هیچ وقت یادم نمی‌آید مادرم صورت ما را بوسیده باشد

ترتیب: مرضیه حسینی

منیره یوسف‌زاده دختری که بیشتر عمرش را صرف کارهای فرهنگی و اجتماعی در کشور و خارج از کشور کرده است. ایام کودکی و نوجوانی وی سراسر مشکل بوده اما با این حال توانسته به درس و تعلیم خود ادامه دهد. رشته علوم سیاسی را در یکی از دانشگاه‌های کشور ایران فرا گرفته و اقتصاد را دردانشگاه کابل. در حال حاضر در دوره ماستری به سر می‌برد و در کنار آن به عنوان رییس مطبوعات و سخنگوی اداره مستقل ارگان‌های محلی ایفای وظیفه می‌کند که برای آشنایی بیشتر گفتگویی را با وی ترتیب داده‌ام.

پرسش:خانم یوسفزاده می‌خواهیم بدانیم که از کدام زمان فعالیت‌تان منحیث یک زن فعال افغانستانی شروع شد؟

منیره: نوشتن و نویسندگی‌ام از زمان کودکی‌ام در کشور ایران شروع شد، زمانی که به عنوان یک افغان و مهاجر در کشور ایران زندگی می‌کردم. در مکتبی که درس می‌خواندم و شهری که سکونت داشتم تمامی فرهنگیان مرا به خاطر نوشتن مقاله‌هایم می‌شناختند. در کنار اینکه خودم مشغول درس بودم، درس دادن به دیگران نیز جزیی از کارها و فعالیت‌هایم بود. کودکی‌ام سراسر فقر بود، پدرم را در زمانی که یادم نیست از دست دادم.

ما خانواده پر جمعیتی بودیم، اداره خانواده‌یی با جمعیت هشت و نه نفری آنهم برای یک زن کار ساده‌ایی نبود، چون مادرم زنی باسواد و فهمیده بود توانست  در کنار مادر بودن، پدر هم باشد. نهایت کوشش را می‌کرد تا با خیاطی کردن و پر کردن بالشت و دوشک برای دیگران شکم مان را پر کرد. بیشتر به درس مان فکر می‌کرد و در مرحله دوم به شکم مان رسیدگی می‌کرد.

هیچ وقت یادم نمی‌آید مادرم صورتمان را بوسیده باشد چون اصلا فرصت مادر بودن را نداشت و بیشتر مرد بود تا یک زن!

 در کودکی با کارگاه قالین بافی آشنا شدم. بعد از رفتن به مکتب قالین بخشی از علاقه من بود چرا که حین بافتن درخیالات کودکانه و نوجوانیم غرق می شدم. نوشتن را هم  به دلیل اینکه مرا از نظر روانی تخلیه می کرد دوست داشتم و همین اکنون هم دوست دارم.

برای خود وبلاگ ساختم تا در آن نوشته‌هایم را قرار دهم. “شید دخت “نام وبلاگ من است. بعد از آمدنم به افغانستان، مقاله‌های تحلیلی و نوشته‌هایی که روی موضوعات زنان و سیاست بود برای روزنامه‌های مطرح خبری نوشتم، تنها دلیلی که امروز شناخته شدم فعالیت‌های مدنی‌ام در حوزه زنان بود.

 www.shiddokht.blogspot.com

پرسش: از نوشته‌های تان بگویید؟

 منیره: تا کنون بیش از 50 مقاله که تحلیلی بودند نوشتم، مجموعه داستان کودکان روی سرک به نام” کوچک بزرگ است”، یک دستنامه آموزشی انتخابات برای حقوق بشر با چندین نوشته دیگر در این زمینه، در شبکه‌های اجتماعی بیشتر می‌نویسم که یکی از آن جمله وبلاگ شخصی‌ام است.

پرسش:  جدا از نویسندگی  در چه بخش های دیگری فعالیت دارید؟

منیره: فعالیت رسمی من در حوزه اطلاع رسانی و ارتباطات متداوم و موثر با رسانه‌ها در جهت بهتر شدن حکومتداری محلی است. معرفی کردن فرهنگ جدید حکومتداری از طریق مشارکت مردم در حکومتداری با برگزاری برنامه‌های وسیع مردمی که  بخشی از مسوولیت‌های من است.

پرسش: اولین اقدام تان برای دادخواهی به ویژه احقاق حقوق زنان چه چیزی بود؟

منیره: اولین اقدام من نوشتن در مورد زنانی بود که مورد خشونت قرار گرفته اند، جدی تر به این موضوع زمانی پرداختم که مقالاتم بیشتر انتقادی شد، مصاحبه‌های اختصاصی زیادی در حوزه زنان داشتم، یکی از جدی‌ترین دادخواهی‌های من در مورد فرخنده بود به خصوص زمانی که تابوت فرخنده را سرشانه‌هایم حمل می‌کردم.

گشایش اولین گالری هنرهای معاصر به نام گالری شمامه که مخصوص زنان است نیز یکی از اقداماتی ست که در زمینه دادخواهی زنان داشتم.

پرسش: چه چیزی سبب شد تا  شمامه ایجاد شود؟

منیره: مخاطب من جامعه مرد سالار و زنان محروم و زنان فعال است. شمامه را ایجاد کردم تا بگویم اگر شمامه بودا در بامیان فرو ریخت، شمامه‌های متحرک که زنان مستعد و توانمند کشور هستند، حضور دارند که متاسفانه کمتر کسی به آنها توجه می‌کند و یا حضور آنها را عده‌ای عمدا انکار می‌کنند و به بهانه نبودن زنان توانمند، دستگاه اجتماع را مردانه ساخته اند.

 پرسش: کمی برای مان از پستی که همین اکنون فعالیت دارید، بگویید؟

منیره: من در حال حاضر رییس یک بخش بزرگ و مهم اداره مستقل ارگان‌های محلی هستم و حس می‌کنم مسوولیت بزرگی در چارچوب قانون دارم. ما قرار است مخاطبان مان را که همان مردم محروم هستند پیدا کرده و به آنها اطمینان دهیم خدمتگذارانی هم هستند که برای آنها صادقانه کار می‌کنند.

پرسش: در انجام این همه فعالیت با چه مشکلاتی رو به رو شدید؟

منیره: به حیث یک زن و یک جوان طبعا مشکلاتی را دارم اما به نظر من نبودن مشکلات و نبودن دشمنان و رقیبان برای حذف تو، در جامعه اکثریت بی سواد و اکثریت بد فرهنگ، عجیب است.

 زمانی که وارد کار شدم خودم را با مشکلات، قضاوت‌های منفی و با تمام دیدگاه‌ها آماده ساخته بودم. من قبلا معلم بودم و می دانم اصلاح جامعه بسیار مشکل است مخصوصا در جامعه‌ای که کمتر اقدامی برای اصلاح و همدیگر پذیری وجود دارد.

 برای من عجیب و خوشایند این بود که زمانی در این بست معرفی شدم.از سوی همکارانم که تعدادشان در ولایات زیادتر است، عاجل پذیرفته شدم و  بسیار مورد احترام قرار گرفتم. این عجیب بود چون توقع این را نداشتم و خودم را برای یک مبارزه طولانی آماده کرده بودم.

پرسش: موفقیت تان را مدیون چه چیزی می دانید؟ 

منیره: آنچه که امروز هستم، اگر بتوانم بگویم موفقیت است آن را مدیون مشکلات و سختی‌های زندگی به ویژه مدیون مادرم می‌دانم. من اگر مادر بی سواد می‌داشتم شاید امروز این نبودم. من از تمام زنانی که علی رغم آنکه شوهرشان را از دست دادند اما شجاعانه ایستادند تا نسل خوبی را تربیت کنند ممنونم چون مادرم، مانند ما، زاده یک مادر جسور بود که با گذراندن جوانی‌اش در بیوه‌گی و تنهایی باز هم به تربیت فرزندشان اهمیت قایل شد و یک نسل خوب تربیت کرد.

پیام تان برای خوانندگان خبرگزای به ویژه بانوان افغانستانی چیست؟

منیره:  می‌خواهم به زنان مبارز کشور بگویم که بیاییم همه با هم برای تامین امنیت روانی زنان کمک کنیم. اینکه ما وسیله ترویج شایعات علیه دیگران می‌شویم و یا وسیله‌ای برای کشتن شخصیت زنان فعال، عمل نابخشودنی در برابر سونوشت مظلومانه زنان خودمان است. بیایم در کنار هم ایستاده شده و با هم در برابر تبعیض جنسیتی مبارزه کنیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا