به پیشواز شب یلدا «چِله»
لیدا بارز
آخرین شب خزان و بلندترین شب سال در کشورهای پارسیزبان (افغانستان، ایران، اوزبیکستان و تاجیکستان)، و همچنان بین فارسیزبانان مقیم اروپا و آمریکا به نام شب یلدا (چله) یاد میشود؛ شبی که مردم این سه کشور، با چیدن سفره و میوههای گوناگون، آوازخوانی، قصهگویی، شعرخوانی و خوردن میوههای تازه به ویژه تربوز (هندوانه) و انار، آن را جشن میگیرند.
در این مورد فریما صباح، آموزشگار ادبیات فارسی/دری میگوید؛ مردم در افغانستان باورمند استند که در شب یلدا، عمر سیاهی به پایان میرسد و روزهای دراز همراه با نور و روشنی و با چیرگی بر ظلمت و تاریکی، از راه میرسد.
نیکو داشت از این شب طولانی سال در افغانستان و کشورهای همجوار آن مانند ایران، تاجیکستان و ازبیکستان، پیشینهی دور و درازی دارد.
فرهنگییان از جمله یک آموزگار تاریخ در بارهی چگونگی گرامیداشت از این شب در افغانستان میگوید؛ شب یلدا پیشینهی طولانی و پُربار در حافظهی فرهنگی خراسان یا افغانستان امروز دارد.
عبدالغنی نیکسیر، یکی از فرهنگییان هرات که پیشینهی گرامیداشت از شب یلدا را به ساکنان خراسان قدیم نسبت میدهد، گفت: «در این شب، مردم با خانوادهها و دوستان خود مینشینند، میوه و شیرینی مختلف را صرف و قصه میگویند؛ تا این شب طولانی را صبح کنند؛ با طلوع صبح و غلبهی روشنایی بر تاریکی، دعا و نیایش میکنند.
او در این مورد گفت؛ در گذشته از این شب به خوبی تجلیل میشد؛ اما از ۵۰ سال به اینسو، با ادامهی جنگهای داخلی، از این شب بهگونه درست تجلیل نمیشود.»
نیکسیر همچنان اظهار داشت؛ «در گذشته مردم با خانواده و دوستان خود در محفلها، جلسهها و نشستهای رسمی و غیررسمی مینشستند؛ ولی در ۴۵ سال اخیر به دلیل جنگهای دوامدار در افغانستان که خلاف میل مردم بر سرشان تحمیل شده بود، مسایل فرهنگی و عنعنوی، بخصوص گرامیداشت از شب یلدا، کمرنگ شدهاست.»
یلدا دلیلی میشود تا خانوادهها در این شب در چهار طرف صندلی بنشینند؛ سفره را با میوههای رنگین تازه و خشک تزئین کرده و فالحافظ میگیرند. شب یلدا، ریشهی آریایی دارد؛ چون در حدود ۲۵۰۰ هزار سال پیش، آریاییها به سمت جنوبغربی افغانستان، مهاجرت کردند، از آنجا به سمت هند و ایران رفتند. آریاییها، فرهنگ و عنعنات خاص خود را داشتند. فرهنگ آنها انتقال یافت که مردم تا به امروز، فرهنگ و عنعنههای آنها را گرامی میدارند.»
یلدا در میان شاعران و نویسندههای کلاسیک و معاصر پارسی هم با استعارههای همراه بود/است. گاهی بلندی این را سخنوران پارسیزبان، به دوری معشوق و یا زلف بلند یار تشبه کردهاند. در این مورد دو شاعر نامدار زبان و ادبیات پارسی میگویند؛
«است صحبت حکام، ظلمت شب یلدا،
نور ز خورشید خواه، بو که برآید»
(حافظ)
***
در همین حال سعدی میگوید؛
«هنوز با همه دردم، امید درمان هست
که اخری بود آخر، شبان یلدا را»
ولی برخی دیگر از شاعران معاصر زبان و ادبیات پارسی، برعکس شاعران کلاسیک، دیدگاه شان در مورد شب یلدا، ستایشی، سرورآمیز، نبردی میان تاریکی و نور و پیشتر هم همخوان با همان دریافت مثبت فرهنگ عامهای مزدم از این شب است.
«شب یلدا، شب بزم و سرور است
شب طولانی و غمها به دور است
بنابر اعتقادات گذشته؛
نبردی بین تاریکی و نور است»
(مهر آذر)
***
و جاوید فرهاد یکی دیگر از آموزگارهای ادبیات پارسی میگوید؛
«یلداترین تصور شبهای من تویی
آغاز عاشقانهی دنیای من تویی»
یکی دیگر از رسمهای مردم در کشورهای پارسی زبان؛ در کنار نشستن صندلی و میزبانی با انواع میوهها و شیرینی؛ تجلیلکنندههای یلدا، به فرزندان خود قصه و افسانه میگفتند و از این طریق داستانها به نسلهای بعدی منتقل میشد. یلدا بهانهی میشد تا بلندترین شب سال، سحر شود.
شب یلدا، یا طولانیترین شب سال (شب چله) در گذشتهها در افغانستان با مراسم ویژه و به گونهی پررنگ، از سوی خانوادهها برگزار میشد؛ اما با مشکلات به وجود آمده در چند سال پسین، حالا این شب، رنگ و بوی گذشتهاش را از دست داده و حالوهوایی برای گرامیداشت از آن، به چشم نمیخورد.
در این میان نیلوفر ارمغان یک زن نویسنده افغانستانی که اکنون در مهاجرت بسر میبرد؛ از حس و حال خود در آستانهی شب یلدا به خبرگزاری بانوان افغانستان گفت؛ افغانستانیهای که در دو سال گذشته مجبور به ترک کشور شدهاند نیز از این شب به عنوان یکی از دلخوشیهای شان در غربت تجلیل میکنند.
امأ شهروندان کشور نیز در مورد گرامیداشت از شب یلدا حکایتهای مختلف دارند. به باور فرهنگییان هرات؛ تجلیل و شب زندهداری از شب یلدا، باعث ایجاد اتفاق و اتحاد بین فامیلها و جامعه میشود. آنها میگویند؛ در این شب همه با هم مینشینند و قصه میگویند؛ آنها نیاز مبرم میدانند تا از این شب همیشه تجلیل شود تا نشود که این فرهنگ کهن مردم افغانستان از بین برود.
افسانه واحدیار، نویسنده و کارشناس ادبیات در مورد باورهای تاریخی از شب یلدا در صبحت با خبرگزاری بانوان افغانستان گفت؛ در گاهشماری قدیم، پیش از اینکه ماه ۳۰ روزه مطرح شود عدد چهل جایگاه خاصی داشته است. شب چله، نخستین شب شروع «چله کلان» است. چون از گذشته چهل روز اول زمستان یعنی از اول جدی تا دهم دلو به نام چله کلان و بیست روز بعد از ده دلو تا اول حوت را چله خرد مینامیدند.
به باور واحدیار، شب یلدا مانند سایر از مراسمهای تاریخی و تمدنی این قلمرو جغرافیایی و بهانهای برای شاد بودن و دور هم جمع شدن است که از ایام قدیم در جغرافیایی خراسان، تکریم و تجلیل میشد. او میگوید؛ تجلیل از یلدا حتی در قریههای دور دست نیز رواج است و در میان آنهاچنین باوری رایج است که اگر در شب چله هندوانه بخورند؛ در طول زمستان کمتر سرما بر وجود ما اثر میگذارد.
امأ این شب فرهنگی و تمدن کهن تاریخی سرزمین خراسان، همه ساله در حالی فرا میرسد که این مناسبت فرهنگی به تازگی سال پیش (قوس ۱۴۰۱) در بخش علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) به حیث میراث فرهنگی مشترکِ میان افغانستان و ایران، ثبت شدهاست.
بخش علمی و فرهنگی سازمان ملل با بیان این خبر همچنان نوشتهاست که از شب یلدا به حیث هویت فرهنگی، طبیعت، احترام به زنان، مهماننوازی، تنوع فرهنگی و رسم صلح و همدیگر پذیری، گرامیداشت میشود.
یلدا یا چله در افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبیکستان و سایر کشورها با روشن کردن چراغ بر روی سفرهی غذا، گذاشتن آب در ظرف پاک، آماده کردن غذاهای متنوع و میوههای گوناگون نیکوداشت میشود.
بربنیاد گفتهها، چراغ به مثابهی نماد نور و آب نیز نشانهی روشنایی و پاکیزهگی بر دسترخوان گذاشته میشود.
در شب یلدا یا چله، شماری از مردم در کنار انجام این رسوم، برای عروسها و کودکان شان تحفههای مختلف نیز در نظر میگیرند.
گرامیداشت از شب یلدا، پیش از ظهور زردشت رسم آریاییها بود که فردای آن، ممانعتهایی از جمله توقف جنگ، توقف ریختن خون انسانها و حیوانها و منع شکار وضع میشد. به همین دلیل، شب چله بخشی از فرهنگ کهن مردم خراسان به ارث ماند.
در افغانستان، معمولا در این شب لحظاتی را به خوانش حافظ یا اشعار دیگر شعرای بزرگ اختصاص میدهند قصه تعریف میکنند و به این ترتیب با پیشانی باز و شادی به استقبال فصل سرما میروند. علاوه بر اینکه یلدا با فرهنگ کهن این سرزمین پیوند خورده است؛ اعضای خانواده به حیث شبی که میتوانند در آن در کنار هم متحدانه و صمیمانه خوش باشند به تجلیل از این شب میپردازند. در افغانستان حتی رسم است برای دخترانی که نامزد هستند لباس زمستانی به حیث تحفه میخرند و به بهانه چله آن را طی مراسمی تقدیم میکنند.