تعامل یا شکست

منشا ظهور طالبان در دهه ۹۰ میلادی، جنگ‌های داخلی بین گروه‌های مجاهدان بر سر تصاحب قدرت بود. در سپتامبر ۱۹۴۴ میلادی گروهی از طلبه‌های مدارس دینی به رهبری ملا محمدعمر از ولایت قندهار در جنوب افغانستان علیه شرایط موجود قیام کردند و به مدد شرایط اجتماعی به سرعت نفوذ خود را به سراسر افغانستان گسترش دادند و در ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶ کابل را تصرف کردند.
حکومت‌داری طالبان زیاد دوام نیاورد. تطبیق با خشونت دین و مذهب، عدم رعایت آزادی‌های اجتماعی و فردی و حقوق بشر و حمایت از گروه‌های مسلح و تروریزم دلیل آن شد که نیروهای ایتلاف به رهبری امریکا پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر به افغانستان حمله کنند و در ۱۳ نوامبر ۲۰۰۱ طالبان را از قدرت دور کنند.
اما طالبان با تجدید قوا وارد جنگ با نیروهای ایتلاف و حکومت کابل شدند.
مدت بیست سال مبارزه مسلحانه طالبان، مانع ثبات و پیشرفت در افغانستان شد و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به تمام بخش‌ها آورد و روزانه ده‌ها نفر از دو طرف کشته شدند.
با تغییر پالیسی قدرت‌های جهانی و عدم حمایت مالی و نظامی از دولت کابل در سال ۲۰۲۱ میلادی طالبان به‌صورت غیر منتظره و در مدت کوتاهی با پیام عفو عمومی تمام افغانستان را تسخیر کردند. دفاتر و سفارت خانه‌ها بسته شد، اردو و پولیس متلاشی شد و نظام مالی، اداری و قضایی کشور فلج شد.
مردم خسته از جنگ، فساد و ناامنی به این باور بودند که طالبان مجاهدان راه حق و آگاه و صادق اند که به‌خاطر تطبیق شریعت از جان و مال خود گذشته اند و برای مردم عادی زندگی بهتری را سامان خواهند داد و انتظار می‌رفت طالبان با درس از حکومت‌داری دهه‌ی ۹۰ خویش، با رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اجتماعی به تشکیل دولت همه‌شمول و با مفکوره‌های مختلف تن دهند.
هفته‌های اول مردم منتظر اعلام پلان‌های طالبان در امر دولت‌داری و ایجاد ثبات در کشور بودند، اما واقعیت آن بود که طالبان آمادگی و تجربه‌ی حکومت‌داری نوین را نداشتند و با حذف مخالفان خود مفکوره‌ی خود را تطبیق می‌کنند.
کارمندان حکومت پیشین به‌خصوص زنان با داشتن دانش و تجربهٔ‌ کاری از رفتن به اداره منع شدند، رسانه‌ها محدود شد و سربازان طالبان اکثرا بی‌سواد و بی‌تجربه و متعصب در بست‌های عالی منصوب شدند.
طالبان در برج‌های بعدی با چندین اعلامیه صرف در مورد لزوم ادامه کمک‌های خارجی و ممنوعیت‌های جدید صحبت کردند. وزارت امور زنان را به وزارت امر به معروف و نهی از منکر تغییر دادند و هم‌چنین چندین نهاد که نماد دموکراسی نوپای افغانستان بود ملغی اعلام شد.
مردم اما در بیست سال گذشته به مدد دموکراسی نوپا و رسانه‌ها، آگاه‌تر شده اند. مردم حالا در مورد کیفیت تعلیم و تربیه، آزادی‌های فردی و اجتماعی، حق فعالیت آزادانه‌ی زنان، انتخابات، پاسخ‌گویی دولت به ملت و  موارد زیاد دیگر معلومات دارند و خواسته‌های قانونی ارایه می‌کنند و از آن به روش‌های مختلف دفاع می‌کنند.
مردم از جنگ خسته شده‌اند؛ اما خواهان تامین عدالت و آزادی‌های مبتنی بر دموکراسی هستند.
در بُعد دیگر رهبران گروه طالبان که حالا خود را حاکمان قانونی کشور می‌دانند در مخمصه‌ی عجیب افتاده‌اند، مفکوره و خواست‌های مردم، منافع کشورهای همسایه و جامعه‌ی جهانی و مفکوره‌ی دینی و تمامیت‌خواهی افراد طالبان در تقابل هم قرار دارند.
تطبیق خواست‌های هر یک از سه گروه فوق وضعیت فعلی را بهم خواهد ریخت، اما هم اکنون کشور در وضعیت انارشی و بدون دولت مشروع به‌سر می‌برد و هم‌زمان افغانستان با فرار سرمایه‌های مادی و معنوی روبه‌رو است و این موضوع با توزیع پاسپورت و آزاد شدن سرمایه‌ی مردم در بانک‌ها سرعت بیشتری خواهد گرفت.
افغانستان یک کشور مصرفی و به شدت وابسته به کمک‌های بیرونی است. فقر مهم‌ترین و نزدیک‌ترین عامل انقلاب گرسنه‌گان و سقوط طالبان خواهد بود و اما اگر با کمک جامعه‌ی جهانی به‌طور موقت مردم از گرسنگی قیام نکنند، تقابل بعدی بین تفکر طالبانی و آگاهی و تفکر ایجاد شده در بیست سال گذشته در جامعه خواهد بود.
این تفکر با تظاهرات زنان در ولایات مختلف و نافرمانی‌های مدنی شروع شده است و در صورت عدم حصول نتیجه‌ی مطلوب بدون شک وارد مرحله مبارزه مسلحانه خواهد شد.
این مبارزه حامیان خارجی هم خواهد داشت که منافع خود را با حضور گروه فاقد قانون‌مندی و متعصب دینی طالبان در خطر می‌بینند و آن وقت جنگ‌های داخلی در تمام ولایات شعله‌ور خواهد شد.
طالبان باید بدانند دولت‌داری در شرایط فعلی جهان با مفکوره‌ی عقب‌گرا و حذفی طالبان امکان‌پذیر نخواهد بود. طالبان با درس گرفتن از تاریخ و دولت‌‌داری قبلی خود باید به این نتیجه برسند که نمی‌توان هم‌زمان از جامعه‌ی جهانی کمک خواست؛ ولی نگرانی‌های آن‌ها را نادیده گرفت.
البته ایجاد حکومت مشروع بر اساس خواسته‌ها و نیازهای مردم، رعایت حقوق بشر و تعأمل با جامعه‌ی جهانی می‌تواند وضعیت را دگرگون نماید.
نویسنده: بهزاد مرادیان، عضو گروه حرکت برای تغییر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا