من ” زنم” آوازی در گورستان تاریخ
نگارنده: شیرین نظیری پژوهشگر و فعال حقوق زن
هشتم مارچ روزهمبستگی،همسویی و همصدایی این جشن بزرگِ جهانی را به تمام زنان رنجدیده و رزمنده کشورم که در شرایط خیلی سخت و نا هنجار بخاطر اعادهی حقوق و برابری جنسیتی مبارزه کرده اند و در این راه از هیچ گونه سعی وتلاش دریغ نورزیده اند،تبریک و تهنیت میگویم. همچنین به خانوادههای که دختران بی دفاع شان را در خشونتهای وحشیانه از دست داده اند،تسلیت گفته و یاد قربانیان را گرامی میدارم. هشتم مارچ روز بر افراشتن درفش مبارزه علیه ستم ، روز یاد بود خاطرهی قربانیان راهپیمایی مسالمت آمیز زنان کارگر در شهرنیویارک، روز پیکار قهرمانانه وغرور آفرین ملیونها زن آگاه و رزمندهی جهان بخاطر رسیدن به حقوق انسانی شان است.
آنچه امروز تحت عنوان حضور اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان شناخته میشود، در کمتر از ۱۵۶ سال قبل آرزویی بود که جنبشهای حقوق زنان برای رسیدن به آن مبارزه میکردند.
در هشتم مارچ روزِ پرافتخار مبارزه زنان علیه بی عدالتی، در بسیاری ازکشورهای جهان زنان و مردانِ آزادی خواه و آگاهی جامعه گرد هم جمع میشوند تا آواز اعتراض خود را نسبت به ستم و تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان به گوش جهانیان برسانند.
هرگاه یک نظرگذرا درنتایج مبارزات برحق زنان بی اندازیم.به خوبی ملاحظه نموده میتوانیم که زنان در دنیای امروز جایگاههای خاص خود را بدست آورده اند.
اگرچه از لحاظ کمیت شماری آنها چندان قابل ملاحظه نیست. ولی با آن هم روزنهای امید ایست برای رشد زنان ،در کشورهایی که دموکراسی را تجربه میکنند.
زنان با استفاده از امکانات دموکراسی مسوولیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی … کشورهای خود را بدست گرفتند وموفقیتهای بی نظیر دراموری رهبری، به ملتهای خود به ارمغان آوردند و با این عمل خود به جهانیان به اثبات رسانیدند که زنان نیز میتوانند همانند مردان در امور رهبری و کشوری نقش ارزندهای را ایفا نمایند و این را نیز به اثبات رسانیدند که اگر زن موقف بالا تر از مرد را نداشته باشد برابر با آن قرار گرفته میتواند.
در کشور عزیزی ما افغانستان با الهام ازجنشهای بین المللی زنان برای نخستین بار مطالب بیدار کنندهی توسط محمود طرزی، جهت آگاهی زنان بااحتیاط کامل درستون ویژه، تحت عنوان ” ناموران زنان جهان” درسراج ا لاخبار افغانیه به دست نشر سپرده شد. ملکه ثریادرتحت رهنماییهای مدبرانه پدرش محمود طرزی،نخستین هفته نامه ویژه زن تحت نام«ارشاد النسوان» را به زیور چاپ آراسته کرد و نخستین شمارهای آن در ۱۷ مارچ ۱۹۲۱ ترسایی ازچاپ برآمدوتاسال ۱۹۲۵ ترسایی به نشرات خودادامه داد.
درسال ۱۳۴۴مطابق به نوامبر ۱۹۶۵ ترسایی» با الهام ازجنشهای ملی و بین المللی زنان ،سازمان دموکراتیک زنان افغانستان تحت رهبری دکتر اناهیتا راتب زاد تاسیس شد. درنتیجهی فعالیت کادرها واعضای این سازمان، برای نخستین بار در تاریخ کشور،زنان درمظاهره معروف سه عقرب که به وسیله گروههایی چپی سازماندهی شده بود، اشتراک نمودند و مجرای دموکراسی را در قانون کشور باز نمودند.از آنروز تا اکنون، زنان افغانستان فراز و فرودهای زیادی را تجربه نمودند.گاهی یک گام به پیش رفتند و زمانی هم دو گام به عقب رانده شدند.باری در اموراجتماعی سهیم شدند و زمانی هم زندانی خانهها گردیدند.گاهی چادریهای اجباری را به سرکشیدند وزمانی هم اختیاری آنرا به دور افگندند. این پیکارها و کشمکشهای زنان تا کنون ادامه دارد و به مرحله ی حساس و پرواکنشی رسیده است.طوریکه همه گان شاهد است.
همه روزه گزارشهای دردناک واستخوان سوزی را از میهن عزیزِ خود میشنویم. شنیدن این گزارشهای دلخراش و تکان دهنده انتحار و انفجار ، سربریدن زنان ،مثله کردن زنان، محاکمههای صحرایی زنان ، به آتش کشیدن زنان ، معافیت یافتنِ مفتیهای دین فروش ،ریاکار و مزدوِر از پنجه قانون ،بی کفایتی،بی مدیریتی و مسوولیت ناپذیری دولت وحدت ملی ودهها خبرِشوک دهنده دیگری که قلب هر شنونده را به درد میآورد و قلم از شرح آنها شرم دارم .وقتیکه میخواهم از حقوق زن در افغانستان بنویسم، حس میکنم که با کوههی ازدشواریها مواجه هستم. “نخستین پرسشی که در ذهنم خطور میکند. اینست که کدام حقوق ؟
زن افغان و حقوق، محال است وجنون؟ ”
دشواریهای سختی که ناشی از نا امنی ” بیشتر از ۵۰ درصد قلمرو کشور بدست طالبان و داعشیان است.” ، آزار و اذیت دربرابرزنان ” ۴۰ در صد افزایش یافته است.” ، سنتهای دست و پاگیر و فرهنگ مردسالار ،نابرابری جنسیتی، عقب ماندهگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، عدم اجرای قوانین، عدم حمایت دولت از زنان و هزاران مشکلات دیگر که ناشی ازبیسوادی و عقبگرایی مردان این سرزمین باستانی میباشد. زنان میهن ما سخت ترین روزها را درتحت دموکراسی حکومت وحدت ملی گذراندند و انواع خشونتها ازلت و کوب گرفته،تا خود سوزی، اعدام، ازدواجهای اجباری، بد دادن، نفقه نه پرداختن، تجاوز، فروش، مثله، حلق آویز، اعدام وسنگسار را تجربه کردند.
پاسخگوی این همه بی عدالتیها وقربانیهای بیشمار؛ مجریان قانون ودر راس همه آن اشرف غنی میباشد. زیرا بی توجهیی و بی عدالتی از سویی حکومت دامنگیر زنان و دختران مان شده و با حضور شمار هنگفتِ نیروهای امنیتی خارجی و داخلی، وزارت امور زنان، سازمان ها، اتحادیهها، جامعه مدنی، انجمنها و نهادهای مختلف، خشونت علیه زنان به شکل بی سابقهی آن افزایش یافته است.
گرچه درنخستین روزها یکی از اهداف کشورهای غربی در راس آن ایالات متحده امریکا در افغانستان؛ مساله حقوق وآزادی زنان اعلام شده بود. اما با تاسف که با روی کار آوردن یک حکومت دست نشانده ضعیف، وضعیت زنان بیش از پیش وخیم ترشد و نخستین گامهای تاریک را، برای تحت ستم نگهداشتن زنان با استواری واستحکام حاکمیت فقر، ناامنی، آواره گی، حقارت، آزار واذیت ،بیکاری، مهاجرت و کشتارهای بیرحمانه گذاشتند. دریک سال پسین هزاران مورد آزار و اذیت علیه زنان در افغانستان به فجیع ترین شکل آن به ثبت رسیده است که همه جنایات علیه زنان در حضور صدها هزار ارتش افغان و موسسههای دفاع از حقوق زنان وکمیسیون مستقل حقوق بشر و وزارت امور زنان اتفاق افتاده است و روز تا روز بر چالشهای زنان سرزمین ما افزوده است . زندگی زنان درسرتا سر کشور با نا هنجاریهای جدی همراه با خطر مرگ مواجه است.
پدیده آزار و اذیت علیه زنان در خانوادهها، درمحیط کار، در مراکز آموزشی، درشهر و خیابان از جمله موضوعات فراگیر در زندگی زنان افغانستان به شمار میرود و زنان را در زیر لگدهای مرد سالاری ، ننگ و ناموس سالاری، غیرت سالاری، دین سالاری، عنعنه سالاری، خود خواهی سالاری،جنسیت سالاری وهمه سالاریهای دیگر،خرد و خمیر میسازد.
از هشت مارچ سال پار تا کنون تجاوز، حلق آویز، تیرباران، سوزاندن و دهها آزار واذیت زنان و دختران، موضوعات داغ را در رسانههای داخلی و خارجی به خود اختصاص داده است. در یک سال گذشته شمار زیادی زنان دست به خود کشی زده اند یا به وسیلهی افراد خانواده و جامعه تحت شکنجه قرار گرفته اند.
گزارشهای ددمنشانهای مانند؛گوشهای بریده زرینه ۲۳ ساله مسکونه آستان بلخ به وسیله شوهرش، بینی بریده ریزه گل ۲۰ ساله درشهرستان غورماچ آستان فاریاب.
“ریزه گل در بیمارستان به خبرنگاران گفته بود: «شوهرم میخواست که با تفنگچه من را بکشد، اما تفنگچه شلیک نکرد. سپس کارد را گرفت و بینیام را برید. پس از آن فرار کرد” حفیظۀ دخترجوان ۱۶ ساله در شهرستان بلچراغِ آستان فاریاب پس از آن که مورد تجاوز جنسی گروهی قرارگرفت، جنایت کاران درکاهدان ،او را با چادرش برای همیشه خفه کردند. در نزدیک به یک ونیم ماه گذشته ۲۳ رویداد قتل زنان از ۱۴ آستان کشور به وزارت امور زنان به ثبت رسیده است.
کشته شده گان ۲ تا ۵۰ سال سن داشتند. این کشتارها در آستانهای کابل، پروان، لوگر، غور، غزنی، بغلان، دایکندی، کندهار، نیمروز، بادغیس، فراه، کاپیسا، سرپل و ارزگان بود که از۸ قوس تا ۲۰ جدی ” ۲۳ قتل در ۴۲ روز” سال جاری رخ داده است. “نوشتن آسان، اما چگونه میتوان از درد مادران داغدیده کاست؟ به باور من آمار آزار و اذیت علیه زنان در افغانستان افزون از آن است که کمیسیون حقوق بشری و وزارت امور زنان در طی ده ماه ارایه داشته اند. زیرا بسیاری از خشونتها علیه زنان در خارج از شهر ها، در روستاها صورت میگیرد و بنا به عرف و رسوم عقب مانده حاکم بر جامعه، شکایت کردن قربانیان به مراجع عدلی عیب پنداشته میشود. از این سبب بسا فجایع کتمان و بر آن پرده کشیده میشود.
رژیم دست نشانده ناکارآمد، گسترش نا امنی ، نابرابریهای جنسیتی، ازدیاد روز افزون معتادین، عدم دستیابی به صلح عادلانه و پایدار، ومذهبی ،بیکاری و تهیدستی،جامعه قبیلوی مردسالار، فساد گسترده در دستگاه دولت ، ضعف حاکمیت قانون، فرهنگ معافیت و فساد، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر، فقر و تنگدستی، و وجود نیروهای خارجی را میتوان عوامل اساسی افزایش آزار و اذیت بر زنان نامبرد. این عوامل درد ناک و کشنده سالانه شمار زیادی زنان را به کام مرگ فرو میبرد و یا شماری زیادی از زنان را به زندگی رقت بار مجبور میسازد.
طوریکه میدانیم تضادهای گوناگون ازجمله تضاد میان زنان و مردان در همه جوامع وجود دارد اما در جامعه ما به وسیله بیگانگان و دکانداران دین و همسایههای نا اهل و نا صالح بیشتر از پیش تقویه شده و حادتر گردیده است.
زن ستیزی را میتوان در وجود هر مرد افغان یافت از مردان مترقی چپی گرفته تا واپسگراهای وابسته به امپریالیزم وافراد بیسواد و جاهل جامعه. همه و همه توقع دارند که همواره زنان شان از خواستههای شان صد در صد اطاعت کنند.
شور بختانه زنان زیادی در افغانستان بخاطر خشونتهای خانواده گی، ازدواج اجباری، بددادن، مجبور ساختن به تن فروشی و تجاوز خود را آتش زده اند ویا دست بخود کشی زده اند. درواقع میتوان آنرا نوعی از مبارزه برای رهایی ازشر زندگی نکبتبار ونوعی از اعتراض علیه وحشت و آزار و اذیت مردان تلقی کرد.
براساس تصمیم حکومت وحدت ملی، در جریان پیکارهای انتخاباتی قراربود در هر وزارت خانه یک معین زن وجود داشته باشد. این تصمیم در برخی از وزارتخانهها عملی شده است اما هنوز در بر گیرنده تمام وزارت خانه ها نیست.
حضور زنان در صفوف پولیس و ارتش یکی از خواستهای نهادهای مدافع حقوق زنان است. اما براساس تعهد حکومت، باید تا پایان سال جاری ۲۰۱۶، ۵۰۰۰ زن در صفوف پولیس وظیفه اجرا میکردند. اما وزارت داخله هنوز نتوانسته است. تا این مقدار پولیس زن را در این وزارت جلب و جذب کند.
زنان بیشتر از نیم جمعیت افغانستان را با هزاران تحصیلکرده و متخصص تشکیل میدهند.آنها دیگر قربانیان خاموش و ساکت نیستند. نیاز ندارند که مردها به نمایندهگی از آنها سخن بگویند. ازسوی دیگر نباید زنان تنها حضور نمایشی در نهادهای دولتی داشته باشند.بلکه باید زنان در پستهای عالی دولتی گماشته شوند و صلاحیتهای اجرایی داشته باشند. هم اکنون به دلیل افزایش ناامنیها، دختران درمناطق ناامن از حقوق ابتدایی و اساسی خود محروم استند. دروازههای صدها مکتب به روی دختران بسته است. زنان حق کار، تعلیم و تحصیل ندارند و نمیتوانند برای اعاده حقوق خودبه مراجع عدلی و قضایی مراجعه نمایند .پرونده صدها زن و دخترجوان که بخاطر فرار از منزل در عقب میلههای زنان قرار دارند. منجمد شده است و برای رهایی آنها کوچکترین گامی مثبت برداشته نشده است.
برای رهایی زنان بی گناه ازپشت میلههای زندان، وزارت امورزنان، وزارت عدلیه، ستره محکمه ونهادهای مربوط به آن بالای محاکم محلی فشار وارد نمایند. تا پروندههای زنان هرچه زود تر مورد بررسی قرارگرفته ومجرم وغیر مجرم شناسایی وتفکیک شوند. عاملان جنایتها و آزار و اذیت بر زنان تا کنون شناسایی، دستگیر و محاکمه نشده اند.
حکومت وحدت ملی باید حاکمیت قانون را در اولویت کاری خود قرار دهد و با مجازات عاملان خشونت به مردم اطمینان دهد که اراده سیاسی برای حاکمیت قانون و مبارزه با خشونت و حراست از نوامیس مردم و حیثیت زنان وجود دارد؛ زیرا جنایتکاران با تجاوز بر نوامیس مردم و حیثیت زنان و دختران محیط اجتماعی و حریم خصوصی را برای زنان نا امن ترمیسازند.
بنابران برماست که همه زنان افغانستان صرف نظر از هر جناح و هر حزب و هر سازمان و هر باوری که هستیم، یک مشت فولادین شویم و با مقاومت خود آواز زنان، روستایی، زنان بیسواد خانه، آواز کودک تحت سن « ازدواج اجباری» و دها بدبختیهای زنان را برملا ساخته و با اتحاد خود به مراجع ذیربط مراجعه نموده و خواستار تغیر در حیات اجتماعی و خانوادهگی زنان شویم. در هر سال روز هشتم مارچ روز آزادی زنان، باید دست آوردی مثبت برای زنان جامعه خود داشته باشیم تا شعارهای ما از حرف به عمل پیاده گردد.
زنده باد زنان افغانستان!