امر به معروف؛ نبرد ‘نابرابر’ زنان با طالبان
لیدا بارز
در ادامهی واکنشها به پیامد قانون «امر به معروف و نهی از منکر»، شماری از زنان در شهرهای بزرگ کشور میگویند که با تصویب این قانون، آزادی آنان سلب، عملا از جامعه حذف و دچار آسیبهای روانی شدهاند. آنان میگویند که بهعنوان «زن» در جامعهی افغانستان، دیگر جایگاهی ندارند.
نرگس پناهی*، باشندهی کابل در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان میگوید؛ ما شاهد تجربهی زنانی هستیم که به اثر سرپیچی از دستور طالبان مبنی بر نپوشیدن ماسک و حجاب کامل، وقتی به حوزههای امنیتی برده شدهاند، با بدرفتاری و «ننگ دانستن» از سوی جامعه مواجه شدهاند.
او میافزاید؛ هرچند تاکنون تطبیق این قانون رسما جرای نشده بود؛ اما هبتالله اخندزاده رهبر طالبان، در سفرهای اخیر خود به برخی از ولایتها حکم اجرایشدن را داده است.
بر اساس گفتههای نرگس: «ما پیش از این نیز شاهد رویدادهای دلخراش و نگرانکنندهی از جمله اینکه یک زن در ولایت تخار بخاطر نداشتن ماسک، در حدی لتوکوب شده بود که با ضربهی شلاق طالبان به صورت خانم، یک توتهی از گوشت بینی خود را از دست داد، بودیم».
این زن جوان، بیشتر از هر چیزی نگران قضاوتشدن از سوی جامعهی افغانستان است. او در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، بیان میکند: «وقتی زنی از روی جاده به دلیل عدم حجاب مد نظر طالبان، دستگیر میشود، سپس مردهای خانواده به حوزه احضار میشوند و به آنان گفته میشود که شما بی حیا هستین که زنان تان را بدون همراه مرد، اجازه میدهید در کوچه و بازار رفتوآمد داشته باشند».
بهباور نرگس؛ این شایعهی پخش شده در اجتماع سنتی افغانستان، باعث میشود زنی که در برابر طالبان مقاومت کرده، «حیثیت و ابروی» خود را از دست داده و «لکهی ننگ» به خانوادهی وی زده میشود.
در همین فرمانهای پیشین طالبان از جمله قیودات گشتوگذار بهصورت کامل در برخی از ولایتها تطبیق میشود. مریم نجفی*، از کابل میگوید؛ قیودات در شهر کابل بیشتر است بهویژه نداشتن محرم که چالشهای را در برخورد و بازرسی نیروهای امر به معروف، فراهم کرده است.
مریم در این مورد میگوید؛ قانون «امر به معروف» میتواند پیامدهای «خشن و ناگواری» بر اجتماع بهویژه بر زنان داشته باشد، زیرا بسیاری از زنان مرد سرپرست ندارند و بسیار از دختران جوان پدر و برادرشان بنابر دلیلهای افغانستان را ترک کردهاند.
از نظر مریم، این زنان (زنان سرپرست خانوادهها) با مشکل محرم مواجه هستند. او میگوید: «قانون تازهی طالبان، حتا صدای زنان را عورت دانسته، پس در این صورت زنان سرپرست خانوادهها وقتی تکسی بگیرند پس چطور تکسی را صدا بزند. وقتی بخواهی خرید کنید، چه چیزی بگویی؟ وقتی صدا عورت دانسته شده، چالشهای زیادی را به زنان خلق میکند».
بحثهای از قبیل آموزش دختران، کار زنان در دفترها و نهادهای خارجی نیز منع شده است. حتا در برخی از نهادهای بیرونی استخدام کارکنان زن، ممنوع قرار داده شده است.
نرگس در این مورد به خبرگزاری بانوان افغانستان، اظهار میکند: «این محدودیتها برای زنان دردآور است. حتا زنان به این باور هستند که دیگر صدا بلند نکنند تا محدودیتهای بیشتری بر آنان وضع نشود. زنان امید خود برای مجادله با طالبان را از دست دادهاند و میگویند که تا اکنون مبارزه و ایستادگی در برابر این گروه بی نتیجه بوده و طالبان قیودات بیشتری را وضع کردهاند.»
انستیتوت امور بینالملل استرالیا، نیز با نشر گزارشی گفته است که علیرغم تلاشهای سازمان ملل متحد برای تعامل با طالبان، قانون تازهی طالبان نشانگر حذف کامل زنان از فضای عمومی بوده است.
این انستیتوت تاکید میورزد که پاسخ کمتر از رد و یا نادیدهگرفتن پیامهای طالبان از سوی کشورها سبب میشود تا طالبان فکر کنند که مورد پذیرش جهاناند و سیاستهای وحشتناک آنان ثبات دارد.
زنان، قربانی سنتهای حاکم در افغانستان
یک آموزگار از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه بلخ و کارشناس مسایل سیاسی، با حفظ هویتاش به خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید؛ زنان در افغانستان، یک ساختار منظم و تشکیلاتی به رهبری واحد ندارند. از طرفی هم سطح دانش و آگاهی که برای زنان در اروپا و امریکایی صد سال پیش، مهیا بود، برای زنان در افغانستان فراهم نیست. در همین حال ابزار و منابع کافی نیز در دسترس زنان و دختران نیست تا آنان برای ادامهی اعتراض شان در برابر طالبان، استفاده کنند.
از طرف دیگر این کارشناش میافزاید؛ باورهای جامعهی افغانستان بهگونهی است که میشود این باورها را با بحثهای مذهبی و دینی، خنثی کنند. بنابر همین دلیلها ادارهی طالبان، چندان احساس خطر نمیکند.
وی در واکنش به قانون تازهی طالبان میگوید: «بدون شک این قانون در مغایر با فطرت و سرشت آدمیست. زیرا انسان آزاد آفرینه شده و باید آزاد زندگی کند. انسانها حق دارد تا از مزیتهای آزادی بیان، عدالت، آزادی تجمعها و سایر چیزهای که شایستهی یک انسان آزاد است، بهرهمند شوند».
او میگوید؛ آنچه امروز بهعنوان یک قانون وضع شده، به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ ولی چنانچه به این قانون اگر سبغهی مذهبی و دینی داده شود و از آدرس دین به مردم ابداع شود، مردم نیز سطح آگاهی شان محدود به یک منبع واحد باشد، بناء ناگزیر هستند که از این قانون اطاعت کنند. در صورت سرپیچی مردم باید مسیر خود را تغییر دهند. اگر خلاف این را عمل کنند، مجازات خواهند شد.
آیا طالبان صلاحیت تصویب قانون را دارند؟
این آموزگار در دانشگاه بلخ میگوید؛ بر اساس تعریفهای که در علوم سیاسی وجود دارد، طالبان جغرافیا و جمعیت افغانستان را در اختیار خود دارند که از این نظر صلاحیت تطبیق قوانین را دارند؛ ولی این گروه بر اساس استانداردهای بینالمللی، حقوق بشر را رعایت نکرده و به خواستههای مردم احترام نمیگذارند. طالبان، حکومتی نیست که به توسعهی بشری باورمند باشد. بر این اساس بدون شک همهی ابعاد حکومتداری جدا از نقض حقوق بشر را دارند و امروز حتی این گروه فراتر از بهرسمیت شناختن گام برداشتهاند.
به باور وی: «جدا از بهرسمیت شناختن، بحث تعامل است که متاسفانه طالبان، با شماری زیادی از کشورهای جهان در تعامل استند».
این کارشناس میگوید؛ جهان با این حال، منابع و امکاناتی را در اختیار این گروه قرار داده است و به همین دلیل طالبان به خودشان این صلاحیت را دادهاند که قانونی را تصویب کنند.
به باور این کارشناس، حامیان طالبان در سطح جهان و منطقه در تلاش این هستند که افغانستان با موجودیت طالبان و سرکوب این گروه به سمت یک جغرافیایی برود که در آن یک جامعهی محدود، غیرمتکثر و یک جامعهی که در آن کسانی باشد که همیشه حاضر به قربانی شدن و قربانی دادن هستند مانند زنان و اقلیتهای قومی بهویژه هزارهها که کمترین مشارکت در حکومت را داشته؛ ولی بیشترین آسیب را دیدهاند.