اگست ۲۰۲۱؛ تلاشی خانه به خانه
راویت کرستال*، خبرنگار از کابل به مناسبت سهسالگی سقوط کابل
سقوط کابل و افتادن یک کشور برای بار دوم به دست طالبان، خبر ناراحت کننده برای مردم افغانستان بهویژه زنان بود؛ اما دردها، نگرانیها و کابوسهای ما تنها سقوط نظام نبود. پس از آن تلاشی خانه به خانه آغاز شد. این اقدام طالبان، مانند یک کابوس بود و ما خود را شبیه به مجرمی فکر میکردیم که به ناحق محکوم میشود. در آن زمان، تلاش کردیم تا تمامی سندهای ورقی و دستآوردهای آموزشی و شغلی چندین ساله را از بیم دستگیری و شکنجه، حریق کنیم؛ ترسی از دست دادن مصوونیت خود و خانواده تا استخوان ما رخنه کرده بود.
کابل دیگر آن شهری نبود که در آن تنوع نفس بکشد. سراسر بیم و وحشت بود. این فضا بهویژه برای خبرنگاران، فعالان مدنی، اعضای حکومت پیشین و مدافعان حقوق بشر، خطرناکتر شده بود.
من که بهعنوان خبرنگار بودم، در یکی از رسانهها نیز وظیفه داشتم، احساس نابودی و ناامیدی داشتم. هرچند این حس فوران میکرد؛ اما نمیتوانستم بپذیرم که کارت خبرنگاریام را نیز حریق کنم. در حالی که بیشتر سندهای کاری را هیزم آتش کردم.
پانزدهم اگست سال ۲۰۲۱، پر استرسترین روزهای زندگی من بود. هر لحظه انتظار این را داشتم که چه زمانی صدای کوبیدن دروازه را میشنوم و خبر دستگیری یکی از اعضای فامیل که نظامی بود، میرسد. میترسیدم که مبادا او را با خود ببرند. ممکن سرش را قطع کنند یا به گلوله ببندند. روزها پشت سر هم تلخ میگذشت و ما شبها کابوس میدیدیم. من مطمئنم که همه از خود میپرسیدیم؛ این روزهای تاریک چه زمانی تمام میشود؟ پرسشی که تاهنوز پاسخ مشخصی به آن نداریم.
سقوط افغانستان، تنها سقوط یک کشور نبود؛ بلکه سقوط امید و آرزوهای زنان و دختران افغانستانی بود.