افغانستان، سرزمین دردها

اين‌‌جا افغانستان است كشورى كه مردم در خون خود غلطيده‌اند، كشورى كه تاريخ‌اش با جنگ گره‌ خورده است.

اين‌جا افغانستان است سرزمين زنان بيوه، سرزمين كودكان يتيم، سرزمين مادرى كه در غم و اندوه فرزندش نشسته است و پدرى كه هنوز چشم به راه فرزند دل‌بند خود است.

اين‌جا افغانستان است كشورى كه يک كودک پنج ساله، طالب طالب مى‌گويد از ترس به كوچه بازى نمى‌كند و شب خواب آرام ندارد.

بله!

اين‌جا كشور من است كه مردم فقط هر روز جنگ را زندگى كرده‌اند؛ ولى هر روز به اميد سوسو زدن صلح هستند.

صلح، صلح گفته چشم به راه آن هستند كه شايد روزى در صلح به آرامى زندگى كنند.

بله، اين‌جا وطن من است وطنى كه خيابان‌هایش با خون جوانان فرش شده‌است.

كشورى كه در كوچه پس‌كوچه‌هايش مادرى در غم فرزند خود نوحه سر مى‌دهد.

اين‌جا سرزمین ستم‌ديدگان است، كشورى كه مردم‌اش عمر خود را در فلاكت و بدبختى سپرى كردند.

كشورى كه دلالان سياسى آن فقط به فكر منافع خود هستند و از مردم سوءاستفاده مى‌كنند، كشور حاكمان و محكومان.

حضور بیست ساله‌ی آمريكا در افغانستان به هيچ ختم شد و زمانى آمريكايى‌ها اين كشور را ترك كردند كه افغانستان در بدترین وضعیت قرار داشت.

در زمان اعزام نيروهای خارجی به افغانستان تنها گروه تروريستى طالبان بودند؛ اما در زمان خروج سربازان آمريكايى ده‌ها گروه تروريستى در كشور فعال شد.

با خروج نظاميان امريكايى از افغانستان جنگ در كشور شدت بسيارى گرفت چنانچه ما به چشم دیدیم که چگونه ولسوالى‌ها يكى پى ديگرى به دست طالبان افتاد، دست دلالان سياسى ما هم درد نكند كه در سقوط ولسوالى‌ها نقش خود را ايفا كردند و با پيوستن به اين گروه‌ها به جنگ شدت بيش‌ترى بخشيدند و در كشتار مردم بى‌گناه سهم داشتند.

مذاكرات هم‌اكنون در كشورهاى ديگر كه در جنگ افغانستان رول عمده را بازى مى‌كند جريان دارد.

تاريخ دوباره تكرار مى‌شود انتخاب ناآگاهانه و حمايت‌هاى كوركورانه مردم افغانستان را دوباره به عصر سياه برمى‌گرداند.

بورژواها و خرده‌بورژواها با فرستادن خانواده و سرمايه‌ی خويش به خارج فرار مى‌كنند و منتظر فرصت و زمان مناسب براى برگشتن به كشور اند؛ اما يا ستم‌ديدگان در كشور باقى مانده و همان عصر قحطى و گرسنگى تكرار مى‌شود تا زمانى‌که ستم‌گران برگشته و دوباره روى كار آمده تا از مردم سوءاستفاده كنند.

اما اگر باز هم همين گونه باقى بمانيم و نخواهيم يک قدم به سمت آگاهى بگذاريم و اين آگاهى را در پراكسيس اجتماعى پياده كنيم، افغانستان به چهل سال قبل برمى‌گردد و دوباره همان آش و همان كاسه مى‌شود.

نويسنده: سلحشور، عضو گروه حركت براى تغيير

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا