هشت مارچ؛ بهانه‌یی برای شنیدن درد ودل‌های زنان

نویسنده: مرضیه حسینی روزنامه‌نگار

مارچ،  واژه بی مفهومی است برای بسیاری از زنان سرزمینم،  باز اینکه هشتمین روزش چه روزی یا به نام چه کسانی است، چرا هست و اینکه تجلیل می‌شود یا نمی‌شود تفاوت چندانی ندارد.

چیزی که به گوش آنان می‌رسد فقط سر و صداهایی است که در میان برنامه‌های سریال‌ها از تلویزیون می‌شنوند و جز این؛ هیچ!

آمد آمد هشت مارچ که می‌شود حرف‌های بسیاری از این روز بالا می‌گیرد اما کمتر کسی به وضعیت واقعی خود زنان در افغانستان توجه می‌کنند.

هزینه‌های هنگفتی بخاطر تجلیل از این روز مصرف می‌شود اما این هزینه‌ها تنها برای تجلیل است و سودی به حال این قشر(زنان) نداشته است.

اگر بخواهیم به پای صحبت های یک زن بنشینیم، کتاب‌ها چاپ می‌شود و به راستی که قدیمی‌ها راست گفته اند که دردمندان به ویژه زنان  برای گفتن حرف بسیار دارند.

به بهانه آمدن هشت مارچ و تجلیل از این روز خواستم  به پای صحبت‌های چند زن در این مورد بنشنیم و بدانم که چقدر از دنیای خود و دیگر زنان با خبراند.

در گوشه‌ای از خیابان زنی با لباس‌های چرکین که در زیر آفتاب نشسته است و رفت وآمد ماشین‌ها را نظاره گر است از روز زن هیچ نمی‌داند و می‌گوید: “روزی هم برای زن است؟”

برای لحظه‌یی فراموش می‌کند که سنی از آن گذشته و مادر چند فرزند است، می‌خواهد از کودکی‌اش قصه کند! با اجازه گرفتن از من لب‌هایش از هم گشوده می‌شود و می‌گوید:” دخترم من تا به حال روزی به نام روز زن را در زندگی‌ام نشنیدم، کودکی‌ام و نوجوانی هم همینطور بود و حال که 40 سال دارم نمی‌دانم هشت ماه( هشت مارچ) یعنی چی!.”

آنقدر هشت مارچ برایش تازه است که زبان گوشتی‌اش مدام اشتباه می‌کند و هشت ماه می‌گوید.

تا به حال در دنیای زنانه‌اش از این روز تجلیل نشده و می‌گوید:” گهگاهی در برنامه‌های تلویزیونی می‌بینم که یک پسر یا دختر به مادرش گل می‌دهد، شاید همین هشت ماه( هشت مارچ ) باشد.”

او هم دوست دارد به مانند زنان داخل تلویزیون برایش تبریکی داده شود و خود را زنی خوشبخت و بی نصیب از بدبختی‌های چهار اطرافش تصور کند.

در میان تعداد انبوهی از زنان که در نزدیکی بیمارستان چشم به راه ماشین‌های مسیر خانه‌‌های شان هستند زنی بود که چادر سیاه به سر داشت با لهجه غلیظ هراتی گفت:” هشت مارچ ایشته روزی برای زنان! اوهم بری زنان افغانستان!.”

لحن این خانم طوری بود که گویا آدم را به تمسخر گرفته باشد اما در واقعیت دلش پر از حرف‌های ناگفته بود.

با همان لهجه هراتی‌اش می‌گوید:” دخترم ما به ای تپه‌ها نیستیم که کسی بری ما تبریکی ده.”

به باور او تجلیل از این روز برای زنان باسواد خوب است ونه برای زنی که برای به دست آوردن مقداری پول، لباس‌های دیگران را شسته تا آردی برای خمیر کردن و پختن نان تهیه کند، نه این روز برای همچین زنی معنایی ندارد.

هر چند گام‌های بزرگی در راستای انعکاس صدای زنان رنج دیده و قربانیان خشونت برداشته شده اما حال زنان افغانستان و و ضعیت دشوارشان آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است .

روزهای بسیاری چون روز مادر، محو خشونت و… به نام زن تجلیل می‌شود اما زنانی هستند که در آروزی آغوشی گرم و دسته گلی اند تا روزی را به نام زن در تقویم زندگی‌شان داشته باشند.

روزی به واقعیت برای زنان این سرزمینم روز است که روز باشد نه روزی به مانند تاریکی شب!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا