زن هراسی نوعی احساس است!
نگارنده: مارال طاهری شاعر و نویسنده
آزار و اذیت خیابانی، یکی از اشکال خشونت علیه زنان است که روزانه تعداد زیادی از زنان در سنین مختلف و موقعیتهای اجتماعی متفاوت را مورد حمله قرار میدهد اما کمتر مورد بازبینی و پژوهش علمی و دقیق قرار گرفته است و برای حل این معضل اجتماعی کمترین تلاش را شاهد هستیم. در حالیکه این پدیده روزانه موجب تهدیدها و آسیبهای جدی برای زنان میشود، آمار بالای این خشونت خاموش موجب حذف زنان از عرصههای اجتماعی، تضعیف اعتماد به نفس و یا گاهی در شکل دردناک تری چون اسید پاشی و یا حتی قتل یا مرگ ناخواسته میشود.
آنچه بدیهیست این است که حضور پر رنگ زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و دانشگاهی در سالهای اخیر غیر قابل انکار است و هر یک از آنان به عنوان سرمایههای اجتماعی در مقابل باورهای سنتی و غالب یک زن خانه دار که وظایف مشخصی در حیطهی تربیت فرزندان و رسیدگی به شوهر و تولید مثل و…دارند خدشه دار کرده اند و کماکان باورهای سنتی و به اصطلاح فرهنگی نادرست و دینی را که به وسیلهی ابزارهای تبلیغاتی رسانهای میشوند را به چالش میکشند. حضور این سرمایههای اجتماعی در خیابانها که موجب ( زن هراسی ) در مردان میشود را میتوان یکی از چندین دلایل بیشمار این نوع خشونت خاموش دانست .
بیشک اگر این معضل اجتماعی را به صورت علمی و پژوهشی دقیق مورد بررسی قرار دهیم، لازم است تمام جوانب جامعه شناسی، روان شناسی، انسان شناسی، فرهنگی و دینی و تاریخی را به صورت گسترده مورد بازبینی قرار دهیم،اما هدف من در این یادداشت اشارهی کوتاهی به مقولهی زن هراسی در مردان هست که باعث عقب راندن زنان از خیابانها میشود، و آنان را وادار به خشونتی از جنس آزار و اذیت خیابانی در اشکال مختلفی چون متلک گوی، لمس بدنی،نگاههای خیره ،ایجاد رعب و وحشت ،و حتی خشونتهای بارزتری چون اسید پاشی و …میکند.
زن هراسی نوعی احساس است که باعث میشود زن رقیب مرد دیده شود و در نهایت به زن ستیزی در اشکال مختلف منجر شود.مردان خیابان را قلمرویی برای خود میدانند و وقتی زن وارد شود او را رقیب خود میدانند که باید از صحنه خارج شود و یکی از بهترین راههای حذف و امحای زنان از جامعه و به اصطلاح قلمرو مردانه! خشونت خیابانی است. البته این خشونت در عرصههای دیگر چون محیط کار،دانشگاه، سمینارها و…هر جایی به جز ( خانه و آشپزخانه ) شکلهای متفاوتی به خود میگیرد. در این نوع خشونت نگاه از سمت خودی به سمت دیگری سوق پیدا میکند، مرد یا زن همدیگر را نه به شکل یک انسان با حقوق مساوی مینگرند بلکه نگاه جنسیتی و سکسیتی غالب آنها را وادار به بروز رفتارهای چون ( حذف دیگری ) میکند.از آنجاییکه این خشونت پنهان در اکثر کشورها رایج است نمیتوانیم این معضل را تنها از ابعاد پیش پا افتادهای چون عدم روابط باز و محدودیت روابط جنسی مورد بررسی قرار داد و نیازمند به اصلاح و تعمق و تلاش در زیربنایی ترین کنشهای انسانی و اجتماعی در اعصار مختلف و انسان کنونی بررسی گردد.
.برای حذف چنین خشونتهایی از عرصه جوامع نیاز به فرهنگ سازی غنی مدنی و آموزش به طیفهای مختلف جامعه است.فعالین حقوق زنان ،پژوهشگران و حامیان حقوق انسانی باید این بخش خاموش که در سایه مانده است را به صورت پررنگ تر بپذیرند و رسانهها را از شعارهای کلیشهای خالی کرده و به تبلیغ و آموزش صحیح برای حذف نگاه سکسیتی بپردازند. زن و مرد بدون نگاه جنسیتی با در نظر گرفتن حقوق مساوی حق دارند در شهر در هر ساعتی از شبانه روز رفت و آمد کنند و همدیگر را به مثابه ی یک انسان بپذیرند. و از طرفی دستگاههای حقوقی و قضایی نیز باید تلاش جدی تر و بدون اتلاف و اغماض وقت به جرم های اینچنینی بپردازد .چرا که داشتن سیستم قضایی معیوب زنانی که مورد چنین خشونتهایی قرار میگیرند را یا وادار به سکوت و یا جوابی در حد توان خود میکنند که باعث رشد این سیکل معیوب میشود.