الگوهایی که از اهمیت نمادین نقش خود آگاه نیستند!!
نویسنده : نسیمه همدرد
در این شکی نیست که سهم زنان در امور امنیتی یک ضرورت اشد است. جامعهیی که زندان زنانه دارد، ناگزیر است که پولیس زن نیز داشته باشد. ناگزیر است که دادستان زن داشته باشد و قاضی زن داشته باشد. هیچ جامعهیی فاقد ساختارهایی نیست که موجودیت آن برای مدیریت نیم جمعیت آن جامعه ضروری است.
در افغانستان، که بنا به دلایل زیادی زنان همچنان در نقشهای سنتی ایفا وظیفه مینمایند، حضور زنان در حوزه عمومی و در دستگاه اداری-سیاسی دولت یک امر هنجار شکنانه به نظر می آید و با ممنوعیتها و دشواریهای زیادی همراه است.
در این میان، حضور زنان در نظام امنیتی کشور، بیش از همه، ناهنجارمند به نظر میرسد. طبعا در جامعهیی که زن به سختی قادر شود که در نقش یک آموزگار کار کند، در آن جامعه توقع این که زن در صفوف ارتش و پولیس حضور به هم رساند و اسلحه حمل کند و به جنگ برود، بسیار بالا و ایدهآل خواهد بود. اما در افغانستان روی همه رفته این کار شده است. یعنی زنان اکنون در صفوف نیروهای امنیتی کشور حضور دارند و به کار و پیکار میپردازند که این در نفس خود یک دست آورد عظیم و یک پیش رفت قابل ملاحظه است. اما بی شک که بسنده نیست.
مشارکت زنان در عرصه امنیتی، نه تنها با موانع اجتماعی روبرو است که با موانع عدیدهیی در محیط کاری نیز روبرو است. گزارشهایی وجود دارد که زنان شاغل در نهادهای امنیتی، با انواع آزار و اذیت و رفتارهای ناشایست روبرواند. یعنی برای این زنان مشکلات مضاعف میشود. تفاوت بسیار است میان زنی که در یک اداره ملکی کار میکند تا زنی که در یک اداره نظامی کار میکند. به تعبیر دیگر محیط نظامی از آنجایی که به شدت مردان و البته آمرانه است، برای زنان محیط مناسبی برای کار نیست. شاید یکی از دلایلی که هنوزهم سهم بایسته زنان در نهادهای امنیتی از سوی زنان اشغال نشده، همین امر است.
میتوان بخش بزرگی از تقصیر را به گردن محیط کاری و مردان شاغل در نهادهای امنیتی انداخت که با رفتارهای نادرست شان فضا را برای زنان نامناسب میسازند و زمینه فرار زنان را از صفوف نیروهای امنیتی فراهم میسازند اما با اندکی تأمل میتوان انگشت انتقاد را به سوی زنان نیز نشانه رفت. چنان که گفته شد، تردیدی نیست که فضا در نهادهای امنیتی به شدت مردانه است اما با این وجود، منصفانه نیست که از طرح این پرسش ابا ورزیده شود که آیا زنان نقش خود را در صفوف نیروهای امنیتی بدرستی ایفا میکنند؟ آیا در صورتی که زنان شاغل در صفوف نیروهای امنیتی، رفتار موقرانه و دلیرانه داشته باشند و تسلیم فضا سازیهای مردان ماحول خود نشوند، بازهم مردان قادر خواهند بود که فضا را برای آنان تنگ بسازند؟ به این پرسش به سختی میتوان پاسخ مثبت داد! به بیان دیگر، رفتاری که زنان شاغل در نهادهای امنیتی از خود بروز میدهند نقش مهمی در شکل گیری ذهنیت مثبت و یا منفی له یا علیه حضور زنان در صفوف نیروهای امنیتی دارد. این گفته به معنای نادیده گرفتن رشادت زنان دلیری نیست که در صفوف نیروهای امنیتی وظیفه دارند و وظیفه خود را با کمال وقار و شهامت انجام می دهند و افتخار زنان اند.
غالبا زنانی که در صفوف نیروهای امنیتی ایفای وظیفه میکنند، به همان روشی جذب می شوند که مردان جذب می شوند و همان آموزش هایی را میبینند که مردان میبینند. در حالی که نیاز است برای زنان آموزشهای ویژه در نظر گرفته شود تا آنان نقش و جایگاه خود را به درستی بفهمند و از خطرات و تهدیدهای احتمالی برخاسته از محیط کارنظامی مردانه نیز آگاه ساخته شوند تا بتوانند از خود به درستی مواظبت نموده و رفتار خود را طوری تنظیم کنند که برای شان مشکل آفرین نباشد.
و اما آمادهگی عام و تام زنان یک امر حتمی است. هر زنی که می خواهد در صفوف نیروهای امنیتی کار کند باید خطرات را پیش بین باشد و اراده قاطع برای دفاع از خود نیز داشته باشد. او باید بداند که منحیث نماینده یک کلته بزرگ انسانی که با انواع محرومیت در جامعه روبرو است، در صفوف نیروهای امنیتی حضور یافته و رفتارش نمایندهگی از همین کتله بزرگ می کند و برای آینده این کتله نیز سرنوشت ساز است.