من اعتقادی به پیشرفت سریع و ناگهانی ندارم!
گفتگو کننده: نسیمه همدرد
زنان افغانستانی برای تقویت جایگاه زن در اجتماع لازم است گامهای اساسی بردارند.
زنان برای اینکه جا پای خود را در اجتماع باز کنند، تلاشهای زیادی کرده و قربانیان بیشتری داده اند و این مسیر همچنان ادامه دارد.
از یک سو در اجتماعی که همواره نگاه مرد سالاری وجود داشته جایگاه مشخصی برای زنان در نظر گرفته نشده، از سوی دیگر فضا و رقابتهای تنگاتنگی بوجود آمده که حضور زنان را مشکل تر میسازد.
زنان اما در این مدت تسلیم نشده و به مبارزۀ جدی تر ادامه داده اند تا جای که توانسته اند در ادارههای گونا گون جابجا شدند. اما از سوی دیگر این دیدگاه همچنان پا بر جاست که زنان نباید کار کنند و این مسئله تنها در میان قشر بیسواد اجتماع نه بلکه در خود ادارهها بخصوص ادارههای دولتی وجود دارد. که این خود از دلایل اصلی دشواری کار زنان در اجتماع میباشد.
اما این همه زنان همچنان به مبارزه خود ادامه میدهند و حقیقت این است که این استقامت و پایداری شان در خور ستایش است.
اینک در ادامه معرفی زنان نخبه به سراغ مهناز پیروز ، رئیس مطبعه دولتی هرات رفتیم و گفتگویی را با ایشان ترتیب دادیم.
پرسش : میخواهم در مورد تحصیلات و کار شما اطلاعاتی داشته باشم
مهناز پیروز : دورۀ لیسه را در مکتب گوهرشاد بیگم در شهر هرات گذراندم و بنا بر علایق شخصیبا كسب بلندترين نمره وارد در دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه هرات مشغول به تحصيل شدم.
پرسش: در مورد فعالیتهایتان بگوئید؟
مهناز پیروز: در دوران دانشگاه علایق من بیشتر به سمت تحقیق و مطالعۀ کتب تخصصی بود. طوریکه در سال چهارم دانشگاه با اشتراک در یک رقابت علمی، مقالۀ تحقیقی من موفق به دریافت جایزۀ (مانفرد وارنر) از بخش دیپلماسی نات شد. در همان زمان فعالیتهای رضاکارانه به نفع زنان و اطفال داشتم. بلا فاصله بعد از ختم دانشگاه در یک موسسه خصوصی مشغول به کار شدم. کار برای زنان بدون سرپرست و به شدت آسیب دیده تجربۀ جدیدی برایم محسوب میشد. دیدن و شنیدن مشکلات بی شمار این زنان نگاه من را به زندگی عوض کرد و باعث شد به مسئله خشونت علیه زنان و مشکلات خانوادهگی از زاویۀ دیگری بنگرم. با مشاهده مشکلات گوناگون زنان و خانوادههایشان پی بردم که در این گونه قضایا تنها زنان نه که خود مردان هم به نوعی در گروه قربانیان و آسیب دیدهگان قرار گرفته اند. ایشان قربانی فرهنگ پدرسالاری و ضد ارزشهای حاکم برجامۀ سنتی هستند که هر گونه عدول ازین ارزشها، مردانهگی ایشان را زیر سوال برده و وی را بعنوان موجود کمتر مقتدر معرفی میکند. ناچاری آشکار در اطاعت از این قوانین نانوشته است که خود ایشان را به نوعی در گروه قربانیان ناشی از مشکلات خانوادهگی قرار داده است .
این برای من که تا پیش از آن مردان را عامل خشونت در موضع اقتدار کامل تصور میکردم، تجربۀ ارزشمندی بود. همین تجربه، پیش زمینه ذهنی من برای کار با جوانان شد و به اساس پیشنهاد تعدادی از دوستان و فرهنگیان کاندیدای بست امور جوانان هرات شدم و به مدت سه سال و نیم در این بست فعالیت کردم. با وجود امکانات کمی که در بخش جوانان اختصاص داد شده است تلاش زیادی داشتم تا جوانان زیادی بتوانند از برنامهها و فعالیتهای ادارۀ جوانان هرات مستفید شوند. که خوشبختانه از انعکاس آن توسط رسانهها و همچنین خود جوانان هرات متوجه شدم که برنامههای ما با تناسب به امکانات، مفید واقع میشود و از لحاظ تاثیر گزاری فعالیت همیشه در راس ولایات قرار داشتم که اين انرژي مضاعف به ما ميداد و افتخار اين خدمت گذاري و كسب دستاوردها در ان اداره را مديون جوانان رضا كار هستم كه در مقاطع مختلف كنار من بودند و تعدادي از خلاقانه ترين برنامهها را با من طرح ریزی و اجرا کردند.
قابل یاد آوری است که درصدی زیادی ازین جوانان را آقایان تشکیل میدادند. البته کار چالشهای خاصی خود را هم داشت که بیشترین آن به جنسیت ارتباط داشت و اینکه جامعۀ هرات چقدر آمادگی پذیرش یک خانم جوان به عنوان آمر امور جوانان را دارا است.
اما با کار در آمریت جوانان یک درس خاصی آموختم، اینکه در موقف دولتی هر چقدر بیشتر کار و تلاش کنی، فضای بیشتری برای نقدهای غیر اصولی و توقعات نه چندان بجا ایجاد کردهای.
پرسش: بنظرتان میزان حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی قانع کننده است ؟
مهناز پیروز: دوران پسا طالبان و روی کار آمدن حکومت دمکراتیک و قانون اساسی جدید که بر مبنی آن زن و مرد را درکنار هم و برابر در نظر گرفت اجتماع به شکل بیسابقهیی برای حضور زنان مساعد شد. اما نتایج نشان میدهد ابزار کمک برای حضور زنان ابزار مناسبی نبوده، در سرزمینی که برای قرنها زنان در حاشیه بوده اند برنامههای جامع و کار آمد تری برای تشویق و حمایت ایشان نیاز بود. ابزار اصلي براي ايجاد روحيهي همكاري و تشويق مردم جهت پذيرش زنان فعال اجتماعي در غالب پروژه هاي كوتاه مدت و متوسط المدت ارايه شد. شرط گرفتن بیشترین این پروژهها منوط به حضور زنان در هیئت رهبری موسسات و کادر عملیاتی آنها بود پس طوريكه شاهد بوديم اين مسير ميانبر و در عين حال موقتي براي ايجاد انگيزه بود و اين حضور پر رنگ با كاهش پروژهها كاهش شديد داشته و فقط تعداد محدودی از زنان بهرهمند ازین برنامهها هستند که تا اکنون مصروف برنامههای شان میباشند و بیشترین ایشان با ختم پروژهها به حاشیه قرار گرفته اند.
پرسش: چرا امروز به میزانی که بطور مثال : در ۶ سال گذشته شاهد حضور پررنگ زنان بودیم نیستیم ؟ یا چرا نتوانستیم حضور حداقل ۳۰٪ زنان در راس ادارههای دولتی را داشته باشیم ؟
مهناز پیروز: این صحبتها به این معنی نیست که همه این تلاشها بیهوده بوده بلکه مقصود اینست که برنامهها متناسب با پتانسیل موجود، نتیجه ندادند و قوانین حمایت کنندهی از زنان به شکل قانع کنندهیی تطبیق نشده اند.
پرسش: میخواهیم بدانیم مبارزه را از کجا آغاز کردید که تا اینجا رسیدید؟
مهناز پیروز: حقیقت این است که مبارزه یک زن از سنین پایین شروع میشود از دوران مکتب، بعد از آن دانشگاه و بعد محیط کار، سپری کردن هرکدام ازین مراحل مشکلات خاص خود را دارند و برای هرکدام از ما همیشه مردان و زنان هستند که سد راه بوده اند و در این موقعیتها هرچه گامهای مان استوارتر باشد به همان اندازه مشکلات پیش رویمان بزرگتر میشود. همیشه هستند مردانی که خود را محق تر و بالاتر از ما دانسته اند .صرفا بخاطر جنسیت شان و بعضا با وجود اینکه بعضی از ایشان حتی کم سواد اند این حق را بخود میدهند که خود را در جای شما تصور کرده و حتا برای کسب جایگاهتان از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. نباید منکر شد که این موضوع برمیگردد به فرهنگ حاکم در جامعه و شیوه تربیت مردان و این چیزی نیست که در کوتاه مدت بتوان آنرا تغییر داد. تمام تلاش من و افرادی مثل من کنترول این موجهای حریص در زندگی کاری مان است چرا که از بین بردن این دیدگاه زمان بسیاری میطلبد.
پرسش: تجربه کار با جوانان را داشتید، وضعیت جوانان را چگونه ارزیابی میکنید!
مهناز پیروز: خوشبختانه در کار با جوانان چیزهای زیادی را آموختم به لحاظ جامعه شناسی و روان شناسی مباحث عمیقی وجود دارد که بخواهیم پیرامون آن صحبت کنیم؛ اینکه جوانان در کشور ما چه حساسیتهای دارند! توقعات شان چیست و وجه تمایز شان باهم سن و سالان ایشان در سایر کشورها چیست ؟ آینده را چگونه میبینند یا راههای رسیدن به اهداف را برای خود چگونه ترسیم میکنند؟
شرایط مساعد برای کار و پیشرفت برای شان از چی مسیری مهیا میشود ؟ و امثالهم… واقعیت این است که افغانستان جزء جوان ترین کشورهای دنیاست که بالغ بر ٪۶۰ جمعیت آن جوان هستند شرایط امروزه شرایط ایده آل برای جوانان نبوده و معمولاً حوادث، مایه ناامیدی و دل سردی بوده است سیل مهاجرت جوانان به اروپا این ناامیدی را به خوبی نمایان کرد. درگیریهای سمتی و قومی، فخر فروشی با مدرک تحصیلی تجمل گرایی از جمله موارد موثر در روحیات و علمکرد جوانان است که موجب شده تعداد زیادی از ایشان با تکیه بر پشتوانه سمتی و قومی یا سایر ملاکهای کسب اعتبار که فعلاً رایج شده برای خود دنبال جایگاه باشند. اما هستند تعدادی که به دور از این ملاکها و به گونه مستقل، صادقانه تلاش میکنند به جایگاهی که لیاقتش را دارند برسند.
پرسش: شما به صفت یک مسئول دولتی فعالیتهای حقوق بشری هم دارید نظرتان راجع به کارکرد نهادهای مدنی چیست از کارکرد شان راضی هستید؟
مهناز پیروز:نقش نهادهای مدنی را در افغانستان نمیتوان نادیده گرفت همچنین نهادهای مدنی در هرات البته اگر به دو تاسه سال قبل برگردیم به یاد داریم که نهادهای مدنی به شکل منسجم فعالیت داشتند طوریکه در مواردی جریانهای سیاسی را میسر میدادند، این قدرت و عملکرد ناشی از برنامههای نهادهای مدنی امیدوار کننده بود، اینکه دمکراسی ما به سمت نهادینه شدن و پایداری پیش میرود اما در موارد دیده شده همین نهادها بعد از کسب اعتبار به سمت سیاسی شدن سوق یافته اند که تا حدودی از اعتبار ایشان کاسته شده است. با با انه م كثرت نهادهاي مدني در موارد بسياري با استفاده از شيوه هاي حمايت كننده و اعتراضي تاثير گذار بر سياست هاي حكومت بوده است.
پرسش: برمیگردیم به موضوع زنان، آیا امیدوار به ایجاد تغییرات در وضعیت زنان هستید؟
مهناز پیروز: وضعیت زنان به سمتی که توقع میرفت پیش نرفته، آن اقتدار و تاثیر گذاری حضور زنان آن طوریکه انتظار داشتیم بدست نیامده است. حضور زنان در همه عرصهها کمتر شده تنها جمعیت زنان در مکاتب دخترانه است که بیشتر شده که بنظر من باید آمار آن را از آمار مربوطه به سایر بخشهایی که زنان در آن فعالیت میکنند جدا کرد. ببینیم چند رئیس زن، چند استاد زن در دانشگاه یا در کل چند زن در موقفهای بالای حکومتی داریم؟ وقتی به این آمار نگاه کنیم آنچه مسلم است این است که خوشحال نخواهیم شد چرا که حضور زنان در این بخشها بسیار کم رنگ است.
گاهي در موقفهاي مشخص حضور سمبوليك زنان را شاهد بوديم كه هر از گاهي بسيار هم مورد انتقاد قرار گرفته؛ حتي اين حضور نمادين هم به نوبه ي خود تاثير شگرفی روی اذهان عامه جهت پذیرش ظرفیت زنان داشته است. در ابتدای حکومت شاهد حضور پر رنگ زنان در همه عرصههای بودیم هجوم پروژه مساوی بود با درصد بالای زنان در بخشهای مختلف، اگر درصد حضور زنان با متغییرهایی چون:
– قوانین حمایت کننده از حضور زنان
-برنامههای تربیتی جهت ایجاد روحیۀ همکاری با ایشان
-برنامههای تحصیلی در مقاطع بالاتر جهت ارتقاء ظرفیت ایشان مرتبط میبود امروز با جمعیت بزرگتر و قویتری از زنان در اجتماع روبرو بودیم.
اما آنچه اکنون باید انجام دهیم حداقل حفظ وضعیت موجود است و نیز تقویت روحیۀ زنان جوان برای حضور فعالیتهای اجتماعی در آینده است.
پرسش: در بستهای بلند دولتی کار کرده اید چه فکر میکنید چرا مردان به توانایی زنان باور ندارند؟
مهناز پیروز: دوران طالبان تنها تاثیر منفی روی زنان نداشت بلکه مردان هم از آن رژیم آسیب فراوان دیده اند. محدودیتهای زیاد، برخوردهای خشن، فضای تیره و تار آن زمان مردها را نیز متاثر ساخته طوریکه ایشان هم خود را زخم خورده یافته اند و این زخمها نیاز به التیام داشته و با سقوط طالبان و موجودیت فضای باز اجتماعی، آزادی بیان و آزادیهای فردی فرصتهای زیاد شغلی و غیره مواهب خود را در الویت داشته و برخی بشکل غیر معمول زنان را رقیب دانسته و دریافته که یکی از راههای کنار زدن زنان نشان دادن شک و شبه در مورد استعداد ایشان میباشد. طوریکه که بسیاری از مردان که با زنان بیشتری کار کرده اند به توانایی ایشان اذعان میکنند اما از آنجا که ممکن است در جای ایشان نشسته باشند یا ترس از آینده موجب میشود رفتارشان جنبۀ تدافعی داشته باشد و ترجیع دهند بعنوان یک چالش در راه پیشرفت زنان عمل کنند.
اما زنان بدون هراسی از این نوع نگرش باید تلاش کنند موقفهای مناسب بخصوص در ادارههای دولتی داشته باشند. چرا که اقتدار بیشتری به ایشان میدهد.
پرسش: برنامه تان برای آینده چیست؟
مهناز پیروز: من اعتقادی به پیشرفت سریع و ناگهانی ندارم. همچنین معتقدم در سنین مشخص باید به امور مشخصی پرداخت بخصوص در حیطهی کار و فعالیت اجتماعی و دیگر اینکه به سیاست و شغل دولتی نباید بعنوان یک شغل دایمی نگاه کرد بخصوص در مورد پستهای بلند، نباید سرمایه گذاری ذهنی کرد. به چند دلیل اول این که باگذشت سالیان دچار روزمرهگی شده و امورات کاری به یک روند تکراری و بدون انگیزه پیش خواهد رفت دو: اینکه انسان موجودی زاینده و خلاق است نیاز به فضاهای جدید برای تاثیر گذاری و ابراز وجود دارد و کار در یک محیط به گونهی طولانی مدت این خصوصیت آدمی را سرکوب میکند. گاهی میبینیم عدهیی با سنین بالا بعد از سپری کردن یک دورهی کاری طولانی باز هم به هر وسیلهیی شده تلاش میکنند موقف بلند دیگری بدست آورند .
البته به همین دلیل است که هر روز شاهد ایجاد پستهای جدید و بیشمار (عمدتاً تحت عنوان مشاوریت) در ادارهها هستیم به این خاطر است که هیچ کسی نمیتواند بدون داشتن موقف بلند خود را همکار حکومت تصور کند از اینها گذشته معتقد هستم همیشه باید فرصت آموختن داشته باشم وظرفیت خودم را در چند بخش مشخص بالا ببرم.
گل گفتید! بسیار با ملاحظه وهمه جانبه.به یاری خدا به پیش میرویم،خسته گی ناپذیر وصبور.