چرمه‌دوزی زنان؛ نقش‌و‌نگار روی پارچه‌های مخملی

نشانه‌های خراشید‌گی در پی برخورد سوزن روی نوک انگشت‌های دست‌‌شان دیده می‌شود. چشم‌های شان خسته و برخی‌ از زنان عینک‌های ذره‌بینی به چشم دارند. چرمه‌دوزی به‌گونه‌ی دوام‌دار باعث شده که بینایی چشم‌های شان کاهش یابد. اتاق نسبتا کوچک است و شماری از زنان و دختران در این‌جا مصروف چرمه‌دوزی اند. در کف اتاق چرمه‌های رنگا‌رنگ، نخ و سوزن پراگنده‌ است. شماری هم پشت ماشین خیاطی مصروف دوخت‌ودوز اند. بر دیوارها لباس‌های چرمه‌دوزی به رنگ‌های مختلف آویخته شده است.

مهربان محمدی*، مسوول این کارگاه چرمه‌دوزی در ولایت بادغیس است. او با بودجه‌ی شخصی ۲ هزار افغانی، برای ده نفر از زنان و دختران بازمانده از آموزش، زمینه‌ی کار را فراهم کرده است. زنان در این مرکز تولیدی، به‌صورت حرفه‌ی و کارآموز مصروف کار استند. 

مهربان، ۱۰ سال می‌شود که مصروف فعالیت چرمه‌دوزی است. سه سال پیش شوهرش را از دست داد. او پس از آن سرپرست خانواده‌ی هشت نفری را به عهده گرفته است که لباس‌های چرمه‌دوزی شده را به همکاری پسرش در دکان‌های شهر به‌فروش می‌رساند. او از این طریق هزینه‌ی زندگی خود و خانواده‌اش را فراهم می‌کند.

زنان و دخترانی که در این کارگاه مصروف کار استند، بی‌سواد و یا از آموزش بازمانده‌اند. 

آمنه، یکی از کارمندان این کارگاه در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان می‌گوید: «از روی فقر و بدبختی شروع به کار کرده است».

او اظهار می‌کند که در روزهای نخست کاری‌ فروشات خوبی داشتند. بازار محلی بادغیس برای پذیرش لباس‌های چرمه‌دوزی و محلی افغانستانی، آماده بود؛ اما در سه سال پسین به دلیل کساد بازار و نگرانی‌های اقتصادی، مردم نمی‌توانند لباس‌های دست‌دوز را خریداری کنند و کار این زنان نیز رونقی ندارد.

آمنه هم‌چنین می‌گوید: «‌همه‌ی ما در هفته ۱۰ الی ۱۵ جوره لباس را تولید می‌کنیم؛ اما در بخش فروشات با  مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم».

در کنار زنان کم‌سواد و بی‌سواد، شماری دیگر از دختران نوجوان که دانش‌آموزان مکتب استند نیز در این کارگاه تولیدی مصروف کار اند. آنان می‌گویند که برای فرار از «افسردگی و نگرانی» به این کارگاه آمده اند تا هنردستی و تهیه‌ی لباس‌های سنتی را یاد بگیرند. 

نرگس*، ۱۶ ساله، صنف دهم مکتب است. او به خبرگزاری بانوان افغانستانی می‌گوید: «وقتی مکتب‌ها بسته شد؛ راه دیگری بجز یادگرفتن هنردستی نداشتم؛ امأ اکنون از ظرافت نقش‌بندی روی چرم و مخمل‌های رنگارنگ، خوش‌حالم زیرا اگر نمی‌توانم مکتب بروم، حداقل می‌توانم کار کنم. هنری بیاموزم».

شگوفه، کارمند خورد سال دیگر در این مرکز تولیدی است. او نیز به‌دلیل محرومیت‌های آموزشی دختران از سوی طالبان، از آموزش رسمی بازماند. شگوفه، پس از یک سال بی‌کاری و بی‌‌سرنوشتی، عضو این کارگاه شده است. او چنین می‌گوید: «پس از بسته شدن مکتب‌ها، مدتی زیادی را در خانه بی‌کار بودم. سپس تصمیم گرفتم که چرمه‌دوزی را بیاموزم؛ زیرا هیچ امیدواری برای ادامه‌ی تحصیل و آینده‌ی شغلی و مسلکی را ندارم».

ملکه احمدی، فعال حقوق زنان از کابل در صحبت به خبرگزاری بانوان افغانستان و این‌که پس از روی کار آمدن طالبان، بیش‌تر از زنان و دختران به تجارت‌های کوچک روی آورده‌اند؛ چنین بیان می‌کند: «به‌نظر من زنان و دخترانی افغانستانی که تازه در این دو سال پسین شروع به تجارت‌ کرده‌اند، چیزی در مورد تجارت نمی‌دانند. زیرا به‌صورت تخصصی نیاموخته‌اند. آنان از مدیریت سرمایه و رقابت بازار آگاهی ندارند. امیدوارم سرمایه‌های شان را از دست ندهند».

به‌باور خانم ملکه، مصروفیت زنان در عرصه‌ی تجارت‌های کوچک و اشتغال‌زایی صرف «راندن زنان از سایر بخش‌ها در تجارت» است. او می‌گوید که زنان افغانستانی نیازمند حضور معنادار در عرصه‌ی سیاسی، فرهنگی و آموزشی استند. به‌باور وی؛ تجارت، «فریب دادن زنان و ساکت ساختن» آنان است تا برای مطالبه‌ی حقوق شان اعتراض نکنند. 

پس از به‌قدرت رسیدن دوباره‌ی طالبان بر افغانستان، و منع کار زنان, شماری از آنان به ایجاد شغل‌های آزاد از جمله راه‌اندازی تجارت‌های کوچک رو آورده‌اند. امأ زنان کارآفرین از نبود بازار کار، قیمت بودن مواد خام و محدودیت‌های روزافزون طالبان بر کار شان شکایت دارند.

برنامه‌ی انکشافی سازمان ملل‌ متحد، گزارشی را منتشر کرد که شامل نظریات ۳‌هزارو ۱۰۰ کارآفرین زن در افغانستان است. این گزارش درباره‌ی پشت‌کار و تاب‌آوری زنان کارآفرین در نزدیک به سه سال تحت حاکمیت طالبان، منتشر شده است. به‌گفته‌ی سازمان ملل، ۷۳ درصد کارآفرین‌های زن نمی‌توانند بدون محرم مرد از خانه بیرون بروند.

بر اساس گزارش سازمان ملل در افغانستان تحت حاکمیت طالبان که ۱۵.۸ میلیون نفر نیازمند کمک‌های بشردوستانه‌اند، با کاهش میزان اشتغال زنان و رسیدن به ۶ درصد، کارآفرینی به مثابه‌ی راه نجات زنان و دختران ظاهر شده است.

مهربان، کار پیراهن بلند سنتی را که لبه‌های آستین و یخن آن با چرمه‌ی طوسی رنگ دیزاین شده را تمام کرد. او پیراهن را بر کودبند به دیواری می‌آویزد و می‌گوید: «کاش زودتر صاحب لباس بیاید. فرمایش خود را تحویل بگیرد و دست‌مزد مرا بدهد. فرزندانم برای شب، غذا نیاز دارند».

گزارش‌گران: لیدا بارز و باران اوریاخیل

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا