سال یلدایی دختران دانش‌جو؛ هم‌چنان چشم به راهِ سپیده‌دم باز شدن دانش‌گاه‌ها

آی‌نور سعیدپور

به پرنده‌ی در قفس می‌ماند، در آرزوی پرواز؛ اما طالبان بال‌های او را بستند. در کنار پنجره نشسته و به آسمان محوآلود کابل؛ پایتخت غمگین جهان، که بیش‌تر از همیشه آلوده است، می‌نگرد. کتابی هم در دست دارد که رویش نوشته است. «تکه‌هایی از یک کل منسجم».

فرحناز، دانش‌جوی دانشگاه پل‌تخنیک کابل است. او، با برادر دوگانگی‌اش هم‌زمان وارد دانشگاه شده است. همین چند روز پیش برادر فرحناز از دانشگاه فارغ شد؛ اما او بر اساس فرمان طالبان تمام سال را به دور از دانشگاه، در حسرت درس، در خانه مانده است.

طالبان یک سال پیش در نوزدهم قوس 1401، مانع رفتن دختران به دانشگاه‌های دولتی و خصوصی شد. امروز یک سال از ممنوعیت آموزش داختران دانش‌جو می‌گذرد.

هم‌زمان با یک سال محرومیت آموزش دختران دانش‌جو،  فرحناز می‌گوید که در این یک سال، زندگی او به گونه‌ی کامل دگرگون شده است. 

زنواهایش را در آغوش گرفته و سر بر زانو می‌گذارد. آهی می‌کشد و می‌گوید که در این یک ‌سال، ممنوعیت از آموزش و دانشگاه او را گوشه‌نشین کرده است. « یک آدم گوشته‌گیر، ناامید و افسرده شدم. قبلا یک دختر شاد و اجتماعی بودم. رابطه‌های اجتماعی مه بسیار کم شده.»

در یک سال گذشته، هر صبح از خواب بیدار شده؛ برای بردارش صبحانه آماده کرده و هر روز رفتن برادرش به دانش‌گاه را تماشا کرده است. 

به کتاب‌هایش اشاره می‌کند. الماری کوچکی، در کنج اتاق که کتاب‌های پرحجم، منظم چیده شده است. می‌گوید تمام آن کتاب‌ها را برای رسیدن به رویاها و هدف‌هایش کلمه‌به‌کلمه خوانده و به خاطر سپرده است.  

یک سال خانه‌نشینی و به دور از دانشگاه، امید به آینده را از زندگی فرحناز ربوده است. در این یک سال که نتوانسته به دانشگاه برود؛ در عین حال هر روز شاهد دانشگاه رفتن برادرش بوده، هر روز از زندگی ناامیدتر شده است.

سپری کردن این یک سال در خانه برایش آسان نبوده است.  با کتاب‌خواندنی و خامک‌دوزی روزهایش را را پشت سرگذاشته است.  

فرحناز با گذشت یک سال از محرومیت دانش‌گاه؛ اکنون از تدوام ممنوعیت آموزش دختران نگران است و نمی‌داند چه آینده‌ی در انتطار او و سایر دحتران این سرزمین است.

در کنار این‌که او یک سال را به دور از محیط علمی سپری کرده؛ پس از حاکمیت طالبان، خلق و خوی او نیز به شدت تغییر کرده و به دختر پرخاشگر و عصبی تبدیل شده است.

بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، طالبان بیش از 50 فرمان محدود کننده بر زنان و دختران در افغانستان وضع کرده است. این فرمان‌ها زندگی زنان را در بعدی گسترده متاثر کرده است. آنان را از زندگی عمومی حذف و خانه‌نشین کرده است.

پیش‌تر نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان یا یوناما، با نشر گزارشی گفته بود که سلامت روان زنان افغانستانی بسیار ضعیف است، به‌طوری که 76 درصد از آنان سلامت روان خودشان را بسیار بد یا بد توصیف کرده‌‌اند.

ادریس، برادر دوگانگی فرحناز چندروز پیش از دانشگاه فارغ شده است. او، نیز از ممنوعیت آموزش دختران ناراحت است.

 او، با اشاره بر این‌که دوازده سال مکتب، دوره‌ی آمادگی کانکور و سه سال دانشگاه‌ها را با فرحناز یک‌جا سپری کرده؛ اما امسال بدون خواهرش از دانشگاه فارغ شده، ناراحت است. به فرحناز می‌نگرد و می‌گوید که  در این یک‌سال هر روز از ممنوعیت آموزش خواهرش رنج برده است.

ادریس می‌خواهد که طالبان، به زنان و دختران اجازه‌ی آموزش را بدهد. او، تاکید می‌کند که ما نباید شاهد یک‌نسل بی‌سواد دیگر در کشور باشیم. “طالبا دخترا را بانه که درس بخواند. ما نباید بازهم یک نسل بی‌سواد داشته باشیم،”

این خواست‌ها در حالی مطرح می‌شود که طالبان در بیش از دو سال گذشته، به خواست مردم افغانستان و جامعه‌ی جهانی توجه نکرده است.

زنانی که برای دست‌رسی به حق آموزش‌شان اعتراض کرده آنان را سرکوب و برخی از آنان را زندانی کرده است.

ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان بارها کفته است که آموزش و کار زنان و دحتران جز از مسایل داخلی افغانستان است و نباید کشورها و سازمان‌های خارجی به مسایل داخلی افغانستان مداخله کنند.

سراج‌الدین حقانی، سرپرست وزارت دفاع طالبان؛ اما گفته است که آموزش دختران مساله‌ی اختلافی میان اعضای این گروه است و حل آن نیاز به زمان دارد.

نیلاب-نام مستعار-، چهار سال است که آموزگار است. او، نیز با اشاره به ممنوعیت آموزش دختران و تداوم این وضعیت می‌گوید که ممنوعیت آموزش دختران تاثیری عمیقی بر زندگی دختران در خانواده‌ها و اجتماع گذاشته است.

نیلاب، پس از ممنوعیت آموزش دختران بیکار شده است. این وضعیت را برای خودش رنج‌آور توصیف می‌کند. “ای وضعیت واقعا برایم دردآور و رنج‌آور است. مه قبلا می‌توانستم کار کنم؛ ولی حالا خانه‌نشین استم.”

شکیلا، دانش‌آموز صنف یازدهم مکتب بود که طالبان آموزش را برای او و میلیون‌ها دختر دیگر در سراسر افغانستان ممنوع کرد. 

شکیلا می‌گوید که پیش از مسدود شدن مکتب‌ها او، زندگی عادی داشت و برای رسیدن به هدف‌ها و آرزوهایش تلاش می‌کرد و زندگی خوشی داشت.

یکی از بزرگ‌ترین آرزوی شکیلا دانشگاه رفتن و راه‌یافتن به دانش‌گاه کابل بود. او، که برای رسیدن به هدفش سال‌ها تلاش کرده است، اکنون از این وضعیت ناراحت است. 

طالبان، در ابتدا آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را ممنوع کرد. پس از آن در 29هم قوس سال گذشته تمامی دانشگاه‌ها را نیز به روی دختران مسدود کرد.

با شنیدن این خبر آخرین روزنه‌ی امید شکیلا نیز برای دست‌یابی به هدف‌هایش از بین رفته است.”تا دانشگاه باز بود، می‌گفتم شاید به ما اجازه بده که دانشگاه برویم؛ اما وقتی پارسال دانشگاه بسته شد، بیخی ناامید شدم.”

ثریا پیکان، فعال حقوق زن می‌گوید که تداوم ممنوعیت آموزش دختران، تاثیر منفی بر زندگی دختران، جامعه و جوانان دارد.

خانم پیکان با اشاره به ممنوعیت آموزش دختران، تاکید می‌کند که بخش از جامعه به‌گونه‌ی کامل فلج شده و زندگی اجتماعی نیز از این جهت متاثر شده است. او، می‌افزاید که در نتیجه‌ی ممنوعیت آموزش شماری زیادی از جوانان رو به مهاجرات آورده است.

در همین‌حال حامد کرزی، رییس جمهوری پیشین کشور نیز بار دیگر خواستار بازگشایی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به‌روی دختران شده است.

پیش‌تر هیدر بار، معاون بخش حقوق زنان در دیده‌بان حقوق گفته بود که امیدوار است محرومیت آموزش دختران در سال آینده تکرار نشود.

فرحناز با گلوی بغض‌آلود از داستان روز فراغت برادرش تعریف می‌کند. برادرش از دانشگاه فارغ شده و با لباس فراعت با خوشحالی به خانه آمده بود. او، باوجود خوش‌حالی از موفقیت برادرش؛ اما هر دقیقه تصور می‌کرد که او نیز می‌توانست این لباس را بپوشد.

فرحناز محرومیت از آموزش را صرف به دلیل جنسیت ناعادلانه عنوان کرده و نمی‌داند که طالبان چرا زنان را از آموزش محروم کرده است.

او، هم‌چنان می‌گوید که  دیگر به هدف‌ها و رویاهایش که با آن‌ها بزرگ شده بود، فکر نمی‌کند. تمام فکرش این روزها این است که چگونه می‌تواند از این کشور خارج شود و جای دیگری برود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا