گروهها و دادخواهی رسانهای
نویسنده: پوهنمل عادله کبیری استاد دانشکده ژورنالیزم
چکیده: این مقاله با تکیه بر اصل آزادی بیان، دادخواهی رسانهیی و روشهای دستیابی گروهها بر محتوای رسانهها را مطالعه کرده است، روابط قدرت و گفتمان مسلط در یک جامعه باعث میشوند صداهای دیگر به حاشیه رانده و خاموش شوند، در مقابل، صدامندی هر فرد و یا گروه میتواند وسیله ممانعت از ایجاد مرز تحمیلی ناشی از کلیشه سازیهای برخواسته از روابط قدرت در یک جامعه شود. مبتنی بر آزادی بیان و قوانین بین المللی در اکثریت کشورها امروزه دادخواهی از جمله دادخواهی رسانهیی به رسمیت شناخته شده است، این مقاله با استفاده از تیوریهای موجود، به تعریف و چگونهگی روشهای انجام دادخواهی رسانهیی گروهها در یک جامعه پرداخته است، این مقاله در نهایت برای تاثیرگذاری بهتر گروههای دادخواه در رسانههای سنتی و آنلاین، به تکنیکهایی کاربردی دست یافته است که نشر پیامهای دادخواهان را به عنواون گروهی که بیرون از رسانه فرض شده اند را بر انواع رسانههای موصوف سهولت میبخشد.
واژگان کلیدی: تولید متوازن، دادخواهی رسانهای، رسانههای سنتی، رسانههایآنلاین.
مقدمه
امروزه همه قوانین بین المللی و قوانین داخلی کشورهای دموکرات، به دلیل دستیابی به برابری اجتماعی و حفظ و پشتیبانی همه هویتها در یک جامعه، تعدد و تکثر رسانهها را به رسمیت شناخته آن را مورد تاکید قرار داده اند چرا که حضور و دسترسی همه گروههای موجود در یک جامعه و نقش متناسب و متعادل آنها در تولید، توزیع و مصرف پیامهای رسانهیی، عاملی موثر در ایجاد تعادل و عدالت اجتماعی و حفظ متناسب هویت گروهها شناخته شده است. در مقابل حضور اندک و نابرابر گروهی نسبت به گروهی دیگر در رسانهها را عامل ایجادی بسا مشکلات زیربنایی و روبنایی در یک جامعه محسوب میشوند (توکلی، ۱۳۹۰). همان طور که دانیل اسچور طرح کرده است ” اگر شما به هر دلیلی در رسانهها وجود ندارید به این معنا است که اصلا وجود ندارید” (بی نام، ۲۰۰۲)، تجارب متعدد ثابت کرده اند که برای حفظ نظم دایمی، تعدد هویتها و عدالت اجتماعی، در نظر گرفتن تنوع و تکثر در رسانهها یک امر مهم و حیاتی میباشد، اما آن چه در واقعیت امر به چشم میخورد، حضور تک صدایی یا تعداد محدودی از گروهها در رسانههای یک جامعه است که از روابط قدرت ناشی شده است. امروزه به صورت طبیعی تاثیر گروههای غالب بر گروههای مغلوب را در جهان شاهدیم و این باعث تاکید بیشتر بر حقوقی مانند حق دادخواهی در سطح جهان امروزی شده است، طوری که در فضای موجود، گروهها برای حل مشکلات و دسترسی به عدالت اجتماعی عملا از برنامهها و روشهای دادخواهی (ادووکسی) استفاده میشود.
با تعریف کوتاه میتوان دادخواهی را نوعی راهبرد دانست که متکی بر اصل آزادی بیان، محور اصلی آن تاثیرگذاری بر افراد کلیدی و تصمیم گیرندهها با هدف وارد کردن اصلاحات یا تغییرات است، بر این اساس، دادخواهی رسانهای را هم میتوان نوعی راهبرد ارتباطی دانست که برای تاثیرگذاری بر افراد کلیدی و تصمیم گیرندهها و یا افکار عمومی به هدف ایجاد تغییر از رسانهها به عنوان وسایلی تاثیرگذار استفاده می شود (همان).
طرح مسئله: طی تحولاتی که در چند دهه اخیر در کشور اتفاق افتاد، امرزوه فضایی ایجاد شده است که از لحاظ حقوقی همه اتباع از موادات حقوق بشر از جمله آزادی بیان برخوردار هستند، برخورداری از این حقوق میتواند پشتیبان فعالیتهایی باشد که در نهایت عدالت اجتماعی را به دست دهد.
بنا به دلایل متعدد، در محیط ما نابرابریهای اجتماعی در سطوح مختلف به شکل گستردۀ آن بین گروهها وجود دارد. مسلماً که دادخواهی میتواند در جایگاه یکی از مسیرهای دستیابی به عدالت اجتماعی کارآیی داشته باشد و از آن جمله دادخواهی رسانهیی. این مقاله به دنبال کسب روشهای تاثیرگذاری گروهها بر رسانه و طرح روشهای دادخواهی رسانهای است.
از جانبی، انجام کارهای شاقه توسط کودکان کشور یک مشکل جدی و دامنگیر در فضای امروزی است طوری که سازمانهای حقوق بشری اکثرا از این جهت اظهار نگرانی میکنند، هر چند آمار موجود در زمینه متفاوت است اما به اساس گفتههای سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، هم اکنون حدود سه میلیون کودک در افغانستان به دلایل متعدد در وضعیتی آسیب پذیر از جمله فقر و انجام کارهای شاقه مشغول اند ( سایت وزارت کار و امور اجتماعی، ۱۳۹۴). بنا به معلومات فوق، موضوع «انجام کارهای شاقه توسط کودکان» را برای مثال در مورد چگونهگی انجام دادخواهی درنظر گرفتم تا شاید به نوعی جنبه ترغیبی نیز به ارمغان بیاورد.
پرسش تحقیق: به طور مشخص این پژوهش به دنبال پاسخ یابی به پرسشهای زیر میباشد:
- دادخواهی و دادخواهی رسانهیی چیست؟
- چه روشهایی مناسب وجود دارد تا با تکیه بر آنها، گروهها بتوانند در جریان پروسه دادخواهی، برمحتوای رسانههای جمعی تاثیربگذارند؟
- وجود تفاوتهای ماهیتی میان رسانههای نوین و رسانههای سنتی، چه تفاوتهای بر عملکرد دادخواهان رسانهیی ایجاد کرده است؟
پیشینۀ تحقیق: با کوشش فراوان نتوانستم به تحقیقاتی دست پیدا کنم که به طور روشمند به موضوع دادخواهی در کشور پرداخته باشند. به این اساس میتوان ادعا کرد این تحقیق آغازی برای تحقیقات بعدی در مورد داخواهی در افغانستان است.
اهداف و منافع تحقیق: این تحقیق به هدف رشد فرهنگ دادخواهی از جملۀ دادخواهی رسانهیی انجام شده است و هدف آموزشی دارد، بناً گروهها با استفاده از راهکارهای مطرح شده در این مقاله میتوانند با تکیه بر اصل آزادی بیان، برای دستیابی به عدالت اجتماعی، روشمند و علمی تلاش کنند.
ادبیات نظری: اصل آزادی بیان و حقوق ناشی از آن به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر، باعث شده نظریاتی در ابعاد گستردهای در زمینه شکل گیرد، بر این اساس، نظریات پشتیبان دادخواهی نیز امروزه فضای وسیعی را با خود به همراه دارد.
صدامندی هر فرد و یا گروه میتواند وسیله ممانعت از ایجاد مرز تحمیلی ناشی از کلیشه سازیهای برخاسته از روابط قدرت در یک جامعه شود، روبط قدرت و گفتمان مسلط باعث میشوند صداهای دیگر به حاشیه رانده، خاموش شوند. نظریۀ گروههای خاموش در سال ۱۹۷۵ برای بار اول توسط شرلی آردنر مطرح شد اما بعداً توسط سایر نظریه پردازان بسط یافته و زمینۀ مطالعاتی قرار گرفت. این نظریه بر این تاکید دارد که در هر جامعهای سلسله مراتب اجتماعی وجود دارد که در نتیجه این سلسله مراتب برخی از گروهها بر برخی دیگر برتری مییابند که در نهایت منجر به نابرابری اجتماعی میشود. به اساس این نظریه یکی از عوامل این نابرابریهای اجتماعی دسترسی نامتوازن یا نامتعادل گروههای اجتماعی به سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی است طوری که گروههایی که در سلسله مراتب اجتماعی در موقعیتهای بالاتر قرار دارند سیستم اطلاعاتی کل جامعه را در دست داشته و وسایل ارتباطی در طول زمان دیدگاههای اعضای گروه غالب را بازتاب میدهند و در نهایت تمام جایگاههای قدرت توسط گروه غالب تصاحب میشود، در مقابل افراد و گروههای بیرون از گروه غالب در جامعه دیده نشده چرا که ساختارهای ارتباطی دیدگاههای آنها را بازنمایی نمیکنند، بلاخره صدای گروههای حاشیهای خاموش شده و یا در درون سیستمهای ارتباطی متاثر از روبط قدرت تحریف میشوند و این مانع پیشرفت آنها میشود، (منتظرقائم و تاتار، ۱۳۹۲).
وجود چنین نابرابریها و دسترسی نامتوازن گروهها و هویتها به رسانههای اطلاعاتی باعث شده از دیر زمانی به این سو نهادها و سازمانهای بین المللی بر این امر به عنوان امری مهم و تاثیرگذار بر حیات گروهها و هویتها در جهان بنگرند، و بر طرح و تصویب مواداتی دست یازند تا بتوانند به میزانی عامل کاهش این نابرابریها در حیات بشری و توسعه متوازن در جوامع شوند.
امروزه بحث تکثر و تنوع فرهنگی و توجه به همه هویتها موضوعی است که در بسا ساختارها میتوان تاکید بر اهمیت آن را مشاهده کرد. درمباحث مربوط به توسعه برای دستیابی متوازن به توجه متوازن به همه گروهها و هویتها تاکید کرده است، در مباحث مربوط به دموکراسی مشارکت همه هویتها نیاز فضای دموکرات خوانده شده و در اعلامیه جهانی حقوق بشر یکی از موضوعات محوری محسوب میشود طوری که در آن همه انسانها به صورت طبیعی صاحب حقوق و امتیازات برابر خوانده و آزادی بیان و عقیده از تعرض مصئون دانسته شده است. (اعلامیه جهانی حقوق بشر، ۱۹۴۷).
در این زمینه، یونسکو در سال ۲۰۰۱ به تصویب اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی پرداخت که در موادات آن به حفظ هویتهای متنوع بشر به عنوان ارزشهای فرهنگی جهان تاکید کرده و دسترسی به رسانهها را برای همه هویتها در بازنمایی هویت شان لازمی پنداشته است. ماده اول این اعلامیه تنوع فرهنگی را به عنوان میراث مشترک بشریت به رسمیت شناخته است، در ماده دوم همکاری متقابل میان گروهها و هویتهای فرهنگی متکثر، متنوع و پویا را امری ضروری پنداشته و مشارکت تمام شهروندان در پروسههای سیاسی –اجتماعی را عامل تضمین انسجام اجتماعی و بقای جامعه مدنی و صلح شمرده که قابلیت شگوفایی و حفظ زندگی عمومی را با خود دارند.
در ماده ۶ اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی، تحت عنوان به سوی دست یابی همگانی به تنوع فرهنگی آمده است که: ضمن فراهم کردن جریان آزاد عقاید از طریق نوشته و تصویر، باید مراقب بود که تمام فرهنگها بتوانند خود را بیان کنند و بشناسانند. آزادی بیان، کثرت گرایی رسانهیی و چند زبانه بودن، دستیابی یکسان به هنر و دانش علمی و فنی از جمله به شکل مجازی و امکان دسترسی همه فرهنگها به وسیلۀ بیان و نشر، زمینههای تضمین تنوع فرهنگی میباشند.
دموکراسی فرهنگی به این معنا که فرصتهای برابر و مشابه برای همه گروهها در حوزههای متعدد و متنوع فرهنگی، دینی، زبانی، قومی وغیره وجود داشته باشند و این عامل کامیابی فردی و جمعی همه شهروندان خوانده شده است. در واقع میتوان گفت جوامع دموکرات مبتنی بر مشارکت شکل میگیرند و مشارکت حق مردم و نیازمند اقدام آگاهانه افراد جامعه است که با التزام برابری انسانها قابل دست یابیست (نیرومند و ناوان ۱۳۹۰)، و در سیستمهای دموکرات رسانهها به عنوان قدرت چهارم، عواملی تاثیرگذار در پروسههای اجتماعی از جمله ترغیب مشارکت شناخته شده اند.
جان آدامز دموکراسی فرهنگی را ایدۀ پیچیدهای ندانسته و آن را بخشی از حیات فرهنگی میداند که در آن حق آزادی بیان حفظ شده و سانسور و محدودیتهای آزادی بیان از میان برداشته شود چرا که این محدودیتها با زندگی فرهنگی پویا سازگار نیست. (آدامز، ۱۹۹۸).
نهایتاَ در جمعبندی مباحث فوق میتوان گفت که نظریات مربوط به توسعه، دموکراسی و حقوق بشر امروزه تاکید بر نیاز و حق دسترسی همه هویتها و گروههای اجتماعی بر سیستمهای اطلاعاتی و رسانهها دارند، با تکیه بر مفاهیم نظری مذکور، عمل دادخواهی امروزه در سایه مبانی و توجیهات فوق به عنوان یک حق مسلم با کارکردی موثر در حیات گروهها و هویتهای در اجتماعات با اهمیت و ستودنی توصیف می شود.
روش تحقیق: روش انجام این تحقیق روش اسنادی است ضمن این که با انجام مشاهدات میدانی و هماهنگ کردن آنها با تئوریهای موجود، تلاش کردم به مثالهای بومی برای دادخواهی رسانهیی در مورد کودکان کارگر دست یابم.
منابع اسنادی مورد استفاده در این تحقیق شامل کتاب و آثار پژوهشی چاپ شده در مجلات و سایتهای معتبر اند که بیشتر به به زبان لاتین به دسترس بودند.
در جریان این تحقیق، گروه دادخواه بیرون از رسانه فرض شده اند.
«دادخواهی» و «جلب حمایت همه جانبه» دو واژهای است که بطور معمول در محیطهای فارسی زبان معادل واژۀ لاتین (ادووکسی) استفاده میشود، هرچند هیچ کدام از این دو واژه بار معنایی و محدودههای واژه لاتین ادووکسی را با خود به همراه نداشته زوایای دیدشان نسبت به واژه لاتین انحراف تمرکز دارد و بهتر است همان واژه لاتین استفاده شود اما با توجه به ماهیت زبان که پدیده قراردادی است، برای سنخیت با زبان نگارش در این مقاله از واژه «دادخواهی» استفاده کردم.
تاثیرگذاری بر رسانهها متفاوت شیوههای متفاوت برخورد گروه دادخواه را ایجاب میکند، با توجه به ظرفیت این مقاله، و به اساس شباهتهای کارکرد تکنیکهای موجود در میان رسانهها، بصورت کلی رسانهها را به دو نوع رسانههای سنتی و رسانههای آنلاین تقسیم کرده و مبتنی بر هر گروه رسانهیی به طرح تکنیکهای موثر پرداختم، مسلماً مشترکات ماهیتی مثل محدودیتهای زمانی، مکانی، محتوایی میان رسانههای سنتی و همینطور شباهتهای رسانههای آنلاین ظرفیت پذیرش راهبردهای مشترک را بین هر گروه رسانهیی مساعد کرده است ضمن این که تفاوتهای بین آنها وجود دارد که نمیتوان نادیده شان انگاشت، در لابلای متن به میزان ممکن به تفاوتهایشان موجود میان شان نیز توجه شده است.
برخی محدودیتها از جمله محدودیتها از جمله تازهگی موضوع و کمبود منابع در این راستا بر چگونهگی گسترش دامنۀ انجام این پژوهش بی تاثیر نبوده اند.
یافتههای تحقیق
دادخواهی چیست؟
واژههای مدافعه، دفاع و وکالت را میتوان معادل واژگانی واژه لاتین ادووکسی (دادخواهی) دانست و حالت فعلی آنمفاهیم دفاع کردن، طرفداری کردن، حمایت کردن را میرساند (غفارنژاد، ۲۰۱۳ ).
منابع متعدد تعاریف متعددی از دادخواهی کرده اند که مانند سایر تعاریف در علوم اجتماعی نمیتوان هیچ کدام را جامع و مانع مطلق دانست بنا در ذیل به ذکر برخی تعاریف میپردازم با استفاده از (بی نام: ۲۰۰۲):
- هدايت سياست عمومي به سوی پيشرفت زندگي افرادي که صداي ضعيف تر و قدرت کمتري دارند.
- تلاش برای تاثيرگذاري بر سياستهاي عمومي جامعه با استفاده از اشکال مختلف ارتباطات ترغيب کننده که مخاطب آن افرادي هستند که مسووليت راهنمايي يا کنترل رفتارهاي سازمانی، اجتماعي و گاه فردي را برعهده دارند.
- فرآيندي که در آن افراد و سازمانها تلاش میکنند تا بر تصميم گيريهاي مرتبط با سياستهاي عمومي تاثير بگذارند.
دادخواهی رسانهیی چیست؟
دادخواهی رسانهیی استفادۀ استراتیژیک از رسانهها و مخصوصا اخبار رسانهها است به منظور نفوذ کردن برافکار عمومی و تاثیرگذاری بر ضوابط مذاکرات- مناقشات در بارۀ قوانین اجتماعی(بی نام. ۲۰۰۲).
همچنین دادخواهی رسانهیی را میتوان نوعی راهبرد ارتباطی دانست که برای تاثیرگذاری بر افراد کلیدی و تصمیم گیرندهها و یا افکار عمومی به هدف ایجاد تغییر از رسانهها به عنوان وسایلی تاثیرگذار استفاده میشود (همان).
لیپمن (۱۹۹۴) به این نظر است که استفاده از رسانهها در پروسۀ دادخواهی یا به اصطلاح، دادخواهی رسانهیی میتواند برای گروه دادخواه سه کارکرد قابل توجه داشته باشد، که عبارتند از:
- گروه دادخواه با استفاده از رسانهها میتوانند موضوع مورد دادخواهی خود را وضاحت بدهند و زمانی که موضوع از طریق رسانهها در روشنایی کامل قرار گیرد، برجسته میشود طوری که موره توجه عدۀ کثیری از مردم قرار میگیرد؛
- دوم این که وقتی موضوع یا مشکل مورد دادخواهی توسط رسانهها در جامعه به وضاحت برسند، انگیزههای ایجادی و عوامل مخالف آن فوکس میکند؛
- دادخواهی رسانهای برای حل مشکل مورد داخواهی قبل از همه چیز به عنوان اولین دستآورد، مردم را بسیج و پیشگام میکند که برای ترقی اجتماعی و عوض شدن فضا بسیار موثر است (والک، ۱۹۹۴).
در کل میتوان گفت دادخواهی رسانهای افکار عمومی را محور موضوع مورد دادخواهی روشن کرده و باعث ترغیب آن در همراهی و مشارکت اجتماعی محور حل مشکل مورد دادخواهی میشود که این کارکرد دادخواهی رسانهیی امروزه در همه جهان بخصوص در جوامع دموکرات به عنوان یکی از کلیدی ترین راههای موثر دست یابی به راه حل مشکلات اجتماعی شناخته شده و توسط دادخواهان در سطح گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد.
متخصصین امر در ذکر ویژهگیهای مشارکت اجتماعی، برابری انسانها، اقدام آگاهانه و مشارکت مبتنی بر کمیت و کیفیت را با اهمیت شمرده اند (نیرومند و ناوان، ۱۳۹۰). دادخواهان رسانهیی به طور معمول به ترتیب برنامه عملیاتی و اهداف خود، در قدم اول مشکل مورد دادخواهی را در روشنایی و وضاحت کامل قرار میدهند، بعد با ذکر تفسیرهای متعدد و نیروهای تاثیرگذار از زوایای متعدد، افکار عمومی را در مورد مشکل مورد دادخواهی و همراهی و مشارکت در حل مشکل ترغیب و بسیج میکنند، این بسیج با زنده نمودن احساس مسولیتشان، برجسته نمون و تشخیص موقعیتشان به عنوان افرادی تاثیرپذیر از مشکل مورد دادخواهی و تاثیرگذار بر حل مشکل دادخواهی، صورت میگیرد، به این اساس میتوان گفت تئوریهای دادخواهی رسانهیی امروزه میتواند یکی از عمده راهبردهای تاثیرگذار و قابل پذیرش در حل مشکلات جوامع مورد استفاده باشد.
تکنیکهای دادخواهی رسانهیی
همان طوری که در بخش نظری مطرح شد، در سیستمهای دموکرات رسانه ها را قدرت چهارم قلمداد میکنند و چه بسا که در مباحث به اساس تجارب به دست آمده برخیها ادعای قدرت اول بودن رسانهها را نیز مطرح کرده اند، این باعث شده است که دادخواهی رسانهیی به دلیل قدرت اغنا و ترغیبرسانههای جمعی در سطح گستردهاش، امروزه در جایگاه یکی از پرکاربردترین و تاثیرگذاری ترین راهبرد برای دادخواهی مورد استفاده قرار میگیرد. برای انجام یک برنامه دادخواهی تئوریها و راهبردهای مشخصی توسط متخصصان امر مطرح شده است، اما باید متغیرهایی مانند مکان، زمان، سوژۀ مورد دادخواهی و فضای حاکم را به عنوان متغیرهای تاثیرگذار بر کارکرد موثر تئوریهای دادخواهی در نظر داشت، به عنوان مثال، میزان و وضعیت متفاوت مخالفین پروسۀ دادخواهی در یک مکان نیازمند استفاده متفاوت از فنون اغنا و ترغیب در پیامهای رسانهیی است که باید متناسب با وضعیت در پلانهای سنجیده و عملیاتی شوند. در ذیل به ترتیب به تئوریهای مطرح شده در پروسۀ دادخواهی میپردازم.
برای انجام یک پروسه دادخواهی رسانهيی، در قدم اول باید به پرسشهای زیر به عنوان عناصر تاثیرگذار بر پروسۀ دادخواهی دقت کرد:
- شما چه میخواهید؟
- چیزی را که شما میخواهید چه کسی میتواند بدهد ؟
- برای چیزهای که نیاز به شنیدن دارد باید چه کنید ؟
- از چه کسی قابلیت شنیدن را دارند؟
- چگونه میتوانید به مخاطبان مورد هدف خود دسترسی پیدا کنید؟ (تیمبا، ۱۹۹۹: ۲۵۳).
بعد از دقت و ارائه پاسخ دقیق به پرسشهای فوق، پروسۀ دادخواهی به مرحلۀاجرا میرسد که موارد زیر را شامل میشود:
- تشخیص سوژه: مشخص کردن دقیق و قابل درک موضوع مورد دادخواهی،
- تنظیم گروه کاری: تشخیص گروه کاری دادخواهان با درک تواناییهایشان در عرصههای مختلف مانند تواناییشان در همکاریهای اقتصادی، موقعیت شان در پستهای کلیدی، میزان نفوذ اجتماعی وغیره.
- طرح و انجام پلان تحقیقاتی: انجام تحقیقات همه جانبه در مورد موضوع و فضای مورد دادخواهی برای تهیه یک پلان مشخص، قابل اندازه گیری و قابل دسترس برای اجرا؛
- تشخیص دقیق مشکل مورد دادخواهی: مبتنی بر تحقیقات انجام شده، تشخیص دقیق مرزهای محدودۀ مورد داخواهی نیاز است؛ به عنوان مثال: موضوع مورد دادخواهی نقض حقوق اطفال افغانستان است اما تحقیقات انجام شده نشان داده است که بیشترین مشکل مورد توجه اطفال در افغانستان انجام کارهای شاقه توسط ایشان به دلیل فقر است و این که بیشتر اطفالی که کار شاقه انجام میدهند کسانی اند که یا سرپرست-والدین- ندارند و یا والدین شان معتاد هستند، پس در نهایت مشخص شد که اطفال فقیری که به دلیل بی سرپرستی و یا وداشتن والدین معتاد به انجام کارهای شاقه میپردازند هدف دادخواهی رسانهیی و فعالیتهای دادخواهانۀ گروه دادخواه هستند؛
- تنظیم پلان دادخواهی رسانهیی و مشخص کردن اهداف و خط و مشی کاری: مبتنی بر موارد مطرح شده در فوق، پلان دادخواهی رسانهیی را تنظیم کرده و اهداف و خط مشی کاری گروه دادخواه را با ساختاری مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دسترس در فضای مورد کاربردش تهیه کنیم؛
- سنجش آماده گیهای گروه: سنجش تواناییها و ضعفهای گروه دادخواه و در نظرگرفتن آنها در این مرحله میتواند عاملی تاثیرگذار در موفقیت گروه دادخواه شود، به عنوان مثال اگر هنگام پلان ریزی توانایی و ناتوانیها را در نظر بگیریم میتوانیم مسیر حرکت کار گروه را با تکیه بر تواناییها انتخاب کرده و راههایی گریز یا سلطه بر ضعفها را از همان اول در نظر گیریم، این باعث میشود تواناییها مضاعف شده و قدرت اثر گذاری ضعفها به شدت کاهش یابد؛
- تشخیص مخاطبان مورد نظر ازجمله ذینفعان و پالیسی سازان: تشخیص مخاطبان در این مرحله باعث می شود پیامهای تهیه شده، همان گروه یا گروههای مورد نیاز را هدف بگیرد، هر پروسۀ دادخواهی بطور کل دو گروه پالیسی سازان و ذینفعان را مد نظر دارد. دینفعان به دلیل ایجاد تحرک اجتماعی، ایجاد ترغیب مشارکت اجتماعی و ایجاد نیروهای فشار برای مقابله با مشکل مورد دادخواهی، و پالیسی سازان به دلیل نقش کلیدی شان در ایجاد تغییرات مورد نیاز مرتبط به موضوع مورد داخواهی اهمیت دارند. قابل ذکر است که دینفعان شامل تمام افراد و گروههایی میشود که به نوعی با موضوع مورد دادخواهی ارتباط داشته و از آن متاثر میشوند.
- تهیه پیامهای رسانهیی: در این مرحله گروه دادخواه به تهیه پیامهای رسانهيی به منظور نشر از رسانههای جمعی میپردازد،- در مورد چگونه گی تهیه پیامهای رسانهیی در بخشهای بعد به تفکیک رسانهها صحبت شده است.
- بسیج کردن اجتماع: در این مرحله گروه با پشتیبانی پیامهای رسانهیی، به بسیج اجتماعی میپردازد، این مرحله در واقع جز مراحل آخری کار دادخواهی است که طی آن پیامهای رسانهیی مخاطبان مورد هدف خود را بسیج کرده و گروه بسیج شده به عنوان نیروهای فشار معمولا عامل ایجاد تغییراتی در مسیر حل مشکل مورد دادخواهی میشوند. چگونگی روشهای ترغیب برای دست یابی به بسیج نیز در ادامه بحث شده است.
- ارزیابی دست آوردها: در این مرحله به عنوان گام آخری، گروه دادخواه به ارزیابی دست آوردهای پروسۀ دادخواهی خود پرداخته و در واقع چگونهگی کارکرد خود را به داوری مینشیند، در این مرحله گروه دادخواه ضمن درک چگونگی و میزان موفقیتها و چالشهای باقی مانده، از کارکرد خود میتوانند به عنوان یک تجربۀزنده نیز بیاموزد تا در برنامههای دیگر تجارب موفق را تشدید و تجارب تلخ را ممانعت بتوانند (بی نام، ۲۰۰۲).
اصطلاح فریمینگ یا قاببندی در تهیه پیامهای رسانهیی محور دادخواهی بر استفاده دقیق از برخی ترفندها از جمله برجسته کردن مناسبتها، روشهای طنز آلود، تمرکز بر موضوعات دلچسپ برای مردم، و روز شمار تاریخهای خاص، برای جلب و ترغیب مخاطبان رسانهها تاکید کرده و در این راستا برخی تکنیکها را به شدت موثر دانسته اند. ( بی نام، ۲۰۰۲)، از جمله:
- استفاده خلاق از آمار و دادهها و انسانی کردن آنها مثلا ارائه تعداد کودکانی که روزانه به دلیل انجام کارهای شاقه زندگی خود را از دست میدهند؛
- برجسته کردم مسولیتهای شهروندان و خطرهای احتمالی ممکن ناشی از بی توجهی به آنها؛
- استفاده مناسب از عکسهای با کیفیت و با محتوا به دلیل وسایل جذب کننده مخاطبان؛
- استفاده از صداها و منابع معتبر از جمله شاهدان عینی و یا افرادی که دادههایی قابل تامل در دست دارند؛
- و در نهایت سازمان دادن مخاطبان با استفاده از برقراری رابطه مناسب با آنها، با تکیه بر پاسخ به علایق و نیازمندیهایشان و تمزکز پیامهای دادخواهی بر مخاطبان مورد هدف.
روشهای موثر در راه یابی محتوای دادخواهی بر پیامهای رسانههای جمعی
با توجه به این که در این پژوهش دادخواهان بیرون از ساختار رسانه فرض شده اند، حال به این پرسش میرسیم که گروه دادخواه ما با استفاده از چه روشها و تکنیکها میتوانند بر راه یابی محتوای مورد دادخواهی بر رسانهها تاثیر گذاشته و پیامهای دادخواهان را در نشرات رسانهها یکجا کنند؟
همانطوری که در بخش روش مطرح شد، تاثیرگذاری بر رسانهها متفاوت شیوههای متفاوت برخورد را ایجاب میکنند، با توجه به ظرفیت این مقاله، و به اساس شباهتهای کارکرد تکنیکهای موجود در میان رسانهها، بصورت کلی رسانه ها را به دو نوع رسانههای سنتی و رسانههای آنلاین تقسیم کرده و مبتنی بر هر گروه رسانهیی به طرح تکنیکهای موثر میپردازم.
۱- رسانههای سنتی (چاپی، صوتی، تصویری)
در آغازتکرار احسن خواهد بود این که مشترکات ماهیتی مثل محدودیتهای زمانی، مکانی، محتوایی باعث شده است- با توجه به ظرفیت این مقاله- راهبردها و امکانات مورد استفاده از آنها را در پروسه دادخواهی بشکل مشترک بپردازم ضمن آن که تفاوتهای بین آنها وجود دارد که نمیتوان نادیده شان انگاشت و در لابلای متن به میزان ممکن به تفاوتهای شان نیز توجه کردم.
قابل ذکر است که برخی ویژه گیها در این رسانهها مثل سهولتهای دسترسی مخاطبان، ارزان تر بودن این رسانهها نسبت به رسانههای نوین و یا قدرت استفاده مخاطبان از آنها بدون محدودت میزان سواد یا ظرفیتهای فردی باعث شده است که در کشورهای رو به انکشاف، میزان رابطه مخاطبان بومی با این رسانهها بیشتر بوده و در نهایت میتوان آنها را در مقایسه با رسانههای نوین، تاثیرگذارتر خواند، ضمن این که رسانههای نوین ظرفیتهایی خاصی و مزیتهایی متفاوتی را در دست دارند.
الف. برای برنامهها یا ستونهای خبری: ارزشیابی خبری در موضوع مورد دادخواهی را میتوان به صورت کلی، کلید اصلی راه یابی به برنامهها و ستونهای خبری رسانههای سنتی دانست، متخصصین رسانه خصوصیاتی مانند تازهگی، دلچسپی، مجاورت (زمانی- مکانی)، دربرگیری، تضاد، مقدار، شهرت، شگفتی را ارزشهای خبری میدانند به این معنا که روزانه تعداد زیادی از حوادث در جهان اتفاق میافتد اما از میان این همه اتفاق، حوادثی که با این ویژهگیها همراه باشند را میتوان خبر نامید و در رسانهها پخش کرد. البته قابل ذکر است که تعداد ارزشهای خبری زیاد بوده و با توجه به نوع رسانه و پالیسیهای حاکم بر آن متفاوت اند اما مواردی که در فوق ذکر شد، مواردی اند که رسانهها در کاربرد آنها اتفاق نظر دارند.
زاویۀ دید متفاوت، تغییر فاکتها و آمار و ارقام، برجسته کردن قسمتهای خاص، کسب دیدگاه افراد مشهور نسبت به موضوع وغیره می تواند یک موضوع تکرار یا عادی را به موضوعی مورد توجه برای ستونها یا برنامههای خبری رسانهها مبدل کند، به عنوان مثال روزانه ممکن دهها نفر برای رهایی کودکان از کارهای شاقه کمکهای مالی و یا فرهنگی انجام دهند اما اگر یک هنرمند مشهور سینما مبلغ مشخصی از ثروتش را صرف رهایی چند طفل از انجام کارهای شاقه نموده آنها را به زندگی کودکانه شان برگرداند، مطمئنا مورد توجه تمام رسانهها قرار گرفته و نشر میشوند؛ بناَ با استفاده از تجارب متخصصین میتوان با استفاده از روشهای متفاوت و متعدد مطروحه، موضوع مورد دادخواهی خود را ارزش خبری داد.
در ذیل به صورت خاص به تکنیکهایی میپردازم که ضمن توجه به ارزش یابی یا ارزشدهی خبری به موضوع مورد دادخواهی، روشهای چگونگی برخورد با رسانهها را نیز به همراه دارند؛
- نوشتن نامۀ خبری: نامه خبری یکی از روشهای خبر سازی نهادی-گروهی است که طی آن معلوماتی مشخص با رعایت ارزشهای خبری توسط نهادهای هویتی نگاشته شده و در یک تاریخ مشخص به رسانهها فرستاده میشود، این بنامهها معمولا در تمام رسانههای فعال در مکان مورد هدف ارسال میشود مگر این که بنا به دلایلی خاص مثل اعتراض یا قطع رابطه نهاد با یک رسانه، به برخی رسانهها ارسال نشود.
محتویات نامههای خبری میتواند منشاَ ایجادی متفاوتی داشته باشند مثلا گاهی نتایج تحقیقات یک نهاد در مورد یک موضوع میتواند محتویات نامه را شکل بدهد و گاهی هم نامهها حامل دیدگاه خاص نهاد پخش کننده نامه نسبت به یک موضوع خاص میباشد وغیره، اما چیزی که در این میان مهم است این است که بنامههای خبری باید محتویاتی جدید و قابل اعتنا را باخود به همراه داشته باشند و در واقع حامل محتویاتی باشند که با ارزشهای خبری آراسته باشند ورنه مورد توجه و پخش رسانهها قرار نمیگیرند. به این اساس حضور متخصصین امور رسانهها در جمع گروه دادخواه میتوانند شاه کلیدهای موفقیت در استفاده از تکنیکها و تولید پیامهای رسانهیی محسوب شوند چرا که در تهیه بنامههای خبری میتوانند به تمام ارزشهای خبری توجه کرده و با زاویۀدید خاص، معلوماتی را وارد نامه کنند که به میزان بالایی پوشش رسانهیی را با خود به همراه داشته و امکان همراه شدن نظرات مخالف را تا حد امکان کاهش دهند.
- اجرای حمایت یا اعتراض گسترده: برگزاری اعتراضهای همگانی یکی از روشهای راه یابی در خبرهای رسانهای است، همان طور که قبلا ذکر شد، کثرت مقدار یکی از ارزشهای مورد تاکید در خبرسازی است که وجود آن میتواند بدون حضور سایر ارزشها در یک حادثه منجر به پوشش خبری شود، بناَ گروه دادخواه در مراحلی از پروسه کاری که تعداد قابل توجهی با آنها همراه شده اند میتوانند با تشکیل گستردۀ حمایت یا اعتراض به موضوعی مرتبط با برنامه دادخواهی، پوشش خبری پیدا کنند؛ در مثال واضح این مورد میتوان از تظاهرات نام برد یا تهیه یک نامۀ با یک میلیون امضا جهت اعتراض یا حمایت موضوع مورد دادخواهی.
- برگزاری کنفرانس خبری: یکی از معمول ترین راههای خبری شدن موضوعات، برگزاری کنفرانس خبری میباشد، در کشورهایی که آزادی بیان رسمیت دارد، اجرای کنفرانس خبری برای هیچ گروه یا نهادی محدودیت اجرایی ندارد اما در مقدمات انجام چنین مواردی باید برخوردها طوری چیده شوند که کنفرانس شاهد حضور تعداد قابل توجهی از خبرنگاران در خود باشد،
- نوشتن نامه به سردبیر: نوشتن نامه به سردبیر نیز یکی از تکنیکهای ارسال پیام به رسانهها است که اکثرا محور برنامههای خبری اجرا میشود ولی در این مورد هم چگونگی برخورد میتواند منجر به موفقیت یا عدم موفقیت انتقال محتوای نامه فرستاده شده به برنامههای خبری شود؛
- نوشتن نامۀ سرگشاده به مقامات: یکی از روشهای معمول و جالب نوشتن نامه سرگشاده به مقامی مشخص و مرتبط به موضوع مورد دادخواهی است طوری که یک نامه عنوانی مقامی خاص و خطاب به وی نگاشته میشود اما در با رسانهها نیز فرستاده میشود، این روش با توجه به این که حامل یک پیام خصوصی برای جمع است، میزانی تعلیق را به خود به همراه دارد که اگر با رعایت اصول نوشته شود، نشر و ترغیب مخاطبان را با خود به همراه میآورد. یکی از مفیدیتهای این روش این است که پالیسی سازان و ذینفعان موضوع مورد دادخودهی را همزمان و با دلچسپی و تعلیق با خود همراه میکند.
- تجلیل از مناسبتها: روزانه تعداد قابل توجهی از اخبار مناسبتی سرویسهای خبری را احتوا میکنند، فعالان دادخواهی میتوانند با تشخیص و برخورد دقیق با مناسبتهای مرتبط به موضوع دادخواهی به شکل نرم و تاثیرگذاری بر نشرات رسانهیی تاثیر بگذارند.
ب. برای برنامهها یا ستونهای غیرخبری
- هماهنگی با کارشناسان رسانهیی: در هر محیط معمولا تعدادی متخصصین و کارشناسان هستند که بیشتر ازدیگران مورد توجه رسانهها قرار داشته و در رسانهها دیده میشوند، صحبت و همراه نمودن این افراد با پروسه دادخواهی میتواند به میزان هرچند متفاوتی، ناقل غیر مستقیم پیامهای دادخواهی در برنامههای متفاوت رسانهیی باشد، هرچند که کارشناسان حاضر در رسانهها اکثرا افرادی با دیدگاههای خاص هستند و معمولا حامل دیدگاه خود در رسانهها میباشند و الزاماَ فعالیتهای شان برآمدی مشابه نخواهد داشت اما همین که توجه آنها را به موضوع مورد دادخواهی جلب کنید، این خود به میزان متفاوتی عامل انتقال میزان قابل توجه پیامهای منطبق با هدف دادخواهی توسط ایشان میتواند شود.
- اثر سازی هنری: هنر بنا به ارزش معنوی خود مورد توجه است، بناَ برخی آثار هنری اگر مبتنی بر هدف دادخواهی تهیه و در معرض قرار گیرد، خود میتواند عاملی بر ارائه گستردهای رسانهیی باشد مثلا برگذاری یک نمایشگاه عکس در مورد کار شاقه کودکان افغان.
- تبلیغات: استفاده از مدلهای تبلیغاتی نیز در برخی وضعیتها میتواند به کمک دادخواهان قرار گیرد، دادخواهی با استفاده از زمان و پیامهای تبلیغاتی در رسانهها معمولا زمانی اجرا میشود که اهداف و پالیسیهای همه یا تعدادی از رسانهها در موقعیتی متضاد یا مخالف با موضوع مورد دادخواهی قرار دارند، در چنین وضعیتهایی امکان موفقیت سایر تکنیکها در راه یابی به برنامههای رسانهها و نشر رسانههای معمولا نهایت کم است بناَ استفاده از روشهای تبلیغاتی و پرداخت پول در بدل نشر محتوا ممکن رسانه را برای پخش محتویات حامل پیامهای دادخواهی قانع کند، پیشنهاد میشود دادخواهان استفاده از تبلیغات رسانهها را به عنوان آخرین گزینه نزد خود داشته باشند آن هم به دو دلیل: اول این که پرداخت پول برای نشر پیامها، پشتیبانیهای مالی را میطلبد که ممکن به دادخواهان به راحتی در دسترس نبوده یا فشارهایی را بر آنها از این ناحیه وارد کند؛ دوم این که میزان تاثیرگذاری پخش یک خبر یا برنامۀ اجتماعی بر مخاطبان نهایتا بیشتر از تبلیغات است چرا که امروزه همه مخاطبان به این را میدانند که تبلیغات در بدل پرداخت پول به رسانه نشر میشود بناَ هیچ دلیل برای درست بودن معلومات آن وجود ندارد پس مخاطب حق دارد به آن معلومات شک کرده و قبول شان نکند (بی نام، ۲۰۱۳).
قابل ذکر است که برخی از تکنیکهای راه یابی میتواند بین برنامههای خبری و غیر خبری کاربرد و تاثیرگذاری مشترک داشته باشد.
۲- رسانههای نوین (آنلاین)
در کنار سایر تفاوتها میان رسانههای نوین با رسانههای جمعی سنتی، یکی از عمده تفاوتها ظرفیت دسترسی همسان و نبود محدودیت کمی بر محتوای نشر شده توسط رسانههای نوین است که این دو ویژهگی باعث شده است تا متخصصین امر صفت تمرکز زدایی را بر رسانههای نوین قائل شوند.
تمرکز زدایی، ایجاد تعامل و همزیستی بین گروه ها و اجتماعات، کثرت گرایی فرهنگی، از جمله خصوصیان برجسته رسانههای نوین است که این خصوصیات زمینهها و کارکردهای متعدد و متفاوتی را نسبت به رسانههای سنتی در آنها ایجاد کرده است.
در رسانههای جدید همه افراد الزاماَ به شکل برابر دسترسی دارند، از جهتی نقریبا می توان گفت هیچ محدودیت کمی یا تکنیکی بر کمیت و کیفیت پیامهای قابل نشر در این رسانهها امروزه وجود ندارد بناَ این رسانهها زمینههای بهتری برای نشر پیامهای دادخواهی و فعالیت دادخواهان می توانند باشند اما آنچه باعث شده دادخواهان از این رسانهها در پروسۀ دادخواهی در کشورهای روبه انکشاف از جمله افغانستان کمتر استفاده کنند، پایین بودن اعتبار و در دسترس نداشتن همه مردم به این رسانهها استند، ضمن این که میزان اعتبار رسانههای سنتی با توجه به زمینهها و نوعیت کارکرد شان تقریبا در همه جا بالاتر از رسانهها آنلاین است (مرکز تحقیقات افغانستان، ۱۳۹۰).
از جهتی دیگر، این تمرکز زدایی و ظرفیت نامحدود در پذیرش پیام که از یک جهت برای رسانههای آنلاین مزیت محسوب میشوند، از جهتی دیگر باعث ایجاد فضای نامحدودی با کثرت گستردهای از پیامها باعث شده هیچ کس به شکل برجسته دیده نشده و میزان تاثیرگذاری به شدت کمتری در ترغیب و بسیج افراد به طور خاص داشته باشند- مخصوصاَ در کشورهای رو به انکشاف- مگر این که فعالیتهایی کثیر و دوامداری به صورت گروهی و سنجیده شده در آن ها انجام شود
به این اساس می توان گفت اگر در رسانههای سنتی هدف دادخواهان میتوانست دسترسی و نشر پیامهای شان باشد، در رسانههای آنلاین باید هدف شان تلاش برای دیده شدن بوده و به شکل دوامدار و گروهی با نشر و بازنشر پیامهای متعدد و متنوع در زمینه و پشتیبانی و تاکید بر پیامها تلاش کنند تا در این فضای نا محدود جز موادری باشند که به چشم بیایند.
استفاده برنامه ریزی شده و هماهنگی اعضای گروه دادخواه از شبکههای اجتماعی می تواند پیامهای مورد داخواهی را در رسانههای آنلاین بیشتر برجسته و چشمگیر کند.
همان طور که در نظریات مورد بحث در این پژوهش مطرح شد، فضای موجود در جهان، وجود تنوع هویتی و تاثیرگذاری روابط قدرت در جوامع باعث شدند دادخواهی و از جمله دادخواهی رسانهیی به عنوان یک حق مسلم و روشی موثر در جهان امروزی مورد تایید و کاربرد گروهها و هویتها واقع شده و تئوریهای مربوط توسعه، دموکراسی و حقوق بشر از جمله اصل آزادی بیان، بر آن تاکید داشته باشند (توکلی، ۱۳۹۰: ۱۵۶).
نتیجه گیری و پیشنهاد
این پژوهش ضمن تعریف و تشخیص تعاریف مفاهیم دادخواهی به عنوان یک راهبرد، به بحث دادخواهی رسانهای پرداخت، دادخواهی رسانهای به عنوان نوعی راهبرد ارتباطی برای تاثیرگذاری بر افراد کلیدی، تصمیم گیرندهها و یا افکار عمومی شناخته شده که طی آن از رسانهها به عنوان وسایلی تاثیرگذار به هدف ایجاد تغییر استفاده میشود (بی نام. ۲۰۰۲)، این پژوهش به این دست یافت که برای انجام یک دادخواهی رسانهیی در قدم اول به یک برنامهریزی دقیق و سنجیده شده مبنی بر تحقیقات در بخشهای مختلف نیاز داریم.
در مراحل بعد، نتایج داده این پژوهش نشان داده اند که روشهای موثری وجود دارند تا به وسیلۀ آنها گروههای دادخواه بتوانند بر محتویات رسانهها تاثیربگذارند وباعث شوند که هدف مورد دادخواهی آن ها به گوش مخاطبان مورد هدف شان برسد.
تفاوت چگونگی برخورد با رسانههای متفاوت و برنامههای متفاوت رسانهیی در انجام یک دادخواهی رسانهیی در این پژوهش مورد توجه بود، و مشخص شده که رسانهها و یا برنامههای متفاوت رسانهیی نیازمند برنامهریزی و فعالیتهای متفاوتی در امر دادخواهی اند، گروههای دادخواه باید تلاش کنند تا طبق نیازمندیهای هرکدام به طور دقیق برخورد کنند تا بتوانند پیامهای دادخواهی خود را به شکل عمیق، گسترده و همه جانبه وارد نشرات رسانهیی کنند.
در این پژوهش چگونهگی نشر پیامهای دادخواهی در رسانههای سنتی و آنلاین پرداخته مشخص شد که تاثیرگذاری بر رسانههای سنتی اندکی مشکل تر اما تاثیرگذارتر است، سهولتهای موجود در رسانههای آنلاین را باید در نظر گرفت چون با اتکا به آنها زمینه تولید و توزیع گسترده را در فضای مجازی ایجاد کرده است، از جانبی این وضعیت باعث شده تا بدون هماهنگیهای شدید و دقیق، دیده شدن در فضای مجاری به شدت مشکل شود.
در نهایت با تکیه بر دادههای این پژوهش می توان چنین جمعبندی کرد که به پشتیبانی اصل آزادی بیان، استفادۀ گروهها از حق دادخواهی رسانهیی یکی از روشهای موثر بر حل مشکلات و نابرابریهای اجتماعی از جمله هویت یابی و مساوات بین گروهها است، چگونهگی انجام آن میتواند در موفقیت یا عدم موفقیت آن تاثیر قابل توجه داشته باشد بناَ در انجام پروسۀ دادخواهی رسانهیی باید موارد زیر را رعایت کرد:
در آغاز کار دادخواهی رسانهیی بایددانست که هدف دادخواهی چیست؟ چه کسانی می توانند چی قسمتهایی از راه حل مشکل مورد دادخواهی را سهولت ببخشند؟ چه روشهایی را باید برای شنیده شدن پیامهای دادخواهی به کار بست و این که چه کسانی قابلیت شیدن پیامهای دادخواهی را دارند؟
بعد از پاسخ یابی گروه دادخواهی به سوالات فوق، مبتنی بر تحقیقات اولیه باید به طرح یک پلان سنجیده، قابل دسترس، قابل اندازه گیری و زمانمند برای انجام پروسه دادخواهی پرداخت و در نهایت با استفاده از روشهایی مبنی بر ارزش یابی خبری بر پیام های دادخواهی و استفاده از تکنیکهای متفاوت پیام سازی در رسانهها، به جلب رسانهها در پوشش محتوا و پیامهای مورد دادخواهی پرداخت، تا در نهایت با ترغیب مخاطبان هدف، به بسیج آنها و مشارکت فعال شان از زوایای مختلف در ایجاد راه حل به مشکل مورد هدف دادخواهی دست یافت.
در ضمن بنا به دادههای این مطالعه، در فضای موجود امروز در همه کشورها مخصوصاَ کشورهای رو به انکشاف، با توجه به سهولتها و تاثیرگذاریهای خاص هر رسانه در جامعه، خوبست گروههای دادخواه تلاش کنند تا همزمان از تنوع رسانهای برای انتشار پیامهای دادخواهی خود استفاده کنند. این استراتیژی میتواند از زوایای متعدد اهداف متفاوتی را برای شان به دسترس قرار داده باعث شود در کوتاه مدت به شکل گسترده و همه جانبه پیامهای دادخواهی شان پخش و نشر شود. مسلماً این نوع پوشش همه جانبه میتواند تاثیرات بیشتر و بهتری را به جا گذاشته و موفقیتهای پروسه و گروه دادخواهی را مضاعف به دست دهد.
همانطور که در پیشینۀ تحقیق مطرح شد، در جریان انجام این پژوهش متوجه شدم که در مورد دادخواهی پژوهشهای قابل توجه و علمی در کشور وجود ندارد و شاید بتوان گفت و محدودۀ زبان فارسی کمتر به این موضوع پرداخته شده است، من فکر می کنم اگر برسایۀ تئوریهای موجود که بصورت کل حاصل تلاشهای پژوهشگران غربی است. نیاز است پژوهشهای مشخصی روی دادخواهی در انواع رسانه های سنتی و رسانههای نوین در کشور انجام شود، این میتواند برعلاوه سنجش میزان تاثیرگذاری انواع متفاوت رسانهها در کشور، به جستجوی روشهایی برای بومی سازی دادخواهی نیز بپردازد. منابع تئوریک دادخواهی مانند اکثر مفاهیم مدرن، برپایۀ فضا و مخاطبان متفاوت از کشورهای روبه انکشاف رشد کرده اند، در حالی که روحیه مخاطب و فضای حاکم بر پروسۀدادخواهی رسانهیی را می توان از عمده متغیرهای تاثیرگذار چگونهگی برخورد مورد نیاز دادخواهان در انجام پروسه دادخواهی محسوب کرد.