کودکهمسری؛ برباد رفتن رویاهای کودکانهی نیلاب
لیدا بارز و باران اوریاخیل
لباس محلی پوشیده و موهایش را با دستمال گلگلی محکم بسته است. لکههای ریزریز قهوهی بر پشت دستهایش خودنمایی میکند. سرگرم جاروب کردن حیات خاکی است. سرش را بالا میکند و با لبخند ملیحی خوشآمد میگوید. نیلاب، عروس خانوادهی ۱۳ نفری است که مسئولیتهای خانهی شوهر نیز بهدوش او است.
نیلاب، پنج سال پیش زمانیکه تنها ۱۲ سال سن داشت؛ ازدواج کرد. او اکنون ۱۷ ساله است. در مورد آرزوهایش پیش از ازدواج میگوید: «من آرزوهای زیادی داشتم و از طفولیت یک دختر بلند پروازی بودم که علاقهی خاص به شعر و نویسندگی داشت».
اکنون از شدت بیخوابی و فشار مسئولیتهای زندگی مشترک، حلقههای بر دور چشمهایش افتاده و با چهرهی پریشان که اندوه در آن هویداست، میگوید؛ وضعیت روانی بدی دارد. شبها کابوس میبیند و نمیتواند بخوابد. «شبها خواب در چشمانم نیست».
خانوادهها طفل میخواهند
مادر شدن نیلاب، زمزمهی هر روز خانوادهی همسرش است. آنان بالای نیلاب فشار میآورند و به وی میگویند که چرا پس از پنج سال عروسی، هنوز نتوانسته است طفل بیاورد.
او که قربانی ازدواج زیر سن است، تجربههای تلخی را در زندگی داشته است. نیلاب در این مورد به خبرگزاری بانوان افغانستان، گفت: «نسبت به مردها هیچ ارزشی قائل نباشم حتی این ارزشدهی به برادر و پدرم نیز صدق میکند. نمیدانم دلیلاش چیست؛ ولی میدانم زجر کشیدم و تجربهی تلخی را پشت سر گذاشتم. حتی من در حال منزوی شدن هستم».
درخواست مادر شدن از سوی خانوادهی همسر برای نیلاب دشوار است. او میگوید این گوشزد هر روز آنان است و آرامش را زندگیاش نیز برهم زده است. «دیگر برنامههای زندگی خود را نمیفهمم و در حالت طبیعی که یک دختر خانم محترمی باید باشم، نیستم»
شعر و شاعری از جمله آرزوهای بود که نیلاب از اوان کودکی میخواست بهدست بیاورد. او کتابهای شاعران را مطالعه میکرد و علاقهی خاصی به ادبیات داشت.
او اکنون دور از شعر و ادب که رویایی کودکی وی بوده، روزها را در مطب پزشکها سپری میکند تا برای آیندهی خانواده فرزندی بیاورد. امأ بهدلیل ازدواج زیر سن و زودهنگام پزشکها به وی گفته است که ‘دیگر نمیتواند مادر شود’.
آموزش؛ مبارزهی نیلاب با اضطراب
نیلاب، سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را دارد. نسبت به علاقهی شدیدی که برای کمک به سایر دختران داشته توانسته یک مرکز سوادآموزی را برای دختران قریه ایجاد کرده و سرگرم آموزشهای ابتدایی[سوادآموزی] است.
دختران و زنانی که نزد نیلاب میآیند نیز تجربهی همسان مانند او دارند. آنان یا تجربهی کودکهمسری را داشته و یا در خطر این پدیده قرار دارند. او آموزگار بیست دانشآموز است. از میان آنان دو تن از قربانیان ازدواج زیر سن استند و یکی از آنان حتی زیر ده سال ازدواج کرده که از زمان تولد به نکاح در آمده بود.
نیلاب در این مورد اظهار میکند: «زمانیکه با این دانشآموزان وقت میگذرانم، یاد خاطرات تلخ خودم میافتم. من دوست دارم آنان را کمک کنم تا بیشتر رنج نکشد و من نمیخواهم دردهای را که من متحمل شدم سایر دختران نیز تجربه کنند».
او آرزو اش را در مورد سایر دختران افغانستانی، چنین بیان میکند: «من تا این سن چالشهای زیادی را پشت سر گذاشتم، اما آرزومندم که شاهد روزهای خوب برای دختران این سرزمین باشم زیرا آمار ازدواجهای زیر سن در بادغیس زیاد است و امیدوارم این چالش که دختران ما با آن مواجهاند، حل و یا حداقل کاهش یابد».
شکیبا یکی از دانشآموزان نیلاب است. او نیز تجربهی مشابهی از ازدواج زیر سن یا کودکهمسری را دارد. شکیبا در این مورد بیان میکند: «رسم و رواجهای ناپسند و بی پدری باعث شد برادرم مرا به اجبار به ازدواج زیر سن در بیاورد که پس از مدت شش ماه، اختلالات روانی منجر به طلاقام شد».
بهگفتهی شکیبا، ازدواج زیر سن بر رواناش تاثیر منفی گذاشته است. او هیچ رضایتی به ازدواج نداشته زیرا شکیبا مانند سایر همسنوسالهایش میخواست به مکتب و کورسهای آموزشی برود؛ او ولی متاسفانه از این نعمت محروم شد. زیرا فامیل شوهرش رضایت درس خواندن را به شکیبا نمیدادند.
شکیبا در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، اضافه کرد: «دلیل عمدهی طلاق من آموزش بود و من خود را ناقص احساس میکنم. برای همین دلیل، دچار مشکلات عصبی و اختلال روان شدم که منجر به جدایی شد».
شکیبا، بهدلیل ازدواج زودهنگام پنج سال از رفتن به مکتب باز ماند و سپس محدودیتهای طالبان بر آموزش دختران وضع شد. دوستان و همدورههای شکیبا، اکنون از دورههای قابلهگی فارغالتحصیل شدهاند. شکیبا میگوید: «پس از طلاق، دوباره از صنف هفتم شروع به آموختن کردم که متاسفانه طالبان دختران را از رفتن به مکتب منع کردند. اکنون مصروف آموزشهای ابتدایی در کلاسهای خانگی هستم».
حمیده، اکنون ۱۳ سال سن دارد. در ولسوالی «آبکمری» ولایت بادغیس زندگی میکند. او نیز قربانی ازدواجهای زودهنگام شد. خانوادهی حمیده، او را از اوان کودکی با برادرش بدل[در عوض همسر برادرش] دادند.
بهگفتهی خودش، او از زمان تولد به نکاح شوهرش در آمده و در سن دوازده سالگی باهم عروسی کردند. «آرزو داشتم بهجای ازدواج، خواندن و نوشتن را یاد بگیرم».
فروش دختران و پرداخت مهریهی گزاف
ازدواجهای زودهنگام دختران و کودکهمسری در جامعهی افغانستان وجود دارد که یکی از سنتهای ناپسند بهحساب میآید. در دو دههی گذشته برخیها در شهرها تلاش کردهاند تا از این پدیده تا جای جلوگیری کنند. امأ پس از بازگشت مجدد طالبان بهقدرت دوباره این عمل در میان خانوادهها ترویج شده است.
در همینحال، عبدالله یکی از بزرگان قوم در ولسوالی «بالامرغاب» ولایت بادغیس، در مصاحبه با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید که در جریان یک سال اخیر، دستکم عقد ۱۵۰ دختر را اجرا کرده است. بهباور این بزرگ قومی، خانوادهها نیز از پدیدهی کودکهمسری خوشحال اند. بهگفتهی عبدالله، آنان نه تنها دختران را در سن بسیار کم عروس میکنند؛ بلکه پسران خورد سال را نیز داماد میکنند.
از سوی دیگر سیدصادق، عالم دین از قلعهی نو، مرکز ولایت بادغیس در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، اظهار داشت: «آمار نسبی از ازدواجهای زیر سن در میان دختران وجود دارد که در بادغیس این رقم حدود پنج درصد در دو سال اخیر افزایش یافته است. فقر، آگاهی نداشتن مردم از پیآمدهای مخرب و اسفبار این پدیده و همچنین عرفهای ناپسند و بهجا مانده در میان مردم از دلیلهای عمدهی افزایش ازدواجهای زیر سن در این ولایت است».
این عالم دین همچنین میگوید؛ در دو سال اخیر دستکم ۱۵ مورد از ازدواجهای زیر سن تنها در منطقهی آنان صورت گرفته است.
عبدالمنان صدیقی، باشندهی منطقهی «نورآباد» ولایت بادغیس و وکیل مدافع، از کودکهمسری در ولایت بادغیس انکار نمیکند و در مورد علتهای آن چنین بیان میکند: «این پدیده در جامعهی ما متاسفانه وجود دارد. عمدهترین دلیل این را فقر و گرفتن مهریه بالا از دختران، میدانم که خانوادهها مجبور به فروش دختران میشوند. کسانی هم هستند در ولایت ما که یگانه منبع درآمد را شوهر دادن دختران شان میدانند. بهمحض اینکه دخترانشان به سن ۱۲ و ۱۳ سالهگی یا حتی کوچکتر از این سن برسند، آنان را شوهر میدهند».
وی همچنین اظهار میکند؛ نداشتن آگاهی کامل خانواداهها از خطرهای ناشی از کودکهمسری، مسئولیتپذیر نبودن خانوادهها در مقابل فرزند شان، وجود برخی از پدران معتاد، بی خبری از حقوق کودکان، مهریه گزاف و تشویق شدن خانوادهها به پول، از جمله موارد دیگری میداند که عمل کودکهمسری را در جامعهی افغانستانی، بهویژه ولایت بادغیس افزایش داده است.
بهباور آقای صدیقی، پدیدهی کودکهمسری یک عمل «ظالمانه» و «جفا» به حق دخترانی است که هنوز کودک استند.
پیآمدها؛ اختلالات روانی و خطر ناباروری دختران
متخصصان سلامت روان کودکان، ازدواجهای زیر سن را ممنوع قرار دادهاند. از نظر آنان، ازدواج زیر سن قانونی میتواند برای کودکان پسر و دختر زیانآور باشد.
زهرا دلیل، پزشک سلامت روان در گفتوگو با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید: «ازدواجهای زیر سن بیشتر در جامعههای سنتی رخ میدهد. جامعهی که شهروندان آن کمسواد و یا بیسواد اند. این پدیده زمانی رخ میدهد که خانوادهها آگاهی کامل از نگاه شرعی و طبی ندارند».
بهباور خاور خانم دلیل؛ کودکهمسری نه تنها از نگاه شرعی اشتباه است و ممنوع قرار داده شده است، بلکه از نظر روانشناسی نیز مشکلاتی را در آینده برای کودک بهبار میآورد.
او در این مورد اظهار داشت: «افرادیکه زیر سن ازدواج میکنند یا مجبور به ازدواج میشوند؛ در مورد اناتومی بدن آگاهی کامل ندارند. کودکانی که مجبور به این کار میشود در واقع در مورد زندگی موفق زناشویی چیزی نمیدانند. آنان همچنین از لحاظ عاطفی آمادهی زندگی مشترک نیستند».
این متخصص سلامت روان کودکان، حد اوسط سن مناسب ازدواج برای دختران را از ۱۸ سالهگی به بالا میداند. زیرا بهباور وی دختران و پسران باید به بلوغ سنی و عاطفی برسند.
خانم دلیل، میگوید که در ازدواج زودهنگام دختران بیشتر دچار اختلالات روانی میشوند. بهویژه دخترانی که حساس و زود رنج هستند. افسردگی، استرس و سرانجام زخم معده در انتظار دخترانی است که تجربهی کودک همسری را دارند. از سوی هم این متخصص اظهار میکند: «اناتومی بدن دختر باید آمادهی حمل گفتن و بارداری شود که در سنهای پایین چنین اتفاقی رخ نمیدهند و باعث بروز خطرهای مانند عقیم شدن آنان در آینده میشود».
مشاوران ازدواج و خانواده، نیز به این باور استند که ازدواجهای زیر سن منجر به فروپاشی خانوادهها میشود که امیدواری برای آیندهی افراد را پایین میآورد.
مجتبی احمدی، مشاور خانوادهگی در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید: «ازدواجهای زیر سن یک رویکرد خوبی نیست زیرا وقتی آیندهی یک انسان را میخواهیم بسازیم؛ باید توجه داشته باشیم آن فرد چه مرد و یا زن، باید به سن بلوغ برسند. کودکهمسری نه تنها به دختران بلکه برای پسران نیز عواقب بدی را بههمراه دارد. پس از مدتی منجر به طلاق و حتا به خشونتهای میان دو خانواده میانجامد».
آقای احمدی، این را وظیفهی والدین میداند تا تلاش نمایند مانع کودکهمسری فرزندان شان شوند نه سهولت آورندهی این پدیده. زیرا بهباور این مشاور خانوادگی پیآمد اینگونه ازدواجها منجر به خودکشی دختران، سقط جنین، ناباروری مادران خورد سال و حتی سوی شکل فرزندان پس از تولد میشود.
بهگفتهی پزشکها نیلاب بهدلیل ازدواج زودهنگام، دیگر نمیتواند مادر شود. امأ او پس از پنج سال ازدواج، در رویایی طفلدار شدن است که در این مورد گفت: «میخواهم کودکی داشته باشم و او را هدفمند بزرگ کرده و یک ثمرهی خوب به جامعه تقدیم کنم. زیرا میخواهم به فرزندم یاد بدهنم که چگونه با سنتها مبارزه کند و او نباید مانند من زیر سن ازدواج کند زیرا من با چالشهای زیادی دستوپنجه نرم کردم که دوست ندارم کسی دیگری چنین تجربهی را داشته باشد».