حکاکی و رنگ بر چوب؛ روایت هنر و زندگی دختری از کابل
لیدا بارز
برای بیان عمیقترین احساساتش، به دنیای چوب پناه میبرد. هرگاه از زندگی و دشواریهای آن خسته میشود، تختهها را برمیگزیند تا با کندهکاریهایش، تمام ناگفتهها و دغدغههایش را به تصویر بکشد. هنر حکاکی برای او نه تنها راهی برای آرامش، بلکه وسیلهای برای انتقال احساساتش به جهان است.
حکاکی، هنری باستانی است. این هنر در سالهای اخیر با ظرافت و خلاقیت دختران افغانستانی ترکیب شده که نخست در ولایت هرات و سپس در میان دختران کابلی نیز رونق یافته است. خاتمه حسینی، حکاکی است که کارگاه حکاکی را در گوشهای از شهر کابل برای سایر دختران و زنان علاقهمند به این هنر ایجاد کرده است.
خاتمه حسینی کار خود را با سرمایه اولیهی ۵۰ هزار افغانی آغاز کرد و میگوید که اکنون سرمایهاش در این کارگاه به ۱۵۰ هزار افغانی رسیده است. او با راهاندازی کارگاه حکاکی «ظرافت»، توانسته است برای دستکم ۲۰ دختر و زن فرصت کار و آموزش هنر حکاکی را فراهم کند.
او در حقیقت پنج سال است که به حکاکی مشغول است؛ اما یک سال پیش بهطور مستقل کارگاه حکاکی ویژهی زنان را ایجاد کرد. خاتمه در این مدت توانسته است ۱۰ دختر خانم را آموزش دهد که اکنون شغلهای خودشان را دارند.
خاتمه، زمانیکه در صنف یازدهم مکتب بود، نزد برادرش حکاکی نورستانی را تمرین میکرد. علاقهی شدید او به حکاکی باعث شد که این هنر به شغلاش تبدیل شود. او اکنون از این طریق از خانوادهاش حمایت میکند.
در دکان حکاکی او انواع لوازم حکاکیشده به چشم میخورد. به گفتهی خاتمه، این وسایل «دکوری» هستند. در دکان او میتوان قلمدان، دستمال دانی، میوهدانهای چوبی، ساعتهای دکوری و صندوقهای زیورآلات ساخته شده از چوب را دید که با ظرافت روی چوب نقشونگار شدهاند.
خاتمه، در گفتوگو با خبرگزاری بانوان افغانستان دربارهی هنر حکاکی میگوید: «حکاکی تقریبا ۲۵ طرح مختلف دارد. یکی از این طرحها، دیزاین ستاره نورستانی است که داستانی متفاوت را روایت میکند. این طرح از آسمان الهام گرفته شده است؛ زیرا در گذشته نورستانیها از طبیعت ایده میگرفتند. طرحهای دیگر شامل ستاره ساده، ستاره دایرهای، پنجه زاغ، پنجه زاغ دایرهای و گل گندم هستند. همچنین طرحهای دیگری نیز وجود دارند که تعدادشان زیاد است».
این هنرمند جوان و سایر حکاکان دختر در این کارگاه ابتدا طرحها را بهصورت شکلهای هندسی روی کاغذ ترسیم میکنند و سپس طرح دلخواه را روی چوب کندهکاری میکنند. خاتمه میگوید: «هر یک از طرحها داستان جالبی دارند؛ مثلا طرح برگ نورستانی (نوعی طرح حکاکی) از طبیعت الهام گرفته شده است. طرح دیگر، بوریاباف نام دارد. در میان نورستانیها، این نقش نماد اتحاد مردم است و یکپارچهگی قوم و قبیله را نشان میدهد. اگر به نورستان سفر کنید، خواهید دید که این طرح بر سر درِ خانههای بزرگ نورستانیها آویخته شده است».
در کنار هنر حکاکی، دانشآموزان خاتمه هنرهای مینیاتوری، نقاشی، خطاطی و حتا روباندوزی را نیز تمرین میکنند. خانم حسینی، هدف از این کار را ترویج هنر و حفظ فرهنگ افغانستان میداند. او میگوید: «میخواهم هنر را گسترش دهم و جذابیتهای فرهنگی را از طریق زنان به جهان نشان دهیم؛ زیرا زنان نیمی از جامعه هستند و میتوانند در رشد جامعه و کشور سهیم باشند».
مبارزه با بیکاری و محدودیتهای طالبان
خاتمه حسینی، به دلیل محدودیتهای طالبان بر آموزش دختران نتوانست به دانشگاه راه پیدا کند. او مانند هزاران دختر افغانستانی دیگر، خانهنشین شد که با افسردگی دستوپنجه نرم میکرد. خاتمه میگوید: «مدتی که در خانه بودم، بیکاری و بیسرنوشتی روزگارم را تلخ کرده بود. حالوروز خوبی نداشتم و دلتنگ بودم».
او تصمیم میگیرد چرخهی رنج را حداقل برای خود و تعدادی از دختران دیگر پایان دهد؛ اما طالبان با اعمال محدودیتهای شغلی، با کار خاتمه مخالفتهایی کردهاند که برای او «بسیار دردناک» بوده است.
خانم حسینی، پیش از آنکه کارگاه «ظرافت» ویژهی زنان را ایجاد کند، بهطور مشترک با تعدادی از حکاکان مرد کار میکرد. او در این باره میافزاید: «در کار مشترک ما، هر روز محدودیتهای طالبان بیشتر میشد. ابتدا مجبور شدیم کارکنان مرد و زن را از هم جدا کنیم و حتا محل کارمان را تفکیک کنیم. سرانجام این محدودیتها باعث شد تیم کاریمان از هم بپاشد. کسانیکه توانستند دکانهای جداگانهای تهیه کنند، به کارشان ادامه دادند؛ اما آنهایی که توانایی مالی نداشتند، یا به مهاجرت روی آوردند یا بیکار شدند».
طالبان به خاتمه و همکارانش گفتهاند که کار حکاکی «مردانه» است و آنان نباید به این کار ادامه دهند. اگر بر کارشان اصرار دارند، باید تمام کارکنانشان زن باشند.
نه تنها طالبان، بلکه برخی از مردم نیز در جامعه، کار حکاکی را شغلی «مردانه» و طاقتفرسا میدانند و از خاتمه میخواهند که کارش را رها کند. او میافزاید: «مردم به من میگویند که شما چگونه این کار را میکنید؛ این کار برای مردان است، نه زنان. بارها به من گفتهاند: بروید و کارهای زنانه یاد بگیرید. تلاش میکنند که مرا ناامید کنند».
این هنرمند جوان تا امروز توانسته است کارگاه حکاکی «ظرافت» را بهخوبی مدیریت کند. او میگوید که برای حمل چوبهای سنگین و برخی امور دیگر، گاهی به همکار مرد نیاز دارد؛ اما طالبان به او اجازهی داشتن کارمند مرد را نمیدهند.
در مورد دیگری، خاتمه میگوید: «وقتی نیروهای طالبان برای بررسی دکانها میآیند، باور نمیکنند که این کارها، ساختهی من است. فکر میکنند من فقط فروشنده هستم. آنان میگویند: برو و مرد خود را صدا کن تا با ما صحبت کند».
با این حال، او به کار خود ادامه میدهد و میگوید: «تلاش میکنم آیندهای بهتر بسازم. این فقط یک شغل نیست، بلکه علاقهی من به حکاکی است. من از روی اجبار این کارگاه را ایجاد نکردهام. میخواستم مبارزه کنم و محدودیتها را پشت سر بگذارم».
خانم حسینی از زنان افغانستانی دیگر میخواهد تا رویاهای خود را دنبال کنند. او میگوید: «مهم نیست در چه زمینهای یا چه حرفهای مهارت دارید؛ زنان باید از جایی شروع کنند. یاد بگیرند که چگونه از شکستهای خود به نفع شان استفاده کنند. تنها راه پیشرفت زنان همین است که خودشان را باور داشته باشند».
او میگوید که محدودیتها نمیتواند مانع پیشرفت زنان شود و از جامعهی جهانی درخواست حمایت از زنان افغانستانی در زمینههای هنر، تجارت و آموزش را دارد. این هنرمند جوان خواستار حمایت عملی سازمان ملل در زمینهی حقوق زنان و دسترسی آنان به آموزش و کار است.
خاتمه دربارهی هدفها و برنامههای شغلی آیندهاش میگوید: «میخواهم کارگاهام را گسترش دهم تا زنان بیشتری بتوانند کار کنند. برنامهی دیگرم این است که در خارج از افغانستان نمایندگی باز کنم تا هنر حکاکی نورستانی در کشورهای دیگر نیز معرفی و توسعه یابد».