میزان بلند افسردگی در بین زنان افغانستانی
نگارنده: سودابه احراری
افسردگی از شایع ترین بیماریهای روانی است که احساس غم، اندوه و ناراحتی مداوم را به همراه دارد. یا به باور روانشناسان افسردگی مرضی است که زندگی بدون نشاط و شادی را در پی داشته و بنام دهلیز خودکشی نیز یاد میشود. یا انزوا طلبی، حزن و اندوهی که بیش از دوهفته ادامه یابد افسردگی نامیده میشود.
احتمال ابتلا به افسردگی برای همه افراد از پیر، جوان، باسواد، بیسواد، ثروتمند و فقیر وجود دارد اما چیزی که بیشتر از همه قابل تعمق است تفاوت میزان افسردگی در بین زن و مرد است.
زنان به دلیل تحمل فشارهای روحی و روانی در داخل خانه و بیرون از آن ممکن است نسبت به مردان بیشتر دچار افسردگی شوند. البته به باور روانپزشکان ساختمان بدن زنان نیز از نظر هورمونی، زمینه بروز افسردگی را در آنان مهیا میکند.
در گفتگویی که پیرامون افسردگی زنان با وحیدنورزاد روانپزشک داشتم یکی از دلایل افسردگی زنان را عوامل بیولوژیکی دانسته و گفت« بدن زنان به خودی خود به افزایش افسردگی کمک میکند. دلیلش این است که هورمونها تاثیر مستقیمی بر روی حالات و رفتارهای زنان در مراحل مختلف زندگی میگذارد. در حقیقت پیش از اینکه دخترها و پسرها به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنان به یک اندازه است و تنها پس از بلوغ است که اختلاف میان نارساییهای مربوط به افسردگی در آنها قابل تشخیص میشود. وضعیت هورمونی در زنان به ویژه به تغییراتی که قبل از قاعدگی، بعداز زایمان و نزدیک یائسگی در بدنشان ایجاد میشود، احتمال بروز افسردگی را در آنان بیشتر میکند.» شواهد نیز نشان داده است که میزان بروز افسردگی در زنان 22 برابر مردان است.
افسردگی زنان تنها عوامل بیولوژیکی را در پی ندارد بلکه عوامل اجتماعی و اضطرابهای ناشی از زندگی نیز نقش مهمی در بروز افسردگی زنان دارد. البته نمیتوان گفت مردان از این استرسها در امان هستند اما میزان این فشارها بر زنان بیشتر است. مثلا زنان به تنهای از فرزندان شان مراقبت میکنند. بیشتر از مردان مورد خشونت واقع میشوند. آزار و اذیت جنسی را بیشتر تجربه میکنند.
در افغانستان نیز زنان در تناسب به مردان، بیشتر در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. اینجا در کنار عوامل بیولوژیکی عوامل دیگری چون جنگ، ناامنی، فقر، نبود امکانات، تبعیض جنیسیتی، افزایش خشونتها، ازدواجهای اجباری و زیر سن، سوءاستفادههای جنسی، فشارکار و شرایط نابرابر کاری از دلایل عمده بروز افسردگی در بین زنان است.
با توجه به این که در حدود 1500 مرکز صحی در کشور برای خدمات صحی روانی و 300 کلینیک اختصاصی روانی وجود دارد باز هم نظر به آمار وزارت صحت کشور 72درصد از زنان افغانستانی افسردگی را تجربه کرده اند.
با در نظر داشت این آمار بلند سوال این است که این نوع بیماری روانی چه تبعات منفی را در پی دارد؟ در پاسخ میتوان گفت که در کنار پیامدهای منفی که افسردگی روی خود فرد میگذارد میتواند جنگ را تشدید ببخشد، فقر و بیچارگی را گسترش دهد و گراف خشونت را بلند ببرد که در نتیجه جرم و جنایت در جامعه گسترش خواهد یافت.
این که دولت باید برای کاهش این آمار چه اقداماتی را روی دست گیرد باید گفت درست است که 1500 مرکز صحی برای درمان این بیماران در نظر گرفته شده است اما تا فقر از بین نرود، خشونت کاهش پیدا نکند، ازدواجهای اجباری همچنان ادامه یابد و تجاوز و سوءاستفاده های جنسی وجود داشته باشد. گراف آمار بلندتر خواهد رفت.
پس برای کاهش این آمار خوب است که دولت در کنار ایجاد مراکز صحی به امنیت روانی مردم نیز توجه کرده و شرایط برابر کاری را برای زنان مهیا ساخته و اقداماتی برای از بین بردن تبعیض جنسیتی روی دست گرفته، کارهای بنیادی و اساسی برای کاهش ازدواجهای اجباری و زیر سن انجام دهد.