فقر و تنگدستی؛ مجبوریت نسیمه برای دستفروشی در جادههای ناامن کابل
آینور سعیدپور
عقربههای ساعت، ۱۱ پیش از ظهر را نشان میدهد. در کنار یکی از جادههای عمومی از مربوطات «شهرنو» کابل، دستفروشان مصروف چانهزنی با مشتریهای شان استند. در این بازار مردانه، نسیمه، بهروی فرش رنگورو رفتهی نشسته و تردد عابران را نظارهگر است تا شاید خریداری نزدش آمده و بوتل آبی از او خریداری کند.
نیسمه، سرپرست خانوادهی چهار نفره است. بزرگترین پسرش نه ساله و دانشآموز است. این زن در بازارهای مردانهی پایتخت در تلاش پیدا کردن لقمه نانی برای فرزندانش است.
او میگوید که پیش از حاکمیت طالبان، آشپزی میکرد و درآمد خوبی داشت.
همزمان با رویکار آمدن دوبارهی طالبان به قدرت، شوهرش در ولایت لوگر در جنگ میان نظامیان جمهوری و طالبان کشته میشود. پس از وفات شوهر و داغ شدن میدان جنگ در این ولایت، رخت سفر بسته و به امید ساختن زندگی بهتر با فرزندانش راهی کابل میشود.
با این حال دیری نمیگذرد که کابل نیز به کام طالبان فرو میرود. نسیمه، دوباره به چنگ کسانی گرفتار میشود که از آنان فرار کرده بود.
او تلاش میکند که در کابل برای خودش کاری دستوپا کند، تا بتواند برای فرزندانش سرپناه و نان فراهم کند؛ اما به رویکار آمدن دوبارهی طالبان، بازارهای کار به شدت آفت میکند. جای که حتا مردان نمیتواند برایشان کار پیدا کند و مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه میشود؛ پیدا کردن وظیفهی برای نسیمه همانند گذشتن از هفت خوان رستم است.
پس از تلاشهای زیاد هیچ وظیفهی پیدا نمیتواند. از سوی دیگر، محدودیتهای روزافزون طالبان بر زنان و دختران، زندگی نسیمه را نیز دشوارتر میکند. طالبان کار زنان را در بخشهای مختلف ممنوع میکند. نسیمه نیز ناامیدتر از هر زمانی دیگری داشتن یک وظیفه میشود.
شکم گرسنهی فرزندان و بیسرپناهی، نسیمه را مجبور میکند که دست به تکدیگری بزند. او چند ماه در کنار نانواییهای مختلف در کابل از مردم درخواست کمک میکرد.
با انگشتاش به یکی از نانواییهای که درست جلویش قرار دارد، اشاره میکند و میگوید که دشواریهای زندگی، فقر و بیکاری او را مجبور کرد که پیشروی آن نانوایی ایستاد شده و از عابران و کسانیکه از آنجا نان خریداری میکرد؛ درخواست پول و یا نان کند.
نسیمه میگوید که از تکدیگری و درخواست پول از مردم خجالت میکشید؛ اما چارهی جز این کار نداشت. او چند ماه را به همین منوال ادامه میدهد. بالاخره یکی از دکانداران سه هزار به نسیمه میدهد که برایش یک غرفهی خریداری کرده و در آنجا فروشندگی کند.
این زن سرپرست خانواده با همان پول، اکنون برای خودش یک غرفهی کوچکی خریده و در کنار یکی از جادههای عمومی کابل فروشندگی میکند. در این غرفهی کوچک، آب مدنی، نوشیدنیهای مختلف، بیسکویت، سیگار، ساجق و برخی از موادهای خوراکی دیگر را میفروشد.
نسیمه میگوید که مردم در هنگام خرید از غرفهاش گاهی مهربانی کرده و ده یا بیست افغانی با او کمک میکند؛ اما این وضعیت برای همیشه نیست. گاهی هیچکسی از او خریداری نمیکند و او مجبور میشود که با دستهای خالی به خانه برگردد.
این زن سرپرست خانواده، روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی درآمد دارد. باوجود درآمد اندک؛ اما بازهم ابراز خرسندی کرده و میگوید که حالا به همت خود کار میکند و مجبور نیست که دستاش را پیش دیگران دراز کند: «شکر است الحمداالله. به کسی دست مه دراز نمیکنم. خیرات نمیطلبم و به غیرت و همت خود همینجه کار میکنم».
نسیمه، با این همهی هزینهی خانوادهاش را فراهم میکند. دختر و پسرانش به مکتب میرود. او باید هزینهی آموزش آنان را فراهم کند.
افزون بر این، نسیمه در خانهی کرایی زندگی میکند. بهگفتهی خودش اکنون چند ماه است که نتوانسته کرایهی خانه، پول آب و برق را پرداخت کند.
با این حال، تنها بار سنگین پیدا کردن نان، پوشاک و کرایهی خانه بر دوش نیسمه نیست؛ بلکه یک دخترش بیمار است. با این درآمد ناچیز باید هزینهی پزشک و داروی فرزند بیمارش را نیز پرداخت کند.
نسیمه میگوید که با درآمد فروشندگی این غرفه نمیتواند که همهی مصرفهای زندگی را فراهم کند. به همین دلیل دو فرزندش نیز در جادههای کابل دستفروشی میکنند تا کمکدست مادرش باشند.
با این حال، دستفروشی فرزندان نسیمه همیشه برای خانواده نانآوری ندارد. این زن میگوید که طالبان فرزنداناش را بارها تحت نام «گدایگر» دستگیر و زندانی کرده است. او میافزاید که یکی از فرزنداناش بیست روز را در بند طالبان نیز سپری کرده است.
از طرف دیگر، نسیمه میافزاید که چند بار کارکنان وزارت «امر به معروف و نهی از منکر» طالبان، برای خودش نیز مشکل ایجاد کرده است. به گفتهی این دستفروش زن، نیروهای طالبان او را به تکدیگری متهم کرده و میخواستند که با خودشان ببرند.
نسیمه وضعیت را چنین روایت میکند: «خود مره اینجا آمدند؛ زدند. کالای مره تکهتکه کردند. میگفتند بیخی به بایومتریک برویم. برای شان گفتم که گدایگر نیستم و نمیروم. دکاندارها آمدند و گفتند که ای زن گدایگر نیست. او را کار نگیرید».
به گفتهی این دستفروش زن، باوجودیکه طالبان برایش گهگاهی مشکلهای را خلق میکند؛ اما مردم از کارش استقبال میکند.
نسیمه در حالی در خیابانهای کابل به دستفروشی رو آروده که بربنیاد آمار سازمان ملل متحد بیش از ۲۳ میلیون نفر در افغانستان، نیازمند کمکهای بشردوستانه استند. به گفتهی این نهاد زنان و کودکان بیشتر از بحران بشری در افغانستان متاثر شدهاند.