مبارزه با تروریسم و ​​زن ستیزی باهم

لیدا بارز

دو زن (روزنامه‌نگار و نظریه‌پرداز) در یک مقاله‌ تحلیلی گفته اند که با قرار دادن حقوق زنان در قلب تلاش‌های ضد تروریسم، دولت‌ها نه تنها ایدئولوژی‌های افراطی را به چالش می‌کشند، بلکه راه را برای جوامع عادلانه‌تر هموار می‌کنند.

انی پفورزایمر روزنامه‌نگار و شبنم نسیمی نظریه پرداز سیاسی و فعال اجتماعی در یک مقاله تحلیلی که در مجله ام اس به نشر رسیده است در مورد زنان افغانستان صحبت کردند.

آن‌ها نوشته اند که در سال ۲۰۰۱، در حالی که ایالات متحده نیروهای خود را علیه طالبان در افغانستان آماده می‌کرد، بانوی اول آن زمان پیامی تکان‌دهنده ارائه کرد: «مبارزه با تروریسم، مبارزه برای حقوق و کرامت زنان است». این پیام در حالی که هدفش آشکار بود، هرگز مورد توجه ژئوپلیتیکی قرار نگرفت که شایسته آن بود.

در همین حال پفورزایمر و شبنم می‌گویند؛ بیست سال بعد، در حالی که ما نتایج مداخلات بین‌المللی را ارزیابی می‌کنیم که مبارزه با تروریسم و ​​ترویج حقوق بشر را از یک‌دیگر دور می‌کند، آن‌ها یک سوال مبرم مطرح می‌‌کند اینکه چگونه می‌توانیم این الزامات را با هم ترکیب کنیم تا موجی از افراط‌گرایی را که همچنان جامعه را تهدید می‌کند، کنار بزنیم. آسیب پذیرترین جمعیت جهان؟(زنان)

به باور پفورزایمر، روایت امنیت بین‌الملل و سیاست خارجی، نه تنها جنسیت را نادیده گرفته بلکه نقش حیاتی زنان در ساختار ثبات اجتماعی را نیز نادیده می‌گیرد.

این روزنامه‌نگار می‌گوید؛ در چشم‌انداز تلخ درگیری‌های جهانی، تنها یک عنصر است. «سرکوب و انقیاد سیستماتیک زنان»

این روزنامه‌نگار در این نوشته آورده است که: «داعش، حماس و ارتش مقاومت خداوند در اوگاندا از تجاوز جنسی به عنوان سلاح جنگی استفاده می کنند.» 

در همین حال می‌گوید؛ ظهور مجدد طالبان نشان می‌دهد که یک گروه تروریستی افراطی روی کار آمده است. پفورزایمر گفت که ایجاد یک واقعیت وحشیانه که در آن زن ستیزی محصول جانبی نیست، بلکه ستونی اساسی از ایدئولوژی افراطی است. به باور وی، به همین دلیل است که افراط گرایان در اروپا و ایالات متحده حملات مرگبار و زن ستیزی گرگ‌های تنها را انجام می‌دهند.

پفورزایمر و نسیمی با انتقاد از نادیده گرفتن جنسیت در روایت امنیت بین‌الملل گفته اند؛ نقش حیاتی زنان در ساختار ثبات اجتماعی را نادیده گرفته شده است. آنان می‌گویند؛ حتی پس از سال ۲۰۰۰، و با قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد زنان، صلح و امنیت، جهان فقط «خشونت مبتنی بر جنسیت» در درگیری های مسلحانه را به عنوان یک موضوع مهم به رسمیت می‌شناسد نه سایر خشونت‌ها در برابر زنان را. 

این روزنامه‌نگار و نظریه‌پرداز با اشاره به موضوع زنان در افغانستان می‌گوید؛ از نظر عملی، رهبران امنیت ملی در زمانی که به دنبال نابودی شبکه‌های تروریستی هستند، حقوق زنان را جدی نمی‌گیرند. این را بارها در افغانستان تحت مداخله ناتو شاهد بوده ایم. زمانی که تصمیمات رهبران نظامی و اطلاعاتی برای همکاری با ناقضان حقوق بشر در نیروهای امنیتی افغانستان و مذاکره سیاسی با طالبان بر سر یک دستور کار “ضد ترور” گرفته شد. در واقع به آنها این امکان را داده است که به طور کامل جمعیت خود را کنترل و وحشت کنند.

پفورزایمر و نسیمی حکومت کنونی طالبان در افغانستان را یک مطالعه موردی در مورد چگونگی استفاده از خشونت مبتنی بر جنسیت دانسته و در مورد روی‌کرد طالبان می‌گوید؛ زنان تحت رژیم طالبان، با محدودیت و محرومیت روبرو اند که فضا به شدت محدود شده است. 

در این گزارش بر وضعیت حقوقی‌بشری زنان نیز اشاره شده  و نوشتند؛ گزارش می ۲۰۲۳، عفو بین‌الملل که به جزئیات تاکتیک‌های وحشتناکی مانند شکنجه زندانیان یا زنانی که از ازدواج امتناع می‌کنند، کودک‌همسری از سوی جنگ‌جویان طالبان و ازدواج‌های اجباری برای تحت سلطه و کنترل خانواده‌ها می‌پردازد. 

به باور این دو نویسنده؛ عمل اهدای کودک‌همسری به جنگجویان طالبان صرفاً نقض حقوق بشر و قاچاق انسان نیست. این یک روش سیستماتیک برای تثبیت کنترل و ترور پدرسالارانه است. در همین حال، اعضای مرد خانواده تشویق می‌شوند تا اقوام زن خود را تحت کنترل شدید قرار دهند، در غیر این صورت با مجازات روبرو می‌شوند.

در این نوشته، این رویداد را بخش از یک استراتژی گسترده‌تر دانسته که در آن خشونت در برابر زنان برای اعمال ایدئولوژی های افراطی، تحکیم کنترل سیاسی و پاداش دادن به پیروان استفاده می‌شود.

زن ستیزی به اشکال مختلف در سراسر جهان تکرار می شود، با هم‌پوشانی نگران‌کننده بین ایدئولوژی‌های افراطی و تحقیر و انقیاد زنان.

از سوی هم در یک مطالعه در سال ۲۰۲۲ که توسط مؤسسه صلح بین‌المللی درباره «مردانه‌ها و افراط‌گرایی خشونت‌آمیز» اشاره می‌کند آمده است که داعش «تا حدی با تمجید از خشونت علیه زنان خاص و ارائه برده‌های جنسی به‌عنوان [غنایم جنگ] تحت قوانین سخت‌گیرانه‌ای که توسط رهبری این گروه تعیین شده بود، از سربازان مرد استفاده می‌کرد.»

هم‌چنین، در یک گزارشی از سوی برنامه توسعه سازمان ملل متحد منتشر شد، آمده است که استخدام افراط گرایان تحت شرایط کاملاً متفاوتی در سراسر جهان صورت می گیرد، یک «اشتراک مکرر» زن ستیزی است. در آسیای جنوب شرقی و شمال آفریقا، رابطه ای بین جهان بینی زن ستیزانه و حمایت از افراط گرایان وجود دارد در حالی که احزاب راست افراطی در اروپا و هند مردان را «با وعده اطاعت از زنان» جذب می‌کنند. لفاظی‌ها و اقدامات این گروه‌ها به یکدیگر شباهت دارند، البته در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی متفاوت است و این تصور را تقویت می‌کنند که زن‌ستیزی یک رشته مشترک است که اشکال مختلف افراط‌گرایی را به هم پیوند می‌دهد.

پفورزایمر می‌گوید؛ جنگی که با بدن زنان آغاز می‌شود به همین جا ختم نمی‌شود. برای مقابله مؤثر با آفت تروریسم، باید دوگانگی کاذب بین حقوق بشر و امنیت ملی را رد کنیم.

وی می‌افزاید؛ مواجهه با این واقعیت مستلزم آن است که روایت دیرینه‌ای را که بین توجه به حقوق بشر و تضمین امنیت ملی انتخاب می‌کند، دوباره ارزیابی کنیم. این انتخاب نادرست به روی‌کردهای خط مشی معیوب منجر شده است، جایی که حفاظت و توان‌مندسازی زنان در درجه دوم اهداف گسترده‌تر مبارزه با تروریسم تلقی می‌شود.

با این حال، حقیقت این است که این اهداف متقابل نیستند. بلکه مکمل هم هستند. نادیده گرفتن حقوق زنان به نام امنیت ملی نه تنها از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع، بلکه از نظر راهبردی نیز کوته‌بینانه است. پفورزایمر در این مورد گفت؛ نادیده گرفتن حقوق زنان از نظر راه‌بردی این واقعیت را نادیده می‌گیرد که جوامعی که زنان در آن ستم و به حاشیه رانده شده اند، بیشتر در معرض بی‌ثباتی و درگیری هستند که به نوبه خود می‌تواند به بستری برای پرورش تروریسم تبدیل شود.

اما در این مقاله در مورد زنان افغانستانی و طالبان آمده است که ستایش از طالبان برای حفظ ظاهر صلح و نادیده گرفتن وضعیت اسفبار نیمی از جمعیت تحت رژیم ستم‌گرشان، تنها یک شکست در مسئولیت اخلاقی نیست. این ناتوانی در به رسمیت شناختن نقش اساسی حقوق زنان در دست‌یابی به صلح و ثبات پایدار است.

در اخیر این مقاله پفورزایمر اظهار داشت؛ ظهور مجدد طالبان و عقب‌نشینی حقوق زنان در افغانستان یادآور پیوند حیاتی بین توان‌مندسازی زنان و امنیت جهانی است. او گفت جنگی که با بدن زنان آغاز می‌شود به همین جا ختم نمی‌شود بلکه برای مقابله مؤثر با آفت تروریسم، باید دوگانگی کاذب بین حقوق بشر و امنیت ملی را رد کنیم. به باور وی درعوض، باید بدانیم که حمایت و توان‌مندسازی زنان نه تنها الزامات اخلاقی بلکه ضروریات راه‌بردی است.

با قرار دادن حقوق زنان در قلب تلاش‌های ضد تروریسم، دولت‌ها نه تنها پایه‌های ایدئولوژی‌های افراطی را به چالش می‌کشند، بلکه راه را برای جوامع باثبات‌تر، صلح‌آمیزتر و عادلانه‌تر هموار می‌کنند.

پس از روی کار آمدن مجدد طالبان در اگوست ۲۰۲۱، زنان تقریبأ از تمامی حقوق اولیه‌شان محروم شده و در ممنوعیت کامل بسر می‌برند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. ننگ و مرگ‌بر طالبانی ک خود زنا کارو زنا زاده هستند و رقص و آواز و ….ب خودشان روا هست و ارمان های یک ملت را ب خاکستر کشیده خون جوانان ما از چنگال شان میچکد این ابلیس های شیطان صفت هیچ حقی برای محکمه کردن ندارند و ننگ بر مردمی ک همواره برچسب سکوت بر لب میزنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا