حضور طالبان و وضعیت حقوق بشری در افغانستان
همهی انسانها از نظر حقوق و کرامت انسانی، آزاد و برابر متولد شدهاند. حقوق بشر به عنوان مقولهای چند بعدی و مطرح در جهان معاصر، موضوعی است که به تکرار در سطح ملی، منطقوی و بینالمللی و در همهی حکومتها بدان پرداخته میشود. حقوق بشر ؛ آزادی، مصونیت و منافعی است که از طریق ارزشهای پذیرفته شدهی معاصر، تمام انسانها باید قادر به ادعای آن باشند و این حقوق بنیادین؛ طبیعی اند.
به عبارت دیگر، تمامی انسانها از این نظر که انسان اند از حداقل حقوقی برخوردارند که به کشور، مذهب، نژاد یا جنسشان ربطی ندارد.
حقوق بشر به معنای حقوقی است که انسانها صرفا به دلیل انسان بودن از آن برخوردارند و برای برخورداری از این حقوق شرایط گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی در نظر گرفته نشده و صرفا انسان بودن مهمترین و تنها ملاک بهرهمندی از این حقوق بهشمار میرود.
اندیشهی حقوق بشر برای مقابله با ستم و بیعدالتی شکل گرفته و هدف آن تامین حداقل حقوق برای افراد جامعه بودهاست. حقوق بنیادین انسانی همچون؛ حق حیات، حق کرامت، حق آموزش، حق آزادی و حق برابری در برابر حقوق و قوانین از آن جهت پدید آمد تا نظم و آرامش را برای جامعهی بشری به ارمغان آورده و زندگی مطلوب انسانی را تامین کند. چنانچه در مادهی اول اعلامیهی جهانی حقوق بشر آمدهاست:
«تمام افراد آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابر اند، همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.»
در دنیای معاصر امروزی هنوز هم حقوق بشر آن طور که باید در سراسر گستره گیتی رعایت نمیشود و هنوز هم انسانهای زیادی در جهان وجود دارند که همه روزه حقوق انسانی آنان در خطر دهید قرار دارد و حتی پایمال میشود.
یکی از این نقاط جهان که مردمانش همیشه برای احقاق و دفاع از حقوق انسانی خویش نعرهی دادخواهی سر دادهاند، افغانستان است. پس از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان، آنچه که بیش از همه مورد صدمه و آسیب قرار گرفته وضعیت حقوق بشری در افغانستان است. تا جایی که وضعیت تاسف برانگیز و بحرانی حقوق بشری در افغانستان، پس از سقوط جمهوریت و به قدرت رسیدن مجدد طالبان محراق توجه جهانیان قرار گرفته است.
تکرار تاریخ در افغانستان و اشغال قدرت توسط طالبان در ۲۴ اسد ۱۴۰۰
از ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۰ یعنی زمان برگزاری نشست مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان در دوحه، زنان و اقلیتهای افغانستان بیشترین نگرانی را نسبت به آیندهی خود که وابسته به نتایج این مذاکرات بود داشتند؛ چرا که زنان و اقلیتها دوران سیاه و تاریک سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ م را از یاد نبرده بودند و از مهمترین خواستههای آنان این بود تا از دستآوردهایی مانند آزادی بیان، حقوق زنان، حقوق اقلیتها، حقوق مدنی و حقوق بشر که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ م، با وجود موانع و چالشهای فراوان بدست آورده بودند حفاظت شود و این دستآوردها قربانی سازش و معاملههای طرفین درگیر جنگ داخلی افغانستان نشود. از برگزاری این مذاکرات صلح نتیجهای که به نفع مردم افغانستان باشد متبلور نگشت و صلحی که تامین کنندهی عدالت اجتماعی باشد در کشور تحقق نیافت.
در ۲۴ اسد ۱۴۰۰ از آنچه که مردم خصوصا زنان و اقلیتهای افغانستان واهمه داشتند، در نهایت ناباوری اتفاق افتاد و بار دیگر تاریخ در افغانستان تکرار شد و طالبان، گروهی که حدود ۲۰ سال در افغانستان حملات تروریستی و ضد حقوق بشری انجام میدادند، به ارگ ریاست جمهوری در کابل رسیده و قدرت را اشغال کردند. پیش از رسیدن طالبان به کابل، زمانی که ولایات افغانستان را یکی پس از دیگری بدست میآوردند، با حملاتشان در شهرهای مختلف از جمله قندهار، هلمند و کندز خانههای زیادی را در نتیجهی درگیری با نیروهای دولتی ویران کرده زنان و کودکان زیادی را به خاک و خون کشاندهاند و باعث شدند تا مردم از مناطق محل سکونت خود بیرون شده و آواره پایتخت شوند. در این بحبه جنگ داخلی، نگرانی دختران بیش از همه بود؛ چرا که در همه جا سخن از این بود که طالبان دختران مجرد و زنان مجرد(بیوه) را به اجبار به نکاح نیروهای خود در میآورند که در بسیاری از قریهها بنا به گفتههای مردم محل این اتفاق رخ دادهاست.
سقوط کابل و تهدید امنیت جانی نیروهای نظامی و امنیتی
پس از سقوط کابل، هراس و ترس عمومی سراسر فضای افغانستان را فرا گرفته بود، بسیاری از کسانی که امنیت جانی آنان از طرف طالبان در خطر بود مجبور به ترک خانهها و فرار از ولایتهای خود و حتا کشور شدند.
طالبان فرمان عفو عمومی صادر کردند؛ اما برخی از جنایات صورت گرفته از سوی طالبان نشان داد که آنان در واقعیت به فرمان عفو عمومی پایبند نبوده و برخلاف آن عمل میکنند؛ چون بر اساس شواهد موجود و اخبار رسانهها، طالبان بسیاری از کارمندان و نیروهای نظامی و امنیتی دولت پیشین را از خانههایشان برده و توقیف کردند و یا برخی از آنان را به قتل رساندند که به طور نمونه میتوان به قتل بانو نگار افسر پولیس زنی که از ولایت غور بود اشاره کرد که به طرز فجیعی توسط طالبان در خانهاش به قتل رسید.
طالبان و نقض حقوق انسانی زنان
به جرات میتوان گفت که طالبان ۲۰۲۱، همان طالبان ۲۵ سال گذشتهاند، زیرا باورهای آنان هنوز بر افراطگرایی، تحجر و زنستیزی استوار است. باور و اندیشهی طالبانی در ارتباط با زنان، هنوز هم بر محور تبعیض جنسیتی و نقض حقوق انسانی آنان میگردد. طالبان بلافاصله پس از تصاحب قدرت، زنان و دختران را از بنیادیترین حقوق آنان یعنی آموزش و کار محروم ساختند و مانع کار کردن زنان در وزارتها و بسیاری از ادارات دولتی شدند و در بسیاری از ولایات زنان را از کار در رسانههای دیداری و شنیداری منع ساختند. به دنبال بازگشایی مکاتب پسرانه و مکاتب دخترانه صنوف اول تا ششم، مانع بازگشایی مکاتب دخترانه صنوف هفتم تا دوازدهم شدند، دختران را از رفتن به مکتب منع کرده و آنان را خانهنشین ساختند. علاوه بر این هنوز هم به دلیل مختلط بودن صنوف درسی دانشگاههای دولتی و مخالفت ورزیدن با تدریس اساتید مرد به دختران دانشجو، دروازهی هیچ دانشگاه دولتی در افغانستان باز نشده است و در دانشگاههای خصوصی نیز با تکیه بر تفکیک جنسیتی در صنوف درسی، مانند پرده کشیدن بین دختران و پسران دانشجو و تعیین پوشش اجباری برای دختران، روند تدریس و آموزش به گونهای نامعمول که متناسب محیطهای علمی و آکادمیک نیست وجود دارد. طالبان ممنوعیت و محدودیتهای فراوانی برای زنان تعیین کردند طوری که زنان بدون همراه بودن با یک مرد محرم، به تنهایی حق ورود به ادارات دولتی را ندارند. یکی از طرحهای وضع شدهی طالبان در برابر زنان که به تازگی از سوی برخی رسانهها منتشر شده و نقض مستقیم حقوق اقتصادی زنان و برخواسته از تبعیض جنسیتی است، کاهش ۳۰ درصدی معاش کارمندان دولتی زن در مقایسه با معاش کارمندان مرد است. طالبان با این استدلال که زنان قادر به پیشبرد امور کابینه نیستند و هیچ ضرور نیست که زن در کابینه حضور داشته باشد زنان را از حق مشارکت سیاسی آنان محروم ساختند.
طالبان همچنین عرصه را به فعالین مدنی زن، قضات و ورزشکاران زن تنگ ساخته و بدین ترتیب مانع فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و ورزشی آنان شدند.
حمله به فعالین مدنی و خبرنگاران (نقض آزادی بیان) از نخستین روزهای به قدرت رسیدن طالبان، تعداد زیادی از زنان و مردان آزادیخواه، مبارز و آگاه افغانستان به رسم اعتراض و به منظور دادخواهی و تحقق عدالت اجتماعی در ولایات مختلف کشور به تظاهرات در خیابانها آمدند تا با بلند کردن صدایشان در برابر اعمال ضد حقوق بشری طالبان، مشعل آزادی و عدالت را زنده نگه دارند.
اما نیروهای طالبان از خشونت در برابر این تظاهر کنندگان کار گرفته و حتا زنان و دختران شرکت کننده در این اعتراضات را لت و کوب کرده و بعضی از آنها را توقیف کردند و در جریان این اعتراضات مدنی، تعداد زیادی از خبرنگاران را مورد ضرب و شتم قرار دادند که اسناد رسانهای موثقی برای اثبات این ادعا وجود دارد. به طور نمونه میتوان از خبرنگاران روزنامه اطلاعات روز نام برد که به شدت از سوی طالبان مورد لت و کوب قرار گرفتند. طالبان حتی در نتیجهی شلیک کردن به اعتراض کنندگان، باعث کشته شدن چندین معترض شدند که به طور نمونه میتوان به کشته شدن تعدادی از معترضان در تظاهرات ولایتهای هرات و بدخشان اشاره کرد و پس از این اعتراضات بود که طالبان شکلگیری هر گونه تجمعات اعتراضی را غیرقانونی و ممنوع اعلام کردند. بدین منوال طالبان کرامت و حیثیت انسانی را در افغانستان زیر پا کرده و مانع آزادی بیان و برپایی تظاهرات مدنی از سوی مردم معترض شدند.
نقض حقوق بشری اقلیتهای مذهبی هزاره توسط طالبان، داشتن تعصبات و تبعیضهای قومی، زبانی و مذهبی جزو ماهیت حقیقی طالبان بوده و با تفکرات آنان عجین است. برای اثبات این مدعا میتوان از کوچ اجباری هزاران افغان از اقلیتهای شیعه هزاره یاد کرد. طالبان پیش از سقوط کابل ده هزار خانواده از اطراف شهر شبرغان را مجبور به ترک خانهها و منطقههایشان ساختند. اما پس از سقوط کابل در پنج ولایت از جمله قندهار، هلمند، ارزگان، دایکندی و بلخ نیز شروع به کوچاندن اجباری هزاران افغان از اقلیت هزارههای شیعه افغانستان کردند. طوری که بزرگترین کوچ اجباری این اقلیتها در ولایتهای دایکندی و ارزگان صورت گرفته است.
طالبان با این اقدامات، چهار اصل مهم حیثیت و کرامت انسانی، آزادی، برابری و برادری را که در رأس تمام حقوق و آزادیهای عمومی بشر قرار دارد، نقض کرده و زیر پا ساختهاند.
افزایش آسیبهای اجتماعی جنایات و اقدامات ضد حقوق بشری طالبان که وضعیت حقوق بشری را در افغانستان بحرانی و اسفبار ساخته به این جا ختم نمیشود. هرچند نمیتوان یگانه عامل فقر و گرسنگی که در حال حاضر در افغانستان رو به گسترش است، به قدرت رسیدن مجدد طالبان دانست؛ اما میتوان گفت که طالبان در تشدید فقر و گرسنگی امروز افغانستان نقش مهمی دارند. چرا که در نتیجهی بیکار ساختن میلیونها زن و مردی که در بخشهای مختلف از قبیل نظامی، امنیتی و ملکی وظیفه داشتند و عدم پرداخت معاشات کارمندان و مامورین دولتی دامنهی فقر و گرسنگی را در کشور وسیع ساختند که در نتیجه این فقر، بیکاری و گرسنگی بر تعداد کودکان کار و خیابانی افزوده شد و بسیاری از این کودکان زیر بار فشار اقتصادی و تنگدستی از رفتن به مکتب و فراگیری آموزش محروم ماندهاند. همچنان در نتیجهی همین فقر و گرسنگی برخی از خانوادهها وادار به فروش کودکان خصوصا نوزادان و دختران خود شده اند و یا دختران زیر سن و خردسالشان را به نکاح مردان بزرگسال در آوردهاند.
به طور کل در مدت زمانی که از تسلط دوبارهی طالبان در افغانستان میگذرد، طالبان نه تنها به وعدههای خود مبنا بر رعایت موازین حقوق بشری عمل نکردهاند؛ بلکه آشکارا تمامی حقوق بشری از جمله حقوق مدنی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم افغانستان بخصوص حقوق انسانی زنان و اقلیتها را نقض کرده و همچون گذشته بر مبنای اصول غیرانسانی خود به پیش میروند و زندگی را بر مردم افغانستان سختتر از قبل ساختهاند.
با امید تحقق آرمان ای حقوق بشری در افغانستان و سراسر جهان.
نویسنده: سپیده دم امید؛ عضو گروه حرکت برای تغییر