تحصیلات عالی زنان؛ نخستین سلاح سرکوب زن ستیزان
ترتیب: فایزه ابراهیمی
شیرین نظیری نویسنده، پژوهشگر و مدافع حقوق زنان، يکی از چهرههای سرشناس و پیش گام درنهضت زنان افغانستان است. او از همان دوران نوجوانی عشقی سرشاری که به میهن و هم میهنانش داشت به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بویژه در راستای حقوق زنان پرداخته وسرنوشت خود را با سرنوشت ملیونها زن ستمدیده کشور گره زده و تا این دم به تعهد خود وفادار مانده است. او درتحت هر شرایط در بهترين وسخترين دوران زندگي در قبال روشنگري زنان لحظهای فروگذاشت نكرده وبا موفقيت و اعتماد گامهاي متين و استوار برداشته است.
بانو نظیری دورههای مکتب را در کندز به پایان رسانده وسپس در دانشکده اقتصاد ودانشکده روابط اقتصاد بین المللی تا درجه ماستری درس خوانده است. خانم نظیری افزون بر مقالههای علمی و پژوهشی، صاحب چندین اثر فرهنگی وتاریخی نیز میباشد. برای شناخت بیشتر خبرگزاری بانوان افغانستان با شیرین نظیری گفتگویی را ترتیب داده است.
پرسش: از چه زمانی فعالیتهای تان را آغاز کردید و این فعالیتها درچه بخشهای بوده است؟
پاسخ: در دوره مکتب ما سه خواهر با هم به مکتب میرفتیم و هرصبح زنان همسایه را که بسیارجوان بودند درعقب دروازههای شان در انتظار میدیدیم. آنها پس از سلام و نیمه تبسم با ما خداحافظی میکردند و ما هم به راه خود ادامه میدادیم.
دریکی از روزها، این حاضری منظم بانوان همسایه را خواهرِ کوچکم به مادرم حکایت کرد.مادرم گفت:
این بانوان جوان مانند شما حق داشتند که مکتب بروند و درس بخوانند، با تاسف که بدبختیهای خانوادگی و رسم و رواجهای کهنه و فرسوده این حق را از آنها گرفت. سپس مادرم در باره هریک شان به تفصیل صحبت کرد و هرسه ما را سخت در تحت تاثیر قرارداد. همین که صحبت مادرم تمام شد. من به مادرم قول دادم که برای شان درس میدهم و باسواد شان میسازم. کارم را به صورت انفرادی از همان لحظه که دانش آموز صنف هفتم بودم آغاز کردم. همچنین در همین دوره، جراید دیواری مکتب خود را تحت عنوان طلوع آماده میکردم و در آن راجع به دانش آموزان ممتاز، بانوان آوازخوان و زنان پیشتاز جامعه خود مینوشتم. در برنامههاى فرهنگى وهنرى مکتب هم سهم فعال میگرفتم.
پرسش: از شما هشت کتاب و مقالههای زیادی به چاپ رسیده است. در مورد کتابهای تان و این که بیشتر ومحتوای شان چیست معلومات بدهید؟
پاسخ:پس از سرنگونی رژیم سیاه امارات اسلامی طالبان، سفری به افغانستان داشتم. در آنجا نو جوانان وجوانان را پس از جنگها، ویرانگریها ،دربدریها، فشار طالبها؛ خیلی نگران وافسرده دیدم. زیرا طالبان اجیر درمدت پنج سال حکومت خودکامه شان، اعمال سخت تکان دهنده، سنگین و ننگینی را بالای مردم بویژه زنان وجوانان رنج دیده افغانستان با فشار زیاد تحمیل کرده بودند. از اعدام و سربریدنها در محضر عام گرفته، تا ستم و شکنجه و باج گیری به نا حق از مردم بیگناه، اعمال بی شرمانه تبعیض و تعصب زبانی و مذهبی، غارت و ویرانی بیشترین ذخایر و آثار فرهنگی، برهم زدن نظام تعلیمی، تحصیلی و تحمیل هزاران مشکل دیگر که حاصل آن همه نارواییها وبی نظمیها، منجر به نابودی و قتل هزاران انسان بی گناه، بی خانمانی و مهاجر شدن هزاران خانواده، گسترش جهل و بیسوادی، فقر و بیکاری، ویرانی آثار گرانبهای باستانی “تندیسهای بامیان”، پس ماندگی فرهنگی وتاریخی وهزاران مشکل دیگر که کشور را از بنیاد ویران کرد.
افغانستان زمانی از لحاظ فرهنگی و ادبی، با داشتن دانشمندان و فضلا جايگاه ويژهای را نه تنها در سطح منطقه، بلکه در سطح جهان داشت. ولی در زمان حاکمیت امارت اسلامی طالبان فعالیتهای فرهنگی درسطح کشور خیلی ناچیز و گفته میتوانم که نابود شد. فرهنگ کتاب خوانی کمرنگ چه که حتا از میان رفت. تلویزیونها، رادیو ها و تیپ ریکاردها همه بدار آویخته شدند.
از آن جائیکه کتاب و کتابخوانی نقش محوری را در تکامل افراد در یک جامعه دارد وکتاب و کتابخوانی است که جهل و تاریکیها را می زداید، انسان و جامعه را بسوی روشنایی پیشرفت و ترقی سوق میدهد به همین آرمان در گام نخست سه اثرفرهنگی تحت عناوین عجایب هفت گانه جهان باستان، عجایب هفت گانه جهان درسدههای میانه و عجایب هفت گانه جهان نو را برای جوانان و نو جوانان نوشتم. تا ذهن نسل جوان کشورم را که سالها درتحت جنگ و حوادث ناگوار سرگردان بودند منسجم بسازم و آنان را کتاب خوان نمایم. بنا بر همین دلیل، در نشر و چاپ این سه کتاب از قیمتی ترین کاغذ و رنگهای متنوع استفاده نمودم. تا نسل جوان میهنم کتاب خوان شده کسب علم نمایند و تمامِ قضایای جامعه شانرا با چشمان بازنگریسته و به آنها برخورد سالم داشته باشند.
” عامل دومي نوشتن این سه کتاب، نابودی تندیسهای باستانی در بامیان بدست طالبان بیفرهنگ بود.این عمل جاهلانه سخت مرا متاثر ساخت و داغ بردلم گذاشت.تا هنگام مرگ نمیتوانم آن خیانت ملی را فراموش کنم.”
تاریخ نگاران ما درگذشتهها و هم اکنون زنان یعنی نیم پیکر جامعه را همیشه درحاشیه مسایل سیاسی ضمنی نام برده اند و یا هم به صورت بسیار فشرده ازسراینده گانِ که به لایههای فرا دست جامعه وابستگی داشته اند و از امیران و شاه دختان و یا به گونهي با قشر اشراف، بزرگان با نفوذ و ثروتمندان وابسته بودند، نام برده وکارنامهها وشناسنامههای شان را تا زمانه ما رسانده اند.
درحالی که شاید صدها زن نامدار وشناخته شده، در دوران این بانوان صدرنشین نیز میزیسته اند؛ اما هیچ گاهی نامی از آنها برده نشده و درهیچ اثری تاریخی هم ثبت نگردیده و با درگذشت شان، نام و نشان هم محو ونا بود گردیده است.
بنابر همین دلیل من کتابهای “ستارههای سرزمین من” و “حقوق زن در گذر تاریخ” را یعنی” کتاب تاریخ زن، برای زن و به وسیله زن” این کتاب دارای 20 بخش و 1235 رویه میباشد. کتاب بعدی“ستاره های سرزمین من” نام دارد. این کتاب دارای 10 بخش، 607 رویه و حدودی 150 بانو به معرفی گرفته شده است. باید متذکر شد؛ بانوان نخبه، موفق و سرشناس که ازاین اثربازمانده اند متاثرنباشند. با نویسنده خود شان تماس حاصل نمایند تا در جلد دوم کتاب “ستاره های سرزمین من” که همین اکنون در زیر دست دارم، گنجانیده شوند. این کتاب مانند کتاب “گینس” نا تمام خواهدبود. آرزومندم که کارنامههای زنان زمانه ما، میراثِ اثرگذاربرای آینده گان باشد و درهر زمانِ بانویی پیشگام شود و به ادامه این کتاب، کتابهای ستارههای زمان خود را بنویسد و باچنین گامی نامهای آن فرشته گان صلح و زیبایی وعملکردهای مثمر وارزشمند آنان را ثبت اوراق تاریخ زنان افغانستان نمایند.
کتاب بعدی را که برای شما معرفی می دارم ” گنجینههای فرهنگی افغانستان” نام دارد.چرا این اثر را نگاشتم خدمت تان عرض میدارم این که: زبان مادری من فارسی دری/پارسی است و من عاشق زبان مادری خود هستم . ادبیات غنی این زبان را دوست دارم. با همین زبان زاده و بالیده شدم. باهمین زبان به سخن زدن، راه رفتن آغاز کردم، آب و نان خواستم، بخاطرآغوش گرم مادرم گریستم گاهی هم خندیدم، درس خواندم، اندیشههایم را یافتم وبه همین زبان نوشتم، ویرایش کردم و ازحق خود و حق زنان کشورم دفاع نمودم .
زبان مادری من هویت،تاریخ و هستی من است. برای پاسداری، برای زنده ماندن و حفظ زبان مادریم اقدام به نوشتن این کتاب نمودم، داشتههای فرهنگی زبان مادری خود را درجاش نمودم، آنرا امانت به نسل جوان وبالنده کشورم میگذارم تا جوانان عزیز به مرور آنرا تکمیل ومانند مردمک چشم از آن حفاظت نمایند و این میراث را نسل به نسل انتقال دهند.
دو کتاب دیگرهم آماده چاپ دارم. ممکن نامهای شان تغیر نماید. هر زمانی که به زیورچاپ آراسته شد.
پرسش: شما خارج ازافغانستان بسر میبرید چقدر فضای بیرون از کشور برای نویسندگی مساعد است چقدر بالای فعالیتهای زنان تاثیر گذاربوده است؟
پاسخ: تجربه زیست در جوامعی که دارای آزادی بیشتر است خواه ناخواه تاثیر خود را روی آثار نویسندگان که در آن کشور زندگی دارند، میگذارد. آشنایی با جامعه اروپا و امریکا و پرسشهای جدیدی که در ذهن نویسنده ایجاد میشود به صورت طبیعی دریچههایی به تحول فرهنگی میگشاید. از جمله نوعی جستوجوی خود، توجه به نیازهای جنسی، و تواناییهای زنانه است. یکی از ویژگی برجسته آثار بسیاری از زنان مهاجر، همانا برخورد با مساله جنسیتی، حقوق و روابط نابرابر با مردان و نیز کشف هویت مستقل زنانه است.
اگرچه نویسندگان در خارج از کشور در بستر فرهنگی متفاوت با فضای افغانستان زندگی میکنند. اما دامنه موجی که از بحرانهای ناشی از جنگها ورژیم پسا طالبانی زنان را علی رغم موانع محدود کننده، به صحنه اجتماع کشاند، به بستان شعر وادب نیز رساند.
مهاجرت، رهایی از فشارهای عرفی و باورهای سنتی، رهایی از سانسور دولتی تاثیر بیچون و چرای خود را بر آثار زنان نویسنده در خارج از کشور گذاشته است. در آثار زنان داستان نگار خارج ازکشور، نشانههای زندگی در فرهنگ کشور میزبان دیده میشود. شاید به این دلیل که زن نویسنده در فرهنگ جامعه میزبان که بیشتر مدافع حقوق و به رسمیت شناختن هویت او است احساس نزدیکی و امنیت بیشتری میکند.
پرسش: وضعیت زنان افغانستان را درمسایل اجتماعی درخارج از کشور چگونه بررسی میکنید زنان چه فعالیتهای موثری درزمینه داشته اند؟
پاسخ: درمورد حضور زنان درمسایل اجتماعی دید و یا چشم انداز هر انسان و هر خانواده نظر به اندیشه شان متفاوت است. بگونه نمونه درتفکر فمنیستی، زن بدون هیچ گونه قید و شرطی حق حضور دربخشهای مختلف اجتماعی را دارد و درمقابل درتفکر بنیادگرایی دربرخی جوامع این حق محدود و حتا درشرایطی “مانند رژیم طالبان” سلب میگردد.
دو عامل مهم و تعیین کننده دوران نوین برای زنان افغانستان، یکی فراهم شدن امکان تحصیل و دیگری دشواریهای اقتصادی باعث شده که زنان در امور اجتماعی سهم فعالتر بگیرند. اشتغال در بيرون از منزل به زنان كمك کرده تا از تخصص و کسب دانش خود بهره ببرند و اين مساله در امنيت رواني و احساس كارآمدي شان اثرگذار بوده است .
به همه ثابت شده که زن افغان یک مادر مهربان و یک همسر بسیارخوب استند. در کنار این دو مسوولیت بزرگ زنان برای توانمند شدن خود در خارج کشور، زبان کشور میزبان را میآموزند، درس میخوانند، برای امرار معیشت خانواده کار میکنند ، گواهنامه رانندگی میگیرند. در برنامههای معرفی افغانستان از لحاظ فرهنگی درمکاتب سهیم میشوند، در روزهای ملی وبین المللی جلسات ومارشهای خیابانی را اندازی میکنند، نشستهای ادبی، نمایشگاههای نقاشی، صنایع دستی و آموزش زبان پارسی دری برای کودکان برگزار میکنند، کارهای دسته جمعی برای جمعآوری لباس وضروریات اولیه همراه با کمکهای مادی برای زنان در داخل کشور آماده میکنند، برنامههای صحی درمورد صحت و سلامتی افراد مسن در ارتباط به تغذی سالم، بیماری شکر (دیابت ) فشار خون بلند، ارتروز (نرمی استخوانها ) دوره نقاهت ( مونوپوز )، افسردگی وبرخی از ورزشهای دیگر ضرورت کهنسالان، جلسات آموزشی با نهادهای کشورمیزبان درمورد رفع بحرانهای خانواده در ارتباط به کشمکشها در برابر اختلاط فرهنگی واجتماعی و دهها مساله مهم و حیاتی دیگر را سازماندهی میکنند.
نا گفته نباید گذاشت که زنان آزادهی میهنم در سالهای پسین در بخش سیاسی هم خوب وبرازنده درخشیدند. “مریم منصف” 30 ساله به عنوان وزیر “نهادهای دموکراتیک” در کابینه کانادا و نسیمه رزمیار نخستین دوشیزه افغان از حزب سوسیال دموکرات فنلند از شهر هلسنگی در نتیجه رقابت آزاد و دموکراتیک در انتخابات پارلمانی فنلند راه یافت. همهای دستاوردهای زنان از یک کشور جنگ زدهای مانند افغانستان، در خارج کشورقابل مباهات است.
پرسش: شما کسی هستید که برای حقوق زنان مبارزه کردید و میکنید چالشهای جدی سد راه تان چه بوده است؟
پاسخ: همین گونه که طی 15 سال پسین با حکومت اسلامی افغانستان بیش از چهل کشور در برابر طالبان “ساخت خودشان” به اصطلاح میجنگند.در زمان جمهوریت دموکراتیک همین چهل کشور با 15 تنظیم در برابر حکومت و یگانه حامی او “شوروی سابق” میجنگیدند. به وسیله این چهل کشور فضای سرزمینم جنگی ، پر از دود باروت، آوازخشمگین راکتهای گلبدین و جویبارخون بود.
نشر شب نامهها از سوی دشمنان این خاک، کشتن آموزگاران مکاتب، دانشجویان، دکتران، کارمندان وآموزگاران آموزشگاههای سواد آموزی در دستور روزشان قرارداشت. اما با آن همه فشار اجانب؛ دولت توجه خاص و محوری به حقوق زنان در تمام تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای کلان خود داشت. برابری جنسیتی پیش شرط تحقق دموکراسی، توسعه پایدار و دستیابی به جامعهای سالم انسانی و عاری از خشونت، فقر، بیعدالتی وآزادیهای فردی بود. آواز زنان در سیستم عدلی و قضایی کشور شنیده میشد، فساد در دستگاه دولت وجود نداشت و اگر هم در شهرستانهای دور وجود داشت بسیار ناچیز و کمرنگ بود.
چالشهای جدی فرا روی من برای مبارزه حقوق زنان مانند امروز درگام نخست نا امنی بود. من فقط توانسته بودم که تنها کاربا زنان را درشهرهای بزرگ و شهرستانها انجام بدهم با وجود پا فشاری زیاد هیچگاهی موفق نشدم که بانوان را درروستاهای دور افتاده ملاقات نمایم. جای که بانوان در تحت سخت ترین آزار و اذیت قراردارند، مانند مال به فروش میرسند، مثل برده و کنیز از آنان کار کشیده میشود. از رادیو و تلویزیون خبری نیست. زنانی که حتا از تصاویر آقایان در تلویزیون رو میپوشند و با حق وحقوق کاملا بیگانه هستند وهمه ناهنجاریها را حق خود میدانند.
مشکل عمده من در سفر به آستانها نارسایی ترانسپورت بود.جهت کار تبلیغی ،تنویری و ترویجی با زنان در استانهای کشور فقط، پلان یک هفتهیی آماده میکردم .اما بارها و بارها تا دو، سه هفته، در میدانهای هوایی گرسنه وتشنه منتظر هواپیماها میماندم. من روزها به میدان میآمدم و موفق به پرواز نمیشدم. بعضی وقتها از محل سکونت تا میدان هوایی “هرات” امنیت نبود و ما را به وسیله زره پوش تا میدان هوایی میرساندند. بدست آوردن زره پوش در شرایط جنگی آن وقت کارسادهای نبود.
در لغمان جایکه بعدها حنیفه صافی رییس اداره امور زنان لغمان و ناجیه صدیقی سرپرست امور زنان لغمان شهید شدند. بالای من هم شلیک کردند. خوشبختانه که مرمیها به من اصابت نکرد وجان سالم بدر بردم.از سفرهای متواترم در سرتاسرکشورتجارب غنی میآموختم و هربارکه ازسفر برمیگشتم یک رهنمود تازه جهت کاردرمیان اقشار مختلف زنان مینوشتم. دهها رهنمود درباره اشکال و شیوههای کار درمیان زنان خانه، دهقانان زن، کارگران زن، زنان کارمند، دانش آموز، دانش جو و … نوشتم و درهمه شوراهای زنان گسیل داشتم.”ممکن کاپی های آن به نزد بانو ثریا پرلیکا موجود باشد.”
نا گفته نباید گذاشت سنتهای دست وپاگیر، همیشه سد مبارزهام بوده اند.
پرسش: برای آینده چی برنامههای دارید اگر شرایط مساعد شود به کشور برمیگردید و اهداف تان برای آینده چیست؟
پاسخ: بسیار آرزو دارم تا در شهرکهای که زنان زیاد ترمورد اذیت و آزار قرار میگیرند. یک اتاقک کوچکی داشته باشم وسالانه چندین بار به آنجا سرِ بزنم. درد دلها وچالشهای زنان را از نزدیک بشنوم و برای کم رنگ نمودن و نابودی آن، راهها وشیوههای جدیدی را جستجو کنم. آواز زن برای زن باشم، تا از این مسیر بتوانم مرحمی برای دردهای درمان نشدۀ زنان کشورم گردم.
در بخش جز دوم پرسش تان باید بگویم. که جسم من در خارج است.روان من در هر لحظه به داخل کشورم است. در هر دو سال یک بار به افغانستان سفر میکنم. از کابل تا شیرخان بندر و از شیرخان بندر تا سرپل گردش میکنم و زنان زیادی را ملاقات میکنم. درمکتبهای که درس خواندهام میروم . با دانش آموزان و آموزگاران دیدار میکنم. هر زمانی که بانوان بشنوند که من در شهرِ شان رسیدهام بلا وقفه بدیدنم میآیند و این آمدن و رفتن شان بارها ادامه پیدا میکند.
هر زمانی که جنگ قطع شود.نخستین فرد مهاجر من خواهم بود که به کشور زیبایم برگردم.
“بهشت من افغانستان است. هیچ جای دنیا را به میهنم برابر نمی کنم“
پرسش: چی گفتنی دارید برای بانوانی که تازه به فعالیت شروع کردند و در داخل کشور فعالیت دارند؟
پاسخ: به بانوان جوان عزیزمیگویم: تاریخها، دینها، باورها و نوشتهها برای بی ارزش بودن و بد نشان دادن زن از همان آغاز کوشیدند. بنا براین برای دوشیزه گان جوان جسور و پرانرژی پیشنهاد مینمایم که آنها باید به ارزش خود باور داشته باشند وبه شخصیت خود احترام قایل شوند، به زن بودن خود ببالند و خودآگاهی، خودباوری و اعتماد سازی شان را ارتقا بخشند. هیچگاهی خود را دست نگر یک مرد نسازند.در جامعه حضور پررنگ داشته و به عنوان عضوفعال جامعه نقش بازی کنند.
نخستین سلاح سرکوب زن ستیزان؛ فراگیری تحصیلات عالی زنان است. اگر زنان جهت ادامه تحصیل مشکل اقتصادی دارند این دورهها را دردانشکدههای شبانه به پایان برسانند.”البته با درنظرداشت وضع امنیتی وترانسپورت شریکی” سطح بلند آگاهی علمی و تخصصی بانوان عزیزما، مانند قله شامخ کوه هندوکش است. که هیچ طوفانی نمیتواند این تکیه گاه وسرمایه با ارزش معنوی شان را ازجایش تکان دهد. درس و دانش کلید پیشرفت زنان جهت حضور پر رنگ شان در بخشهای مهم اجتماعی و اقتصادی است.همچنین زنان مطالعه شب هنگام را پس از روز طولانی فراموش نکنند. به تبصرهها وگفتمانهای رسانهای گوش فرا دهند. درسیمینارها وجلسات اشتراک وسهم فعال بگیرند.
زنان باید جسارت داشته باشند از خطر ترس نداشته باشند، به مبارزه خود ادامه دهند. آهسته و سنجیده به جلو بروند تا به قلههای پیروزی برسند. ازسخنان مایوس کننده و موفق نشدن آنی نا امید نباشند. همیشه حواس شان برای شنیدن و قدمهای شان برای به اجرا درآوردن آرمان شان آماده باشد. ازمحدودیتهای ساخته شده ناپسند و غیر عقلانی بیرون شوند، سنتها را مدرنیزه نمایند، از حسادت و تنگ نظری پرهیز کنند، همدیگر پذیرباشند، کنار هم زیستن را بیاموزند، منسجم شوند و برای برابری تامین حقوق زنان پیکار بی امان نمایند. دراین صورت موفقیت ازآن شان خواهد بود.