من “زن” صدای گنگ تاریخام!
نویسنده: ملیحه حامدی کارشناس حقوقی
هشت مارچ، روز جهانی زن فرا رسید. جنبش آزادی زن به مانند هر سال در آستانه 8 مارچ یکبار دیگر تعهد خود را به مبارزه برای آزادی بی قید و شرط زن و برابری کامل و واقعی زن و مرد اعلام میکند. گرامیداشت 8 مارچ و اعلام تعهد جهانی به امر آزادی زن در آستانه این روز به یک سنت پایدار رادیکال در جهان بدل شده است. دو سال پيش دنیا صدمین سالگرد 8 مارچ را گرامی داشت و اکنون در بحران جهانی سرمایه داری، موقعیت میلیونها زن در شرایط خطیر تر و وخیم تری قرار گرفته است.
باز هم زن سرنوشتش را ورق میزند! روزهای تاریخی همراه با مناسبتهایی که بر خود دارند یکی پس از دیگری از راه میرسند و خود را با نخوت، به رخ دیگر روزها میکشند. مناسبتها و گرامی داشتهای همچو روزهای… روز معلم، روز کارگر، روز دانشجو،… و بالاخره کمکم نزدیک میشویم! روز بزرگداشت “او مردی بزرگ ” و “او قهرمان کشور” ؛ خیلی نزدیک میشویم… روز درختکاری؛… پس کجا ثبت شده این روز؟ چرا اسمی، یادی، و نشانی از این روز در تقویم و در تاریخ زندگی مان نیست، یعنی کجاست؟ مگر ممکن است روزی به این مهمی با پیشینهای غیر قابل انکار، به همین سادگی فراموش شود؟.
صدایی میگوید: من روز تاریخی نیمی از دنیا هستم، این جا مهجور ماندهام… این جا دیگر چه جایی است که در صفحات نشریههای امروز نیست ….” من “زن” نقاشی گم شدهی این جهانم ” من کودک تیم و یسیرم که نه این دنیا پدر و مادرم شد و نه این زمانه.
“جنسم” را کنار میگذارم به تاریخ نگاه میکنم و با صدای بلند خطاباش میکنم و میگویم: بیانصافی است نه تنها مهجور نماندی بلکه زنان در سراسر جهان تو را میشناسند و تلاش میکنند تا همآوایی خود را با پاسداشت از “روز جهانی زن” به خواهری جهانی پیوند زنند، برای کاستن دردها و تبعیضها، همان درد مشترک که زاده حاکمیت پدرسالار و قوانین تبعیض آمیزند!
آنچه امروز پس از گذشت یکصد چند سال، زنان سراسر جهان را وا میدارد که پاسدار این روز باشند نه فقط خود این روز فرخنده بلکه آرزوی تاریخی برای خواستن “روزی” از آن خود و “فضایی” از آن خود است، و این روز محور و انگیزۀ بسیار قوی، فرامرزی و فراعقیدتی است برای فریاد مشترک جهانی به منظور رسیدن به همبستگی، برابری و رفع ظلم و خشونت و بیعدالتی !
سخن بر سر این روز و آن روز در تاریخ مان رسمی نیست بلکه سخن بر سر نابرابری و تبعیض است و این روز سمبل خواسته زنانی است که در دیروز نماندهاند و خواستار تغییراند! آنها کار میخواهند، حقوق برابر، زندگی انسانی و عادلانه میخواهند تا از این رهگذر، به عنوان یک انسان کامل شناخته شوند و بتوانند از حقوق شهروندی و مدنی جهان، بهره بگیرند.
برایت میگویم: زنان کارگر بافنده آمریکا در سال 1857 در شهر نیویورک خواستار افزایش دستمزد و کاهش ساعت کار شدند و شجاعانه برای کسب مطالباتشان در مقابل پلیس ایستادگی کردند. چه بسیار از آن ها دستگیر و حتی کشته شدند. “کلارا زتکین” یکی از زنان آزادیخواه آلمانی، تمام انرژی و استعداد خود را برای مردم و به ویژه زنان به کار گرفت و به ابتکار او بود که “8 مارس” به عنوان “روز بین المللی زنان” نام گذاری شد و همه ساله در چنین روزی مسائل و مشکلات زنان در نشستها و سخنرانی ها به بحث و نقد، و داوری گذاشته می شود. زنان سراسر جهان به مناسبت این روز تاریخی با تظاهرات و جلسه هایشان و بنابه شرایط سیاسی و اجتماعی کشورشان در فضاهای مختلف (چه به صورت علنی و چه غیرعلنی) با تشکل و همبستگی خواسته ها و مطالباتشان را پیگرفتند تا سرانجام سازمان ملل در سال 1975، هشت مارچ را به عنوان “روز جهانی زن” به رسمیت شناخت.
اما امروز در سرزمین من گرایشاتی که آزادی و برابری زن را صرفا به یک مبارزه برای کسب حقوق محدود میکنند، بویژه در شرایط بحران اقتصادی، با جان سختی سنت زن ستیزی در جامعه مواجه میشوند. بر متن دهها سال تلاش برای آزادی زن و برای دفاع از برابری زن و مرد، میلیونها زن در جهان تحت خشونت عنان گسیخته دولتی، مذهبی و در نهاد خانواده بسر میبرند. میلیون ها زن قربانی خشونت روزمره توسط همسران، پدران، برادران و خانواده همسر خود هستند. از ضرب و درد تا اسید پاشی و به آتش کشیدن سرنوشت بخش عمده زنان در دنیا را رقم میزند. قتل ناموسی، این پدیده قرون وسطایی هنوز هزاران قربانی از زنان میگیرد. به همت رشد و قدرت گیری اسلام سیاسی و جنبش های مذهبی، سنت های عتیق جنایت و زن ستیزی، همچون سنگسار .احیاء شده است. شرمناک است، اما واقعیت دارد. و برای همین میگم که ” من “زن” صدای گنگ تاریخ ام”
برایت روزشماری میکنم تاریخ میشوم و از اعماق وجودم بانگ برمیآورم که: نه تنها مهجور نماندی بلکه مادران ما درد تاریخ را هق هق گریه میکنند. در سرزمین من زن ستیزی یک ایدئولوژی و سیستم عقیدتی و فرهنگی کهن است. اما نظام سرمایه داری این سیستم را کاملا با نیازهای خود تطابق داده و از آن بهره میجوید. کافی است فقط به استثمار وحشیانه میلیونها زن در کشورهای باصطلاح جهان سوم توسط نه تنها سرمایههای باصطلاح “ملی”، بلکه سرمایههای جهانی نظری بیاندازید، تا منافع هنگفت ستمکشی زن و فرودستی زن را برای نظام سرمایه داری درک کنید. از لباسهای شیک بوتیکهای بین المللی تا قطعات کامپیوتر و تلفن موبایل و اسباب بازی و غیره توسط میلیونها زن کارگر و زحمتکش بیحقوق در این کشورها تولید میشود. سودهای نجومی سرمایه از کار این زنان گواه محکمی بر نیاز سرمایه به ستمکشی زن است. .
زنان همبسته و همدل دیگری به نام “بیداری زنان” در سال 1305 اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی زن کردند و با اجرای نمایش “دختر قربانی” تاریخچه 8 مارچ و اهمیت موقعیت جهانی و ضرورت این روز را برای زنان بازگو کردند.
سیر کوتاهی در عصر مشروطیت، نشان از آگاهی بسیاری زنان جهان با مفاهیم آزادی، برابری و عدالت دارد. زنان آزادیخواه در این عصر و در دوره های بعد نیز با کوشش و تلاش چشمگیر موفق خواهند شد تا برخلاف فرهنگ مسلط پدرسالاری بر جامعه، به مدارج عالی تحصیلی و شغلی نائل آیند. اما این فعالیت ها به تغییرات بنیادی منجر نشده تا حال و باز هم یک بار دیگر ” انقلاب” برای ” تو و یا من” نه بل برای “ما” باشد، و آن چه تاریخ مبارزات زنان کشورمان را بیش از همیشه درخشان کرده است، حضور مادرانی است که در برابر دستگیری، شکنجه یا اعدام فرزندانشان، سکوت نکرده، زانوی غم در بغل نگرفته، بلکه آگاه و بیباک در راه دادخواهی خون عزیزانشان گام نهاده، و مسئولان دولتی و عمال حکومتی را به زانو درآورده اند. در این میان مادرانی که خود از آسیب دیدگان و قربانیان این حکومت بود، در عین حال، برای انعکاس صدای دادخواهی تمام مادران ستم کشیده، از سی و پنج سال پیش تاکنون نیز، به عنوان زنانی آزاده، خشونت پرهیز و مدافع صلح، گام های بلندی برداشته اند.
و این روز را گرامی میدانم چون منم یک ” زنم” و این روز یعنی هشتم مارس را “نابود یاد ستم بر زن” مینامم.
زنده باد زن!
بانو محترم
قبل ازینکه بخواهید آموزگار دیگران باشید خوب است معلم خویش شوید، محتوای مقاله تان ارزش ضیاع وقت اهل مطالعه را نداشت.