زنان پشت درب‌های بسته؛ “رَمه‌ی آرزوهایم طعمه‌ی طالبان شد”

حدیث حبیب‌یار و خورشید تابان

از پشت پنجره‌ی اتاق به نور ملایم صبح‌گاهان خیره شده و می‌گوید که «از چوپانی حیوانات و علف دَرو کردن خودم را نجات دادم به امید این‌که زندگی‌ام بهتر شود، غافل از این‌که در دام محدودیت‌های روزافزون گروه طالبان می‌افتم».

مرضیه مومند – [نام مستعار]، باشنده‌ی ولایت دایکندی و دختر بازمانده از آموزش است. او باوجود چالش‌های فراوان و سختی‌های زندگی؛ اما تلاش کرده تا آموزش ببیند و روزی در بخش طبی برای زنان کشورش خدمت کند که با روی‌کار آمدن دوباره‌ی طالبان، خانه‌نشین شده است.

او در صحبت به خبرگزاری بانوان افغانستان می‌گوید که اکنون در وضعیت بد روانی و اقتصادی به‌سر می‌برد. «هر قسم سختی، حتا چوپانی را تحمل کردم؛ ولی هیچ یک به اندازه‌ی محدودیت‌های طالبان، غیرقابل تحمل نبود. طالب آرزویم را از من گرفت و نگذاشت امتحان کانکور بدهم و داکتر شوم.»

خانم مومند، درباره‌ی قانون تازه‌ی طالبان، با بغض و ناامیدی که به وضوح از صدا و چهره‌اش پیداست‌، می‌‌افزاید که طالبان با توشیح این قانون، آخرین انگیزه‌ی زنان و دختران را نیز برای آزادی و پیش‌رفت گرفته‌اند. «دیگر یک ذره امیدواری هم که برای بازگشایی مکتب‌ها و دانشگاه در دل من و هم‌جنس‌هایم بود، نابود شد. طالبان دزدان رویا‌های زنان افغانستانی هستند».


مرضیه، آه عمیقی می‌کشد و به‌سمت طاقچه‌ی کتاب‌هایش می‌رود. یکی از کتاب‌های مکتب‌اش را بر دست می‌‌گیرد و با اشک ریختن از افسوس یک شروع دوباره سخن می‌گوید: «وقتی در کوچه و بازار می‌روم و می‌بینم که پسران، با چهره‌های خندان به‌طرف مکتب و دانشگاه‌ها می‌روند، من برای آنان خوشحالم که می‌توانند درس بخوانند و برای آبادانی کشور تلاش کنند؛ اما حسرت این‌که چه زمانی ما دختران هم می‌توانیم آموزش ببینیم من را نابود می‌کند».

این دانش‌آموز نگران وضع محدودیت‌های طالبان است و بیان می‌کند که نقض حقوق بشری به‌ویژه حقوق زنان و دختران در افغانستان، این کشور را به‌سوی «قهقرا و تباهی» سوق می‌دهد. او در این مورد می‌گوید: «هیچ جامعه‌ی نمی‌تواند‌ بدون زنان به پیش‌رفت و ترقی برسد. زنان نیم پیکر یک جامعه هستند. طالبان باید به آنان حق مشارکت در تمام امور زندگی بدهند در غیر آن همه‌ی ما به‌سوی تباهی روان هستیم».

این دختر بازمانده از آموزش هم‌چنان از تبعیض جنسیتی انتقاد کرده و افزوده که زندگی کردن تحت حاکمیت طالبان، «خفقان‌آور» است و دیگر حتا اجازه‌ی بیرون شدن از خانه را نیز ندارند. مرضیه گفته‌است: «پس‌از آن‌که طالبان آمدند، تبعیض جنسیتی به‌صورت آشکارا در افغانستان تطبیق شده و در حال حاضر دختران نمی‌توانند به‌طور آزادانه از خانه بیرون شوند، لباس دل‌خواه خود را بپوشند و تنهایی سفر کنند که این واقعاً برای ما دختران، ناامیدکننده است».

با آن‌که مرضیه در سایه‌ی یأس و ناامیدی زندگی می‌کند؛ اما هستند کسانی‌که همواره در کنارش، با مشکل‌ها مبارزه می‌کنند و برای امید پیدا کردن به آینده به آن انگیزه می‌دهند. گل‌چهره مومند، مادر مرضیه‌ی ۲۱ ساله است. او می‌گوید که دخترش اکنون وضعیت روانی خوبی ندارد و پس‌از شنیدن خبر توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر طالبان، ضعیف‌تر شده‌است. بانو مومند افزود: «در شرایط کنونی، نمی‌دانم چی کنم که دخترم را نجات بدهم. گاهی تلاش می‌کنم که با جمله‌ها و حرف‌های انگیزشی برای درد‌های مرضیه، مرحمی شوم».

گل‌چهره که خودش نیز یکی از بازماندگان آموزش در دوره‌ی اول طالبان است، با ابراز نگرانی بیان می‌کند که طالبان با سیاست‌های «زن‌ستیزانه‌»‌ی شان زندگی او و دخترش را تیره‌و‌تار کردند. او می‌گوید: «من آرزو داشتم دخترم مثل خودم بی‌سواد نماند؛ اما طالبان، با روی کار آمدن دوباره‌ی شان در افغانستان، این آرزویم را از من گرفتند».

مرضیه که با لرزه و بی‌تابی کتابش را روی طاقچه می‌گذارد و در حال حرکت کردن به‌سمت دروازه‌ی اتاق می‌افزاید که جامعه‌ی جهانی و سازمان‌های بین‌المللی هرچه زودتر باید به سکوت خود در برابر عمل‌کردهای طالبان پایان دهند. وی تاکید می‌کند: «جامعه‌ی جهانی باید از هرنوع تعامل، با طالبان خودداری کند، چون این گروه زنان و دختران را نادیده گرفته‌است. اگر جامعه‌ی جهانی، با طالبان تعامل کند، پس به این معنی‌ست که جهان نیز زنان افغانستانی را نادیده می‌گیرد».


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا