زندگی پس از طلاق: داستانهای پنهان در سایهی حکومت جدید
پس از رویکارآمدن طالبان در افغانستان زندهگی برای شمار زیادی از زنان دشوار شده است، بهویژه زنانی که تلاش دارند برای رسیدن به حقوحقوق خود مبارزه کنند.
شماری از زنان در هرات میگویند که از زمان رویکارآمدن طالبان، روند طلاقگیری برای آنان مشکلساز شده است، در این مورد گفتوگوی داشتیم با الهام، خانمی که بیش از دو سال است در خانهی پدریاش زندهگی میکند و منتظر است تا زمانی برسد که طلاق وی از شوهرش گرفته شود.
پرسش: خیلی ممنون بانو الهام که وقت گذاشتید به عنوان نخستین سوال برای من بگویید که از زمان آمدن طالبان چه تغییراتی به زندگیتان آمده است؟
پاسخ: «از زمانیکه طالبها آمدند به زندهگی مه تغییرات زیادی بوجود آمده مثلا شوهر من قبل بالای من خشونت انجام میداد فعلا که طالبها آمدند خشونتاش بیشتر شده حتی زمانی رسید که میخواست مرا با آتش بکوشد، حتی کارد به سرم کشید گپ هم که میزدم همیشه میگفت مه طالب هستم زور دارم تو که زن هستی چیزی کرده نمیتوانی، حکومت قبل که بود نمیتوانست خشونت زیاد کنه ولی زمانیکه طالبها آمدند خشونت اش بیشتر شده، دوسه بار زبانی طلاق ام داده و از خانه بیرون ام کرده، به این دوره کاری انجام داده نمیتوانم که بروم عرض کنم و از آن طلاق بگیرم چون پشتیبان شان طالبها اند و خودش هم طالب است تقریبا دو سال میشه آمدم خانه مادرم گپ از طلاق هم که میشه میگویند دوران طالبها است و خودش هم طالب است کاری از دست ما نمیآید.»
پرسش: یکی از تجربههای تلخی که از زندهگی مشترک تان بوده میشود که برایم قصه کنید؟
پاسخ: «یکی از بدترین تجربیات من همین دوران طالبها بود که به خانه نشسته بودم گاز اجاق باز کرده بود زمانیکه میخواستم اجاق را روشن کنم احساس کردم که بوی گاز است بازم هم نفهمیدم چند دقیقه که گذشت از بوی گاز سرم درد گرفت وقتی پیش رفتم دیدم که پایپ از سر کپسول باز است بعد از آن متوجه شدم که از خانه سرش را بیرون میکند و ای نگاه میکند که من آیا اجاق را روشن کردم یا خیر. بعد از آن رفتم برایش گفتم چرا پایپ کپسول باز است و این پرسیدن مه باعث شد که باهم جنگ کنیم و خودش اقرار کرد که این کار خودم کردم و میخواستم که ترا از بین ببرم و میگفت این دوران طالبها است اگر ترا آتش بزنم یا هم بکشم کسی از من پرسان نمیکند چون خودم طالب هستم.»
پرسش: از دوران حاملهگی خود بگویید؛ چگونه بود و چرا سقط شد؟
پاسخ: «شوهر مه خیلی آدم شکاکی بود و این باعث شد زمانیکه حامله شوم همیشه به مه میگفت که این طفل از مه نیست باوجود اینکه خبر بود که این طفل از خودش است و خیلی خشونت میکرد به دوران حاملهگی که این طفل از مه نیست و همیشه میگفت باید طفل خود را سقط کنی چون این طفل از مه نیست و لقب خراب به آن میداد، سه روز قبل از سقط طفلام کمی گفتگوی لفظی کردیم و این گفتگو باعث شد که باز دوباره دست رو مه بلند کند و باعث خشونت شود و با لگد زدن به شکم من، طفلام به داخل شکمام صدمه دیده بود بعد از سه شب که زیاد وضیعت مه خراب شده بود آمدم خانه مادرم به مادرم گفتم که شکم مه زیادی درد داره بعد از آن که داکتر رفتیم داکتر گفت سه شب جلوتر سقط شده بعد از آن امدم به شوهرم بگویم که طفل ما سقط شده بازم هم سر این که طفل مه سقط شده دوباره خشونت کرد که این کار را خودت کردی.»
پرسش: با این حال چرا طلاق نمیگیرید؟
پاسخ: «نمیتونم طلاق گرفته بخاطریکه دوران طالبها است و خودش هم طالب است و نمیتوانم طلاق بگیرم.»
پرسش: به عنوان آخرین پرسش میخواهم بدانم که خواست شما از جامعهی جهانی بهخاطر این حقوحقوق تان چه است؟
پاسخ: «فقط میخواهم بگویم که ما در این کشور داریم عمر خود را تلف میکنیم و به هیچ حقی که برای یک انسان باشد ما دسترسی نداریم، جامعهی جهانی باید برای ما تمام او حقوقی که حق یک انسان است بدهد.»
این مشکلات در حالی برای زنان زیاد شده است که از زمان روی کارآمدن طالبان در افغانستان نیمی از جمعیت افغانستان که زنان هستند بیکار و خانهنشین شدند و بر اساس آمارها این نیم نفوس افغانستان از تمام حق و حقوق اولیهی خود محروم هستند.