جا هم بود که به کنایه او را لقب راکتیار داده بودند.
تنها به همین مساله اکتفا نباید کرد. میدانیم که در جریان درگیریهای در آن دهه شماری زیادی به دستور شخص سران احزاب کشته میشدند به خصوص اینهایی که به شدت از کار کردن زنان و ظاهر شدن شان در جامعه نفرت داشتند.
زنان زیادی که در جامعه به حیث معلم یا کارمند حکومتی کار میکردند به دستور این فرد و یا هم فرماندهان تحت امرش کشته شدند.
گلبدین از جمله منفورترین چهرههای جنگ آن دوران بود که به خاطر کشتارهای بیش از حدش لقب “قصاب کابل” را نیز گرفته است.
میدانیم که این همه کشتاری که در کابل رخ داد برای او کافی نبود چون پس از حکومت طالبانی نیز او دست از کشتار بیگناهان بر نداشت و افراد وابسته به این حزب و این شخص بارها دست به کشتار، حملات و انفجارهای گسترده زدند که باز هم گلیم غم را به خانه های زیادی پهن کردند.
در ماه دلو 1389 در انفجاری که در فروشگاه فاینست کابل رخ داد حمیده برمکی استاد دانشگاه کابل با سه کودک و همسرش کشته شدند. در این انفجار چندین تن دیگر نیز کشته و زخمی شدند.
در حمله انتحاری دیگری که در منطقه شاه شهید از سوی این حزب برنامه ریزی شده بود 9 فرد ملکی کشته شدند. اگر خواسته باشیم تمام جزییات حملات و راکت و انفجارهای این فرد را حساب کنیم میدانیم که به یک لیست بلند بالایی سر میخوریم.
اما حالا بعد از این همه جنایت و کشتار و ایجاد موانع برای زنان گلبدین حکمتیار میگوید کسی که دست به کشتار انسانهای بی گناه میزند، بویی از انسانیت نبرده و یا هم در خصوص گناه کشتار انسانها از نگاه اسلام اشاره میکند که چقدر نابخشودنی است.
نه تنها این که او میگوید که: “رسم و رواجها” حقوق زنان را پامال کرده و آنها حتی از حق انتخاب همسر محروم اند.
فردی که خود در کشتار صدها همسر زنان نقش داشته چگونه میآید و به همین راحتی از انتخاب همسر و حق انتخاب میگوید؟
حکمتیار به کارهای شاقه و سختی اشاره کرد که زنان افغانستان در زندگی روزانه متحمل میشوند و گفت که در حالی که از نظر او دین اسلام خواهان امتیاز و آسایش بیشتر برای زنان نسبت مردان است. اما خود و افرادش نخستین حق طبیعی زنان که همان زندگی کردن بود را نیز از آنان گرفته بودند. او و افرادش شمار زیادی از زنان را تنها به دلیل معلم یا مامور بودن به قتل رساندند.
مثالی داریم که میگوید دروغگو حافظه ندارد اما ندیده بودیم که جنایت کار و قاتل نیز حافظه ندارد. چون کسی که خود مسبب این همه کشتار و بدبختی است چگونه میتواند از حق زندگی و حق زنان سخن بگوید. حالا هرچه باشد شاید دروغگو و جنایت کار هر دو حافظه نداشته باشند اما تاریخ حافظهای بلندی دارد این را نباید فراموش کنیم. شاید جنایت کاران جنایات خود را فراموش کنند اما کسانی که اعضای خانواده خود را از دست داده اند هیچ گاه فراموش نخواهند کرد که کسی که امروز از حق زندگی و حق زنان گپ می زند همان گلبدین حکمتیار است که القاب دیگرش “راکتیار” و “قصاب کابل” است.