تختهی رنگی قالینبافی به جای تختهی سیاه مکتب
دختران در پی رنگینکمان آرزوها
نرگس –نام مستعار- غلامی، دانشآموزی که پس از ممنوعیت آموزشی یک کارگاه قالینبافی را در شهر مزار شریف برای زنان و دختران ایجاد کرده است. در این کارگاه، اکنون حدود 70 دختر دیگر مصروف قالینبافی استند. بیشتر این کارکنان دانشآموز و یا دانشجو اند. از سوی دیگر آنان، نانآور خانوادههای شان اند و مجبور استند که از صبح تا شام بهدور از هدفها و رویاهای بلندپروازانهی سه سال پیش شان، با نخهای رنگین رویا و هدفهای شان را گره بزنند.
نرگس غلامی، مدیریت یک مرکز قالینباقی را در شهر مزارشریف به عهده دارد. زمانیکه طالبان در اگست سال ۲۰۲۱، قدرت را بهدست گرفت و فرمان ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را صادر کرد؛ صالحه نیز مانند صدها هزار دختر دیگر، مجبور به خانهنشینی و فراموش کردن هدفهایش شد.
زمانیکه صالحه خودش را در تنگنای آموزشی و فعالیتهای اجتماعی میبیند؛ تصمیم میگیرد که با کمک پدر، برای خود کاری ایجاد کند. پدر صالحه، ۲۵ میشود که در بخش توزیع، بافت و تجارت قالین مصروف است. او، نیز با الهام از کار پدرش، کارگاه قالینبافی را ایجاد میکند. از این طریق برای خود و ۷۰ دختر دیگر که چون خودش متاثر از محدودیتهای طالبان است، زمینهی کار را ایجاد میکند.
صالحه، میگوید که این کارگاه قالینبافی را با هزینهی ۳۵ هزار دالر امریکایی با کمک پدرش ایجاد کرده است. وی، میافزایید که این کارگاه به هدف ایجاد کار برای دختران ساخته شده و میخواهد در آینده زنان و دختران بیشتری را جذب میکند.
بهگفتهی خانم غلامی، در صورتیکه نهادها و یا سازمانهای دیگر به او کمک کند؛ میتواند برای ۱۵۰ تا ۲۰۰ دختر را در این کار جذب کند. خانم غلامی در این مورد اینگونه میگوید: «با بستهشدن درب مکتبها در کشور، از درس و تحصیل عقب ماندم. با پدرم که ۲۵ سال تجربهکاری در بخش قالین داشت، این سنتر را ایجاد کردیم تا زمینهی کار، برای دختران بازمانده از درس و تحصیل ایجاد شود. خودم نیز از جمله دخترانی میباشم که از درس و تحصیل عقب ماندهام و هیچ دری جز این در سنتر برایم باز نیست».
شبنم قاسمی، دانشآموز مکتب است. او، در این کارگاه قالینبافی برای دختران تازهکار، قالینبافی را آموزش میدهد. شبنم میگوید که او دختران دیگری که در این کارگاه استند باید قلم بردست گرفته و به آموزشهای شان ادامه میدادند.
محرومیت از آموزش از یک طرف و فقر اقتصادی حاکم بر افغانستان از سوی دیگر این زنان و دختران را مجبور کردهاند که قالینبافی کنند. شبنم در مورد مجبوریتهایش چنین میگوید: “اقتصاد ضعیف خانوادهام و بستهبودن درب مکتب مرا به اینجا کشاند، من دوست داشتم قلم بهدست گیرم نه تار و چنگال قالین بافی”. به گفتهی شبنم وضعیت بدی اقتصادی باعث شده است که او و مادرش همه روزه در اینجا قالینبافی کنند. میگوید که با پول که این راه دریافت میکنند؛ باید مصرفهای خانوادهاش را تامین کند.
سمانه حیدری، دانشآموز صنف یازدهم مکتب که در سه سال گذشته از سوی طالبان از آموزش محروم شده، نیز در اینجا قالینبافی میکند.
او، میگوید که در سهسال محرومیت از آموزش با مشکلهای مختلف مواجه شده است. به گفتهی خودش خانهنشین و فکرکردن در مورد وضعیت موجود، او را به مشکل روانی مبتلا کرده است.
سمانه، میگوید که بیرونرفت از وضعیت بد روانی تلاش کرده که برایش کاری ایجاد و یا در مکان دیگری مصروف کار شود. اک، از شش ماه بهاینسو در این کارگاه قالینبافی مصروف یادگیری این صنعت و کار است.
سمانه، با اشاره به مسدود بودن مکتبها تاکید دارد، هرچند که در اینجا قالینبافی میکند؛ اما هدفها و رویاهایش را نیز فراموش نکرده است: “نواختن زنگ مکتب، هنوز به گوشم میپیچد و من گاهی دنبال آمادهکردن وسایل مکتبام میشوم و با یک تکان دوباره به خود میآیم و با یک دلنگرانی دوباره دست از کار میبردارم.”
در همین حال، شماری از فعالان حقوق زن میگویند که زنان و دختران با گذشت هر روز با محدودیتهای روزافزون طالبان مواجه اند. آنان میگویند که زنان و دختران اکنون مجبور اند که برای تامین نیازهای اولیهی خود به صنایعدستی رو آورند.
راضیه یکی از فعالان حقوق زن دراین مورد میگوید که با محرومیت و کار از آموزش دختران و زنان مجبور شده که به کارهای صنایعدستی روآورند. وی میافزاید که کارهای صنایعدستی با آموزش و کار زنان در بخش تخصصی جایگزین شده نمیتواند.
این فعال حقوق زن میافزاید که از سوی دیگر مقاومت زنان و جستوجوی راهکارهای بدیل برای کار و حضور در اجتماع نشاندهندهی استقاومت دختران افغانستانی است. «روی آوردند دختران که محروم از تحصیل هستند به حرفهی قالینبافی، خیاطی و یا حرفههای دیگر، ه چند میتوانم، بگویم تاثیر منفی دارد؛ ولی اگر از نگاه مثبت ببینیم یک پیام بسیار محکم را به جهانیان میتواند برساند؛ پیام شان این است که هر قدر که گروه طالبان بیایند مانع تحصیلشان و مانع کار این دختر خانمها شوند، اول اینکه این دختر خانمها دست از تلاش بر نمیدارند، به خود در این شرایط سخت فرصت ایجاد میکنند و مبارزه میکنند. حالا وقتی مکاتب بسته شد، اجازهی کار در بیرون از خانه از خانمها گرفته شد. از همین فرصتی که سر راه خانمها و دخترخانمها در افغانستان بود، اینها استفاده کردند. روی آوروند به قالین بافی، و خواستن یک حرفهی جدید یاد بگیرند تا ازین طریق درآمد به دست بیادرند و در آینده خود و بهخاطر خودکفا شدن شان، بهخاطر اینکه بتوانند در تأمین مخارج خانواده در خانه خود کمک کنند.»
گفتنیست که به دنبال ممنوعیت آموزش، کار، ورزش و بعضی فعالیتهای دیگر در اجتماع زنان و دختران با کارهای بدیل چون قالینبافی، خامکدوزی، چرمهدوزی، خیاطی و حرفههای دیگر رو آورند. در سه سال گذشته، زنان و دختران به تجارتهای کوچک و متوسط رو آوردهاند.
گزارشگران: آینور سعیدپور و مستوره محمدی