مدرسه رفتن؛ رویایی دست نیافتنی برخی از دختران افغانستانی
نگارنده: زینب محسنی
صدای زنگ مدرسه است. نخستین روزهای سال نو پشت در پشت در حال گذر است. صبحگاهان گروه گروه دختران را می بینم که پیاده روها و کنارههای خیابان را صف رفتن شان شلوغ کرده است و شوق مدرسه آنچنان در آنان نهایت دارد که چشمان شان بجای خوابآلودهگی ناشی از سحرخیزی از شور و نشاط صبحگاهی لبریز است گویا ساعت کوکی آنان را برای برخیستن نیازی نبوده است.
اینجا برای این دختران مدرسه هر روزش پر از ثمر است. کتاب و قلم در کنار دادن سواد، دوستان خوبی هم برای دانشآموزان هدیه داده است. در کنار یادگیری برای نوشتن و خواندن، با چگونگی برخورد و رفتارهای خوب اجتماعی هم به گونه نسبی آشنایی پیدا میکنند یعنی مدرسه جایی است برای آموزش و پرورش.
اما این امتیاز برای همه وجود ندارد. در این میان هنوز هم باور عدهای بر این است که دختر همانقدر که نوشتن اسمش را یاد گرفت کافی است و بیشتر از آن برایش نمیتواند قابل استفاده باشد.
فریحه دانشآموزی است که هر صبح شال نخی سفیدش را همانند حریر ابریشمی با دقت تمام اتو میکشید و شانه هر صبح گیسوانش را نوازش میکرد. شوق درس در او زیاد بود هرچند لایق نبود اما روی کارنامهاش دایرههای سرخ هم نداشت.
تا این که بعد اتمام کلاس پنجم پدرش تصمیم میگیرد او را از مدرسه بیرون کند اما با اصرار خودش و مادرش او هنوز هم درس را ادامه میدهد اما دیگر نمیتواند مثل گذشته درست درس بخواند و مجبور است شب بعد خوابیدن پدر دست به کیف برده و به انجام تکالیفش بپردازد. با دیدن وضع موجودش گمانی ندارد که بتواند صنف دوازدهاش را تمام کند و دانشگاه رفتن که برایش امری بدیهی به حساب میآید.
با گذشت هر سال تعلیمی و بالا رفتن سطح دانش در دانشآموزان، این پیشرفت رویاهای زیبایی را در هر دانشآموز خلق میکند. گاهی خود را در لباس یک پزشک میبینند و گاهی جای خانم معلم احساس میکنند اما در افغانستان هر دختری آنقدر خوشبختی ندارد که بتواند با اتمام درس به رویاهای خود جامه عمل بپوشاند.
اینجا برای یک عده خود مدرسه یک رویای دست نیافتنی است که هر شب به سراغ آنان میآید و صبح قبل از طلوع آفتاب آن رویا در میان ستارهگان ناپدید میشود.
از نظر شماری از افراد دختران را برای تحصیل هیچ نیازی نیست و وظایف یک زن، یک دختر محدود به چهار ستون خانه میشود که بیشتر از آن عیب پنداشته میشود.
اما تحصیل جز اساسی ترین حقوق بشری هر انسان است که کسب آن زن و مرد نمیشناسد؛ به این منظور برای باز شدن ذهن شماری از خانوادهها که کسب دانش را جز حقوق مدنی زنان نمیدانند لازم است تا برنامههایی جهت آگاهیدهی راهاندازی شده و افراد را از فواید دانش آگاه کنند تا همه به طور یکسان بتوانند به کسب تحصیل بپردازند.