زنان در زیر سقف‌ها می‌نویسند و در زیر خاک‌ها دفن می‌شوند

گفت‌وگو: سودابه احراری

“گاهي سوژه‌يي برايم پيدا مي‌شد روی كاغذي مي‌نوشتم و بعد آنرا پاره كرده دور می‌ريختم. در دورانی دانشجویی هم زیاد نوشتم و از بين بردم. حالا افسوس، آن دست نویس‌ها خود را می‌خورم. بعد از سال‌ 1360 تا الحال می‌نویسم.” این بخشی از گفته‎های صالحه محک یادگار نویسنده و هیئت تحریر و متصدی صفحه “دردی از  دردها”  در مجله ( بانو ناشر اندیشه‌های زنان افغانستان در اروپا ) است که در ادامه می‌خوانید.

معرفی، کار و تحصیلات

 من صالحه “ محک” (یادگار ) هستم یگانه دختر حاجی عبدالحکیم “ رحمانی “ . در شهر کابل چشم به جهان کشودم. دوره ابتدائیه و ثانوی را در لیسه عالی ملالی در سال 1356 به اتمام رساندم. بعد از سپری نمودن امتحان کانکور در سال 1357 نظر به علاقمندی  بی حد و حصر که به مسلک مقدس معلمی داشتم از طریق انتخاب در امتحان کانکور شامل دارالمعلمین سید جمال الدین افغان گردیدم. تحصیلات خویش را در دارالمعلمین مذکور با موفقیت به اتمام رساندم. در سال 1360 با انجنیر نور محمد محک ازدواج کردم که ثمره ازدواج ما دو دختر و یک پسر می‌باشد.

در سال 1359 بحیث معلم در لیسه  محراب الدین  تقرر حاصل نمودم و از سال 1360 در لیسه پنجصد فامیلی خیرخانه تا سال  1367 تدریس کردم. از آن به بعد به حیث معلم در لیسه عالی دوستی ( الفتح) و از سال 1381 تا سال 1387به حیث سرمعلم ایفای وظیفه نمودم و از آن به بعد در لیسه فردوسی به حیث سرمعلم به راه خویش  ادامه دادم.

تحصیلات عالی‌ام را در جریان وظیفه در دانشگاه تعلم و تربیه در شهر کابل به اتمام رساندم و درسال 1383 به سویه لسانس از دانشگاه مذکور فارغ گردیدم.

در سال 1386 ازطرف مقام ریاست جمهوری به کسب تقدیر نامه به حیث معلم ممتاز شناخته شدم. در دوره‌های کاری با صداقت و ایمانداری در تربیه و پرورش اولاد وطن از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نورزیده‌ام  وبه اخذ تقدیر نامه‌ها و تحسین نامه‌های متعدد از طرف مقام وزرات معارف و اداره مربوطه خویش نائل گردیده‌ام .

در کمیسون قانون اساسی  دولت  اسلامی افغانستان به صفت یک بانوی نخبه معرفی شده بودم.

فعلآ مصروف نوشتن کتاب‌هایم می‌باشم و هیئت تحریر و متصدی صفحه “دردی از  دردها”  در  مجله وزین و جهانی

( بانو ناشر اندیشه‌های زنان افغانستان در اروپا ) می‌باشم.

آغاز نویسندگی

هنگاميكه متعلم مكتب بودم علاقمند نوشتن بودم؛ بخاطر محبتی که به میهن و مردم خود  داشتم و همواره آرزو می‌کردم  تا روزی مردم عزیزم بخصوص بانوان از این زندگی رقت بار رهایی یابند و دارای یک جامعه آزاد و مترقی بدون تعبیض، تعصب و خشونت باشیم، به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی پرداختم .

گاهي سوژه‌يي برايم پيدا مي‌شد روی كاغذي مي‌نوشتم و بعد آنرا پاره كرده دور می‌ريختم .

در دورانی که دانشجویی هم خیلی نوشتم و از بين بردم. حالا افسوس، آن دست نویس‌ها خود را می‌خورم. بعد از سال‌

1360 تا الحال می‌نویسم .

شوهرم كه خود اديب شاعر و نويسنده است؛ نوشته‌هايم را پسنديد ازآن به بعد مضامين مختلف در روزنامه اصلاح و انيس به دست نشر سپردم. گهگاهی که سوژه می‌آید شعر هم  می‌نویسم.

کتاب‌ها در زمینه شعر و داستان

کتاب‌های که تا حال اقبال چاپ نیافته و آماده به چاپ است.

 1-کتاب ( تراژیدی‌های زنان افغان) که شامل ده داستان  کوتاه می‌باشد زندگی اندوه‌بار زنان میهنم را به تصویر می‌کشد.

2- کتابی تحت عنوان ( وحشت و بربریت)  شامل دوازده داستان است. که آن هم ظلم و استبداد علیه زنان و وحشت و بربریت مروج در جامعه را بیان می‌دارد .

3- کتاب ( خشونت زن علیه زن ) شامل سه داستان بلند در مورد اینکه در کشور ما عدۀ از زنان چگونه زندگی همنوعان خویش را به تباهی می‌کشند .

کتاب‌هایم که تحت کار می‌باشد :

رمان ( روح سرگردان )  کتاب (قصه‌های مادر کلان) رمان ( عشق نا فرجام ) رمان ( قلعه مخوف )  رمان ( وجدان )

آثار چاپ شده‌ام :

مضامین – اشعار  و معدودی از داستان‌های کوتاه که در دوره‌های مختلف در کشور نوشته‌ام در روز نامه‌ها، هفته نامه‌ها و ماهنامه‌های مختلف به چاپ رسیده است.

اشاره به کتاب زنان افغان زیر شلاق خشونت

 کتاب زنان افغان زیر شلاق خشونت بعد از آنکه فرخنده را بطور وحشیانه و فجیع  در شهر کابل به شهادت رساندند دیگر نتوانستم آرام بگیرم .

من که نوشته‌های زیادی از خشونت علیه زنان نگاشته بودم برخاستم و گوشه‌ای از نوشته‌هایم را تنظیم نمودم و در اخیر هم سطری چند در مورد  شهادت فرخنده نگاشتم و به مصرف شخصی خویش چاپ و رایگان توزیع نمودم .

کتاب زنان افغان زیر شلاق خشونت در سال  1394 در شهر کابل  به چاپ رسید.

موضوعاتی که در کتاب مذکو آمده عبارت از شرح تاریخ خشونت در برخی از کشورها وکیش‌ است. همچنین در مورد اولین زنان مبارز چون( کلارازتکین و خواهران میرابال یا پروانه‌ها)، حقوقاساسی انسان، زندگی زنان در افغانستان و خشونت‌های مختلف که در کشور ما بر زنان روا داشته می‌شود تحریر شده است.

وضعیت زنان نویسنده در داخل کشور

متاسفانه که همین اکنون نیز بیشتر زنان که در داخل کشور در زیر سقف‌ها می‌نویسند و در زیر خاک‌ها دفن می‌شوند. بدون آنکه به منظر گذاشته شوند.

در خارج از کشور هم محدویت‌های گوناگون بر زنان نویسنده وجود دارد و نویسنده گان با مشکلات زیادی از قبیل

( مهاجرت‌ها، بیکاری‌ها، نداشتن امکانات چاپ آثار  و مشکلات زبان) و به صدها مشکل دیگر دست و گریبان هستند .

سخن آخر

آرزو دارم  کاش در کشور ما حد اقل شرایطی مساعد می‌بود که نویسنده گان ( اعم از زن و مرد ) می‌توانستند داستان‌های کوتاه و بلند را مطابق شرایط  واقعی جامعه می‌نگاشتند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا