مبارزه شجاعانه، از هرات تا آلمان
ترتیب: فرشته کریمی
قهرمان قصۀ ما بانوی مبارزی است که در عصر زن ستیزی در هرات شجاعانه فعالیت روزنامه نگاری انجام میداد، علاقه و عشق به فعالیت روزنامه نگاری وی را به یک بانوی موفق و سخت کوش تبدیل کرده است. اکنون فرسنگها از زادگاهاش شهر جامی و رازی، دیار انصاری و کاشفی فاصله دارد اما ثانیه به ثانیه قلبش برای هرات باستان میتپد.
این هفته فرشته کریمی مصاحبه آنلاینی را ترتیب نموده است با شرمیلا هاشمی روزنامه نگار هراتی، که در ادامه میخوانید.
پرسش: درود بر شما ممنون که وقت گذاشتید برای ما، در آغاز خود تان را معرفی نمایید و در مورد تحصیلات و رشته کاری تان برای مخاطبان خبرگزاری بانوان افغانستان معلومات دهید.
پاسخ: با درود بر بانوان فرهیخته خبرگزاری بانوان افغانستان!
شرمیلا هاشمی هستم، متولد شهر هرات!
تحصیلات عالی را برای مدتی در دانشگاه دولتی هرات در رشته ژورنالیزم پیگیری کردم، و براساس انگیزه و باوری که به دادخواهی و آگاهی حقوقی داشتم، تصمیم گرفتم با تغییر رشته، وارد دانشکده حقوق دانشگاه غالب در هرات شوم. دیپلم رهبریت را هم از “آمریکا انستیتوت مارننیگ استار” در هرات توانستم بدست بیاورم. من از دوران مدرسه و از صنف ۱۱ مدرسه شروع بکار رسانهای کردم و تا حالا در بخشهای مختلفی از رسانههای دولتی و خصوصی کارکردم.
پرسش: چه انگیزه باعث شد که وارد کار رسانهای شدید و نخستین بار فعالیت تان را از کجا آغاز کردید؟
پاسخ: رسانه به معنای واقعی آن “صدای در گلو گره خورده ملت هاست” و همواره نام رسانه و کار در رسانه با رسالت، صداقت و ایمان و باور به حق شهروندی و قانون گره خورده است، ازین رو وارد شدن به حوزه کار رسانهای بر مبنای انگیزه اندیشیدن به بهتر ساختن شرایط و فضا و روند زندگی صورت میگیرد، طبیعی است که در آغاز با چنین انگیزهای وارد کار رسانهای شدم، و نخستین بار به صورت جدی در بخش کار رسانهای، همکاریام را با رادیو کلید هرات و مجله کلید به عنوان گوینده و نویسنده آغاز کردم و سپس با کسب تجربه در این زمینه فعالیتهایم گسترده تر شد.
پرسش: چند سال میشود که مصروف فعالیت رسانهای هستید و به چه میزان از مسلک تان راضی میباشید؟
پاسخ: از سال 2006 به بعد وارد دنیای رسانه و مطبوعات شدم و با توجه به هدف و انگیزهای که دارم، از آن زمان تا کنون نوشتن و کار رسانهای بخش بزرگی از زندگی من را تشکیل داده است و آرزو دارم همیشه در این حوزه فعالیت داشته باشم.
بحث رضایت در مسلک و به ویژه در حوزه خبرنگاری پیچیدهگیهای خودش را دارد، ولی برای من ایستادگی و مبارزهام برای بیان حقایق در جامعهای مردسالار همواره از لحاظ ذهنی مرا راضی نگاه داشته است، یعنی هیچ گاه توهینهای زن ستیز، نگاههای منفی و فرهنگ ناپسند سره و نا سره کردن مرد و زن و تفکیک جنسیت موجب نشده، مسلکم را زیر سوال ببرم، حتا بیشتر وقت این موارد مرا انگیزه بیشتری برای پیشبرد راه و هدف داده است، و خبرنگاری و کار رسانهای را به عنوان یک پله صعود برای رسیدن به آرمان شهر زنانه در جامعه افغانستانی میدانم و ازاین رو به مسکلی که دارم افتخار میکنم.
پرسش: چه انگیزه باعث گردید که به عنوان یک بانو با فرزند تان راهی آلمان شوید؟ آیا از بودن در افغانستان راضی نبودید؟
پاسخ: کمتر کسی در جهان وجود دارد که به تمام خاطرات، زندگی، خانواده و از همه مهمتر کشور و زادگاهش پشت کند، بار سفر ببندد و نخواهد همدرد و همراه غم و شادی مردم همزبان و هم فرهنگش باشد.
برای من هم دل کندن از شهر و کشورم به شدت دلگیرکننده و ناگوار بود، مخصوصا اینکه گاهی خودم را قربانی سنت و فرهنگ ناپسند قسمتی از اجتماع میدانستم و از همه مهمتر این که میدیدم زحمات من و سایر بانوان مبارز در آن زمان قربانی سیاستهای زن ستیزانه و اندیشههای واپسگرایانه میشود. این بود که احساس کردم بودن من در آن شرایط آن زمان هرات میتواند زنگ خطر بزرگی برای خانوادهام، همکاران و سایر کسانی باشد که با اندیشه مشترک برای یک هدف بزرگ همگانی کار میکردند.
در حقیقت آن قسمت کهنه اندیش جامعه فضا را طوری برای من به تنگاه رساند که بر خلاف میل و خواسته خودم، مجبور شدم با بلال عزیزم به اجبار به قضیه مهاجرت تن بدهم و وارد آلمان شوم.
پرسش: شما منیحث بانوی روزنامهنگار چالشها و محدودیتها برای بانوان خبرنگار در افغانستان و مخصوصا هرات را خوب لمس نموده اید و با فضای حاکم در افغانستان آشنایی کامل دارید، تفاوت فعالیت روزنامه نگاری بانوان افغانستان و آلمان در چیست؟
پاسخ: فعالیت زنان در رسانهها و فضای حاکم بین این دو کشور قطعا قابل مقایسه نیست و تحت هیچ شرایطی نمیتوان فعالیت بانوان روزنامهنگار افغانستانی را با جامعه اروپا و یا بانوان فعال عرصه رسانهای در آلمان مقایسه کرد.
در این جا آزادی برمبنای منطق بشری و حقوق به ارزشهای همگانی، تعریف خاص خودش را دارد، در حالی که در طول چند سال گذشته در افغانستان، هرگز ارزش آزادی و حق بانوان بر اساس میزان سنجی ظرفیتها و مشروعیتهای بانوان نبوده است. از طرفی متاسفانه موجهای سیاسی با شعار حقوق زنان و جریانهای مشابه از جنسیت زنانه در برخی رسانهها استفاده سوء سیاسی نمودند که این امر جایگاه شایسته بانوان را خدشه دارد کرد.
هیچگاه در حقیقت امر میدان فعالیت بانوان برای حضور گسترده، پایدار و مفید در رسانهها فراهم نشد، روزنامه نگاران زن همواره در برخی رسانهها مورد آزار و اذیت جنسیتی و نگاههای زن ستیزانه قرار گرفته اند، ضمن این که کارگزاران رسانهای “زن در رسانه” را به ابزار تبلیغاتی تبدیل کرده اند که این امر بر خلاف آنچه مشاهده میکنیم، زن ستیزی محض است.
ولی با این وجود روزنههای از امیدواری وجود دارد و بانوان زیادی خوشبختانه ایستاده اند تا زمین گیر جو و فضای حاکم نشوند.
پرسش: آیا بعد از اتمام تحصیلات تان قصد دارید که مجددا وارد افغانستان شده و از طریق مسلک تان بازهم به شهروندان کشور اطلاع رسانی کنید؟
پاسخ: خوشبختانه همین اکنون هم در پهلوی ادامه تحصیل در راستای حمایت از پناهجویان و حقوق آنان فعال هستم و با سازمانهای مختلف همکاری میکنم. طبیعی است که یکی از آرزوهایم برگشتن به زادگاه و سرزمین مادریام افغانستان است.
هیچ محدودیت در دنیا وجود ندارد که مرا از مبارزه و اطلاع رسانی دقیق باز دارد.
پرسش: از دستآوردهای تان صحبت کنید طی این مدت چه عناوین و افتخاراتی را در داخل و خارج از کشور کسب نموده اید؟
پاسخ: بزرگترین دستآوردم سرپرستی و در کنار بلال بودن است البته به نظر خودم.
راستش من دستآوردهای بزرگی ندارم ولی وقتی میبینم به همان اجتماع خفه کننده سنتی توانستم هم زندگی فامیلیام را پیش ببرم هم به بلال برسم و هم در رشته دلخواهم تحصیل کنم وکار کنم برایم جای افتخار است.
- اولین مرکز هماهنگی و ظرفیت سازی برای خبرنگاران و رسانه محلی را در سال ۲۰۰۹ تاسیس نمودم.
- من در دانشگاه همیشه بلندترین نمرات را داشتم و باعث افتخارم بود.
- در دوران حاملگیام دیپلوم رهبریت گرفتم.
- در سال ۲۰۱۱طی یک دوره هشت ماهه مهارتهای سخنوری که بین ۸ دانشگاه از طرف ایالت متحده امریکا به زبان انگلیسی درکابل برگزار شد، به عنوان بهترین سخنور انتخاب شدم.
- من در مدت کم اقامتم در آلمان سند فراغت علمی زبان آلمانی گرفتم.
- همزمان در دو پروژه بزرگ خبرنگاری و همچنان با پولیس و اداره مهاجرت آلمان کار میکنم
اینها برای خودم جز مواردی است که دوست شان دارم.
پرسش: الگوی زندگی تان در حیطه فعالیت روزنامهنگاری چه کسی بوده است؟
پاسخ: در ابتدا الگوی نداشتم ولی در آن زمان شروع کار شیفته فعالیتهای خانم حمیرا حبیب مسول آن زمان رادیو سحر بودم و حالا بزرگترین الگوی آزادی و مبارزهام خانم ویدا ساغری هستند.
پرسش: منحیث یک بانوی موفق به باور شما بانوان در افغانستان چگونه میتوانند به خود باوری برسند و دیگر تحت تملک و سلطه جامعه مرد سالار قرار نداشته باشند؟
پاسخ: موفقیت، خودباوری و گرفتن جایگاه واقعی بانوان، هدیهای ربان پیچیده شده نیست که دوستان در سالروز تولد و سالگرد ازدواج به بانوان کادو بدهند، برای این جایگاه باید ایستاده شد، تحقیر و توهین و نگاههای زن ستیزانه را که خیلی وقتها از خانوادهها شروع میشود را تحمل کرد، ولی از پا ننشست!
در تمام این سالها بانوان زیادی به پا خواسته اند، قربانی شده اند، توهینها و تحقیرها را پذیرفته اند و امروزه ثمره این مبارزات و ایستادنها یک پیام واضح برای جامعه زن ستیز و مردسالار به ارمغان آورد اینکه، دوره زن ستیزی، واپسگرایی و تحجر تمام شده، بانوان به قسمتی از ظرفیت و تکامل رسیده اند که سد محکمی برابر تمام این ستیزها ساخته اند.
نکته مهمی که خیلی کم به آن توجه شده است، نقش خود بانوان در موفقیت بانوان است، یعنی همواره مسئولیت را به دوش مردان و تفکر زن ستیز انداختن هم عادلانه نیست، اگر برای موفقیت و خودباوری بانوان نیاز به کمک و حمایتی هم باشد، این مسئله بر میگردد به حمایت زنان از زنان.
یعنی در گام نخست مادر، خواهر و همکار زن است که میتواند با حمایت از هم جنس خودش جایگاه زنانگی را به عنوان یک ارزش پذیرفته شده به اثبات برساند.