دختران محروم از آموزش: طالبان امید را از ما دزدیدند

لیدا بارز

سکوت در فضای اتاق حکم­فرما بود. او به کتاب­های غلتان از هرتا مولر، جورج اورول و اروین دیالووم «وقتی نیچه گریست»روی زمین، گوشه­ی سمت رو به قبله؛ که پنجره­­ی اتاق بود، خیره مانده بود. انتظار، واژه­ی تازه­ای برای آرزو نیست. زیرا قرار بود دوم حمل، او در نخستین روز درسی برای اولین بار به دانشگاه قدم بگذارد، ولی این دختر نوجوان در کنج اتاق­اش زانوهای­ش را در بغل مچاله کرده، نشسته بود.

دختر نوجوان زیباروی، با دماغ قلمی که در آن سمت از صورت­اش سایه انداخته و قد نسبتآ باریک دارد. هم­زمان که موهای بلند پرزاغی خود را یک­طرفه می­اندازد، او ماجرای موفقیت­اش در کانکور را اینگونه روایت می­کند: «به رشته دوم خود (تاریخ) کامیاب شدم،۲۰۰ نمره گرفتم، رفتم دانشگاه هرات برای ثبت نام، چند جا کاپی تذکره و امضا از مه گرفتند و شصت کردم.»

آرزو -نام مستعار- دختری از هرات است؛ که بیست سال سن دارد. در پائیز ۱۴۰۰، مکتب را در لیسه تجربوی به پایان رساند. او که وسط­های ۱۴۰۱ آزمون کانکور را سپری کرد. در این مورد می­گوید؛ چند ماه پس از آزمون، اطلاع یافت که نتایج کانکور اعلان شده و وی در رشته­ی دوم دلخواه خود (تاریخ) در دانشگاه هرات موفق شده است.

طالبان در ۲۲ قوس ۱۴۰۱، فرمان منع دختران، از دانشگاه­ها را صادر کردند. دستوری که هزاران دختر این سرزمین را خانه­نشین کرد.

دختر دیگر افغانستانی که ۱۸ سال سن دارد در این مورد می­گوید؛ در آستانه­ی آزمون کانکور، خبر لغو آزمون سراسری کانکور، برای دختران را شنید. سارا -نام مستعار- گفت: «این خبر سخت­ترین و بدترین لحظه­ی عمرم بود که من تجربه کردم.»

جسامت کوچک، چشم­های خرمایی و کشیده­ی دارد. با دست­های ظریف و انگشت­های باریک­اش به گل­های قالین، شانه می­زند. در میان زنان و دختران، قالین­باف در این مرکز، از همه کوچک­تر است. سارا، برای راه یافتن در دانشگاه، در کنار درس­های مکتب، کلاس­های امادگی کانکور و مضامین ساینسی را در یک مرکز آموزشی در کابل، فرا گرفت اما به­ خاطر هزینه­ی آن به قالین­بافی روی آورد. مصروفیتی که تا حال­، ادامه دارد. او که همیشه نمرات خوبی در آزمون آزمایشی کانکور در کورس می­گرفت. می­گوید؛ به دلیل محدودیت­های طالبان نتوانسته که آزمون واقعی را سپری کند.

در این مورد یک تن از آموزگاران در دانشگاه بلخ گفت: دکترین آموزشی در نظام­های سیاسی افغانستان در طول ۱۰۰ سال گذشته کمتر به نفع زنان بوده است. زیرا تهدیدهای از آدرس جامعه سنتی بیشتر متوجه آنان است. به باور این آموزگار؛ محرومیت مزمن دختران از آموزش در دانشگاه­ها و مکاتب پیامدهای ناگوار و گسترده‌ای در ابعاد مختلف جنسیتی، فرهنگی، اقتصادی، توسعه‌­وی، بهداشتی، اجتماعی و حقوق بشری دارد.

ماه قوس ۱۴۰۲ مصادف است با نخستین روزهای آغازین سمستر جدید درسی در دانشگاه­های کشور، که به دستور وزارت تحصیلات عالی گروه طالبان، دانشجویان پسر روز نخست دوره­ی چهار ساله­ی خود را تجربه می­کنند. با این حال، امسال هیچ دختری به دستور طالبان، در امتحان سراسری کانکور نتوانست اشتراک کند.

سیما -نام مستعار- یکی از آموزگاران در دانشگاه­های خصوصی، در کابل است. وی در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان، در مورد پیامد­های حضور نداشتن دختران در عرصه آموزش گفت: محدودیت و محرومیت دوام­دار و دسترسی نداشتن به آموزش برای دختران باعث افزایش نقصان جنسیتی می‌شود و این باعث ایجاد تفاوت‌ها و نابرابری­ها در حقوق و فرصت‌های مسلم زنان و دختران می‌شود. وی افزود: «نگران این استم که در نهایت این باور غلط، به سنت ماندگار تبدیل شده و دختران بپندارند که مستحق درس و دانشگاه نیستند.»

در همین حال، شماری از دختران محروم از آموزش، در مصاحبه­ با خبرگزاری بانوان، می­گویند؛ آنان هیج وقت لذت دانش­جو بودن را تجربه نکرده اند. نفهمیده اند که سر کلاس دانشگاه نشستن و درس­های دانشگاه چگونه است. یکی از آنان گفت: «وقتی اطرافیان من می­گوید؛ کریدت و کریدت من هیچ وقت نفهمیدم که کردت چیست اصلا.»

در این میان، آرزو که یکی از دختران محروم از آموزش است در مورد احساس خود در اولین روزهای که قرار بود وارد دانشگاه شود، به ما گفت: «خیلی ذوق زده بودم؛ به ما گفتن قراره سمستر جدید شما به همین روزها شروع شود، یعنی قراره همین زمستان، شما درس بخوانین، اگر هم شروع نشود، بهار سال ۱۴۰۲، دوم ماه حمل، شروع میشه.»

آرزو در این مورد خواست بیشتر صحبت کند، ولی بعد از بیان چند جمله­ی کوتاه، نتوان­ست ادامه دهد. بغض سنگینی گلویش را می­فشرد، نگاه­اش را به زمین انداخت و گفت: «برای ما گفتن بروید خونه­های خود، منتظر باشین تا دانشگاه شروع شود. ولی یک سال تیر شد اما خبری از دانشگاه نشد که نشد.» او مکث کرد، سکوت کامل در فضای اتاق پیچید، خیره ماند به پنجره­ی اتاق که منظره­ی از حیاط را نشان می­داد. پس از چند ثانیه، ادامه داد: «آن روزها خیلی حالم بد بود یعنی فکر می­کردم دنیا دیگه تمام شده، دیگه هیچ امید و آرزوی در این کشور نیست.»

فرمان­های مکرر طالبان، پس از اگوست، ۲۰۲۱، بیشتر برای محدود کردن و خانه­نشین کردن زنان بوده است. آرزو، گفت: « طالبان امید را از دختران ما دزدیدن.»

این دختر نوجوان، از تصورات اینکه دانشجوی رشته­ی تاریخ در دانشگاه هرات، شود، گفت:« خیلی پلان­ها داشتم که مه وارد دانشگاه شوم، دانشجو باشم، درس بخوانم و محیط دانشگاه هرات فضای سبزی داشت دوست داشتم بروم زیر او درخت­ها، کتاب بخوانم و در آن محیط قدم بزنم. آن محیط را از خود حس کنم. حس کنم، من عضوی از این محیط استم، و من اینجا درس می­خوانم، ولی کل چیز خراب شد.»

اکنون در اتاق کوچک خود مصروف مطالعه­ی کتاب است. خیلی به ندرت می­شود او را در فضای باز یافت. گاهی با خودش شعر دکلمه می­کند و گاهی جملات کوتاهی روی برگه­ی از دفترچه­اش می­نویسد.

او مانند هزاران دختر دیگر افغانستانی چشم به امید باز شدن درب تحصیل بروی دختران است. در اخیر گفت: «نمی­دانم اگر دانشگاه شروع شود ممکن خیلی خوش­حال شوم. حالا از روی لج­بازی می­گویم یک سال ما هدر رفت چی فایده، ولی مطمئنم خیلی خوش­حال خواهم شد.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا