دردهای زنان را بدوش کشیدن “آب و نان ما شده است”

ترتیب: سودابه احراری

“دردهای زنان را بدوش کشیدن و هر روز با داستان غم انگیزی روز را به پایان رساندن ذهن و روح هر انسانی را استهلاک می‌کند. ولی ناگزیریم، آستین بر زدیم و درعمق مصیبت‌های زنان در جستجوی راه حل دایمی هستیم خواه اجتماع مردانه باورمان کند و یا نه! دیگر این آب و نان ما شده است.”این  بخشی از گفتگویی ما با حسینه نیکزاد رییس دفتر حوزوی شبکه زنان افغان و عضو شورای صلح ولایتی است که جهت آشنایی بیشتر با آن و کارکردهایش ترتیب شده ودر ادامه می‌خوانید.

تحصیلات و زندگی شخصی

لیسانس خود را از دانشگاه کابل رشته زبان انگلیسی گرفتم وماستری‌ام را از دانشگاه سنتاکروز کالیفرنیای آمریکا در رشته زبانشناسی بدست آوردم.

 بیست وپنج سال قبل ازدواج کردم و دو فرزند دارم. یکی از فرزندانم ازدواج کرده ودور از ما زندگی می‌کند بناءً درحال جاری یک فامیل سه نفری هستیم.

آغاز فعالیت‌ها و دادخواهی برای زنان

از سال 1365 کار را قبل از تاسیس دانشگاه هرات از وظیفه مقدس معلمی درلیسه ملکه جلالی و محجوبه هروی آغاز کردم . دوازده سال را در مهاجرت گذشتاندم و سه سال به تدریس فرزندان مهاجر در کشور ایران مصروف بودم و بعدها برای مدت 4 سال دردانشگاه هرات زبان انگلیسی تدریس کردم و از ده سال به این طرف مسوول دفتر حوزوی شبکه زنان افغان هستم که کارش بر سه محور استوار است.

  • نتورکینگ یا کار شبکه‌ای ( ایجاد انسجام و همبستگی میان زنان و احاد و نهادهای زنان و آنانی که برای زنان کار می‌کنند) از طریق هماهنگی با این احاد و نهادها
  • حمایت از حقوق زنان و اطفال از طریق کار دادخواهی و حل منازعات فامیلی
  • ظرفیت سازی زنان و مردان در راستای باخبری از حقوق زنان

در کنار این که مسوول دفتر حوزوی شبکه زنان افغان هستم عضو شورای صلح ولایتی نیز هستم و در این راستا نیز فعالیت‌های چشمگیری داشتم.

برگزیده شدن به عنوان مسوول حوزوی شبکه زنان افعان

شبکه زنان افغان در مرکز، یازده سال قبل می‌خواست دفتر ساحوی‌اش را در حوزه غرب باز کند و من همان سال تحصیلاتم را در آمریکا به پایان رسانده به هرات آمده بودم  و ازطریق  وبسایت اکبر به چندین پست درخواست دادم که از چندین مرجع برایم پیشنهاد کارشد و خودم ترجیح دادم پیشنهاد شبکه زنان افغانستان را قبول نموده و بحیث مسوول دفتر ساحوی شان کار کنم. طی این 11 سال به بیشتر از هزاز قضیه فامیلی رسیدگی شده و به بیشتر از هزار قضیه دیگر مشوره‌های حقوقی داده شده. برای حقوق خانم‌ها و مشارکت سیاسی و نقش آن‌ها درروند صلح دادخواهی‌های زیاد و مداوم صورت گرفته است چه در سطح ملی و بین المللی چه در مرکز وحوزه‌ها صورت گرفته است.

دست‌آوردها

قایم نمودن ارتباطات شورای صلح با نهادهای مدنی، جوانان و زنان را می‌توان یکی از دست‌آوردها دانست. امروز با وصف اینکه درمیان اعضای مرد کمیته‌های صلح ولایتی کمتر کسانی هستند که به توانایی‌های زنان باور داشته باشند من با دو خانم دیگر توانستیم اعتماد رئیس کمیته صلح و تیم تخنیکی این اداره را در باورمندی به توانایی‌های زنان و جوانان بدست آوریم. علاوه براینکه این اداره در تمام مجالس و کنفرانس‌های مربوط به جوانان و زنان شرکت می‌کنند بطور ماهوار نیز جلساتی را با این دو قشر جامعه برگزار نموده و نظریات شانرا بصورت پیشنهاد به شورای عالی صلح در مرکز انتقال می‌دهند.

طی برنامه‌های مختلفی که در ولسوالی‌ها برگزارکردیم بطور غیر مستقیم از خانواده‌های مخالفان دعوت کردیم و پیام صلح را به آن‌ها رساندیم. در میزهای مدور رسانه‌ای بارها برای ازدیاد نقش و تعداد خانم‌ها در شورای عالی صلح و کمیته‌های صلح ولایتی دادخواهی کرده و این صدا را بگوش مسوولان رساندیم. تا جای که امروز یک معین زن ( خانم حبیبه سرابی) را در شورای عالی صلح داریم که قبلاً ناشتیم.

دریافت جایزه صلح

جایزه  نتورک جهانی صلح را در سال 2015 بدست آوردم این جایزه مرا امیدوارساخت که با وصف فعالیت‌های بدون طمطراق و تشریفات که به آن مصروف هستیم باز هم از دید غایب نمانده و کسانی هستند که به اصل واقعیت‌ها نظردارند . زمانی که به من گفته شد که بیشترین رای را از داخل و خارج افغانستان گرفتم بسیار بخود و تیم کاری دفترم بالیدم.  من با خبرنگاران و اساتید دانشگاه‌های خارجی که به افغانستان سفر کرده اند و با آنانی که پایان نامه‌های فارغ التحصیلی و یا جزوه‌های تحقیقی خود را می‌نوشتند و از من خواستار نظر بودند بدون اینکه وعده خلافی کنم و نامه‌های ایشان را بی‌جواب بگزارم تا حد توان همکاری کردم. آن‌ها بودند که برایم رای دادند بدون اینکه من حتی کوچکترین تماس با آنها گرفته باشم. و از داخل کسانی برایم رای دادند که از زبان مردم در ولسوالی‌ها شنیده بودند که من از طریق شبکه در دورترین ولسوالی‌ها و قریه‌ها البته با تیم کاری دفترم برنامه‌های آموزشی برگزار کردم و در پیگیری قضایای زنان تا مرحله‌ی حل قضیه زنان را تنها نگذاشتیم. ولسوالی‌ شاید نباشد که نام من، تیم کاری ما و یا نام دفتر شبکه را نشناسند البته بعضی‌ها هم که از سواد کمتری برخوردار اند گاهی مارا شورای زنان می‌گویند ولی با گرفتن نام من طرف می‌داند که هدف شان شبکه‌ی زنان است.

پررنگ نبودن نقش زنان در روند صلح

همانطور که در شرایط جنگی مردان به نیروهای حمایتی ضرورت دارند زنان هم به خاطر کشاندن مخالفان به میز مذاکرات نیاز دارند تا تماس‌ها و ارتباطاتی را با مخالفان داشته باشند تا در آینده زمینه‌ی تشویق و ترغیب آنان را به میز مذاکرات مهیا سازند. زنان دراین راستا به حمایت جدی خانواده‌ها، اجتماع و دولت نیاز دارند. جامعه‌ی سنتی و مردسالارانه در چنین وضعیت بحرانی این اجازه را به زنان نمی‌دهد و حتی می‌بینیم که تاکنون کدام مذاکرات رسمی میان دولت و مخالفان صورت نگرفته است نه با مردان و نه هم زنان.  شورای عالی صلح وهم رئیس جمهور وعده داده است که حضور زنان در میز مذاکرات حتمی است و اگر مخالفتن زنان را نپذیرند مردان نیز هیچ مذاکره‌ی با آنه نخواهند داشت.

 رضایت از کار

رضایت من بستگی به رضایت مردمی که با آن‌ها کارشده می‌باشد. اشتراک کنندگان برنامه‌ها‌ی‌ما و موکلین تیم حقوقی ما راضی هستند و این رضایت ما را فراهم می‌سازد . ما تا حد توان و فرصت در رضایت همگان و مخصوصا وجدان ما تلاش می‌کنیم.

مشکلات و دشواری‌های کاری

من با تیم کاری‌ام گهگاهی شده که حتی تا  سه ساعت پس از وقت رسمی هم در خدمت خانم‌ها و حل منازعات فامیلی شان باشیم. شما می‌دانید که تعداد خانم‌های که از امورآگاه باشند و خانواده شان اجازه بدهد وقف جامعه بشوند و از آن‌ها حمایت کنند کم است. بناءً هرکدام ازین خانم‌ها باید بجای ده خانم کار کنند البته که خسته می‌شویم و دردهای زنان را بدوش کشیدن و هر روز با داستان غم انگیزی روز را به پایان رساندن ذهن و روح هر انسانی را استهلاک می‌کند. ولی ناگزیریم، آستین بر زدیم و درعمق مصیبت‌های زنان در جستجوی راه حل دایمی هستیم خواه اجتماع مردانه باورمان کند و یا نه! دیگر این آب و نان ما شده است. مردان زمانی می‌دانند که زنان چقدر غنیمت اند که این قشر دست از کار مدنی و یا اجتماعی بکشند.

مشکل همیشه اینجاست که ما همه به فکر مصوونیت حقوقی، امنیت جانی و روانی همه زنان هستیم جز خود! دشمن ما را تعقیب می‌کند، بدخواه ما را تخریب و افراطگر ما را تنبیه می‌کند و ما در حل مشکل دیگری خود را از یاد می‌بریم و آن ذات لایزال که در چنین حالتی برای ما قدرت ادامه‌ی کار را می‌دهد فقط خداوند است!

سخن آخر

آنانی که چون من سن و سالی از آن‌ها گذشته جوانان را همکاری کنند تا روی پا بایستند و با سختی‌ها و ناملایمات روزگار شان برای بهبود جامعه مبارزه کنند و جوانان از نیرو، ابتکار و امید شان در راستای بهبود وضعیت زنان و اطفال بکوشند. زنان نیمی از پیکر جامعه هستند ولی بیاد داشته باشیم که همین نیم پیکر جامعه نیمه‌ی دیگر را در بطن شان پرورش داده اند پس زنان کل جامعه اند و اگر برای ساختن خود تلاش نکنند تمام جامعه‌ی انسانی ناکارآمد می‌شود!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا