هنر درمانی؛ بازگویی ناگفته‌های «مریم» در قالب شعر

لیدا بارز و بصیره سادات

برای ترویج مهربانی، هم‌دلی و انتقال حس خوب، واژه‌ها را با دقت کنار هم می‌چیند و به نظم درمی‌آورد. در میان سروده‌هایش، از دردها و چالش‌های زندگی نیز سخن می‌گوید. دوستانش او را به‌عنوان شاعری جوان و دکلماتوری توان‌مند می‌شناسند. کاری که مریم با واژه‌ها انجام می‌دهد، اطرافیانش آن را «هنر درمانی» می‌نامند.

مریم یارام احمدی، شاعر و سخن‌ور جوان افغانستانی است. زمانی‌که در صنف نهم مکتب بود، تلاش می‌کرد ناگفته‌های درونی خود را روی کاغذ بیاورد. او به‌طور حرفه‌ای کار خود را از زمان بسته شدن دانش‌گاه‌ها به روی دختران در کابل، گسترش داد.

این شاعر زن، در سال ۱۳۸۰ خورشیدی در یک خانواده علم‌پرور کابلی به دنیا آمد. آموزش‌های ابتدایی خود را در مکتب «بی‌بی سروری سنگری» گذراند و زمانی‌که سال دوم دانش‌کده ژورنالیزم دانش‌گاه کابل بود، از ادامه‌ی آموزش‌های رسمی بازماند.

با وجود محدودیت‌ها بر آموزش دختران، مریم متوقف نشد. طی سه سال اخیر، نوشتن را تنها هدف خود قرار داده و در این مسیر به تلاش ادامه داده است. او به سرودن ادامه داده و اکنون شعرهایش مورد توجه‌ی جامعه‌ی ادبی کشور قرار گرفته است. نخستین اثر بانو یارام، تحت عنوان «دیوان نرگس» و به تعقیب آن «سلام بر خداحافظی آخر» به چاپ رسید.

مریم، توانایی چشم‌گیری در سخن‌وری دارد. او مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های مهم و کاربردی برای این‌که جوانان چگونه می‌توانند بهتر و منظم‌تر صحبت کنند، در کتابی با عنوان «مرکز ثقل موفقیت در سخنرانی» به چاپ رسانده است.

عکس: ارسالی به خبرگزاری بانوان افغانستان

کنش درونی، گوش سپردن به خود و تجربه درد از دلایل عمده‌ای است که مریم یارام را به سوی سرودن شعر سوق داده است. او در گفت‌وگو با خبرگزاری بانوان افغانستان می‌گوید: «شعر سرودن باعث می‌شود به خودم گوش بدهم و صدای پنهان درونم را بازگو کنم. هر عاملی که درون من تغییر ایجاد می‌کرد، به زبان شعر می‌آوردم. احساسی متفاوت از شادی و غم را تجربه می‌کردم. از همان زمان به سرودن شعرهای غزل‌گونه پرداختم».

پس از بسته شدن مکتب و دانش‌گاه‌ها به روی دختران بالاتر از صنف ششم، تنهایی و دردهای ناگفته مریم افزایش یافت. او درباره این موضوع می‌گوید: «هر بار که تصمیم می‌گیرم دردهایم را در قالب شعر بنویسم، واژه‌ها به‌طور ناخودآگاه جاری می‌شوند. وقتی دوباره شعرهایم را می‌خوانم، حس می‌کنم غم‌ها و سنگینی ذهنم تخلیه شده است».

مریم «هنر درمانی» را راهی برای حفظ سلامت روان می‌داند. به باور او فرد هنرمند از طریق هنر چه نوشتن، نقاشی یا دیگر هنرها می‌تواند روان خود را «صیقل» داده و با شادمانی زندگی کند. «این دقیقا همان کاری بود که هنر با من انجام داد».

عکس: ارسالی به خبرگزاری بانوان افغانستان

در مجموعه‌های شعری مریم، حقیقت‌های زندگی، موضوعات امیدوارکننده، تغییر و شادی نیز گنجانده شده است. او می‌گوید که از طریق شعرهایش می‌خواهد حس خوب و امید را به خوانندگان انتقال دهد. شادی و نشاط را به زندگی آنان ببخشد.

نمونه‌ی شعری مریم یارام:

خنده‌های آدم دیوانه را جدی نگیر

مستیِ  یک زاهدِ مستانه را جدی نگیر

وقتی می‌پرسی ازم «از درد می‌خندی مگر؟»

حرف‌های مثلِ  «نی والله نه» را جدی نگیر

می‌پَرد روح از سرم یک‌باره می‌اُفتم زمین

نی غلط کردم، گپِ مردانه را جدی نگیر

عابرم هر گوشه‌ی دنیا مسافر می‌شوم

گریه‌های آدم بی‌خانه را جدی نگیر

زندگی دایم به غم می‌آورد حرف مرا

شعر‌های شاعر بی‌گانه را جدی نگیر

شعر، بازتابی از ناگفته‌های درونی انسان است. آن‌چه انسان نمی‌تواند به‌سادگی و آزادانه بیان کند، در قالب واژه‌های موزون در شعر آورده می‌شود. در این زمینه مصطفی ملکیان، نویسنده و فیلسوف ایرانی، می‌گوید: «هنر ما را از آن‌چه هستیم به آن‌چه باید باشیم می‌برد و به سمت آن‌چه می‌خواهیم، هدایت می‌کند».

مریم می‌گوید: «در زندگی روزمره، فرد قدرت بیان احساسات خود را ندارد. در محیط خانواده و خارج از آن نمی‌تواند به‌راحتی احساساتش را به زبان بیاورد، زیرا احساس چیزی است که با زبان عادی قابل درک و انتقال نیست. به همین دلیل هنر و شعر پدید آمدند. نقاشی و طراحی خلق شدند تا بیان‌گر احساسات انسان باشند».

مریم، با توجه به وضعیت زنان در افغانستان می‌گوید؛ محدودیت‌های اعمال‌شده بر زنان، فرصتی برای رشد است. او معتقد است که هر جامعه چالش‌های خاص خود را دارد و از زنان افغانستانی می‌خواهد که چالش‌ها را به فرصت و امید تبدیل کنند. او بر اهمیت تقویت توان‌مندی‌های فردی تاکید کرده و توصیه می‌کند که زنان نباید در برابر شرایط دشوار زندگی تسلیم شوند.

این شاعر جوان خطاب به خوانندگان آثارش می‌گوید: «هر کسی که نوشته‌های من را می‌خواند، باید شکست‌های زندگی را به‌عنوان تجربه بپذیرد و به مسیر خود ادامه دهد. شکست‌ها و ناکامی‌ها پایان راه نیستند. ما زمانی می‌توانیم رشد کنیم که نگرش متفاوتی به چالش‌های زندگی داشته باشیم».

خالق اثر «دیوان نرگس» همیشه از حمایت خانواده و دوستانش در سرودن شعر و نوشتن برخوردار بوده است. با این حال، مریم می‌گوید که در مسیر زندگی و حرکت به سوی هدف، «انسان باید حامی خودش باشد. باید به آینه بنگرد و از خودش حمایت کند».

عکس: ارسالی به خبرگزاری بانوان افغانستان

مریم، با‌وجود انگیزه‌ی بالایی که برای نوشتن و سرودن شعر دارد، از این‌که نتوانسته دوره کارشناسی خود را به پایان برساند، ناراحت است. او می‌گوید: «اگر دانش‌گاه‌ها باز شوند، می‌خواهم تحصیلاتم را ادامه دهم. زیرا شعر گفتن بخشی فرعی از زندگی من است. بازی با واژه‌ها حالم را خوب می‌کند؛ اما می‌خواهم دانش خود را از طریق دانش‌گاه گسترش دهم».

مثلِ کبوتر در غزل؛ رقصیده چشمانت

در ابتدای شعر من؛ خندیده چشمانت

این زندگی و این جهان و این منِ  بد را

نور از مسیر مهرِ خود؛ بخشیده چشمانت

از لابه‌لای حرف من مهرِ تو می‌بارد

عشق مرا از صحبتم؛ فهمیده چشمانت

از بس که خوب و مهربانی و پُر از صبری

نورانی از نور خدا گردیده چشمانت

تنها تویی آیینه‌ام تنها تویی؛ چون که

از درد و دل‌تنگی من؛ غم دیده چشمانت

شعری از مریم یارام احمدی‌

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا