«سقوط کشور یک کابوس بود، کسی مرا ازین کابوس بیدار کند»
کار رسانهای زیر ساحهی نظام دموکراسی در افغانستان یکی از پر چالشترین شغلها بود. پس از تغییر نظام و تسلط طالبان اما آمار خشونت بر خبرنگاران و محدودیت کار رسانهی به ویژه برای زنان بیشتر شد. بر اساس آمار فدراسیون جهانی خبرنگاران از آغاز تسلط طالبان 153 رسانه مجبور به توقف فعالیتهای شان شدند و خبرنگاران زن از کار محروم شدند. برای بحث بیشتر در مورد چالشهای روزنامهنگاری در افغانستان زیر حاکمیت نظام جدید با بهشته ارغند خبرنگار پیشین طلوعنیوز گفتوگویی داریم.
پرسش: چند روز پس از تسلط طالبان در افغانستان بودید و چگونه توانستید کشور را ترک کنید؟
پاسخ: پس از تسلط طالبان یک هفته را در کشور سپری کردم و سپس توانستم با همکاری یک نهاد از افغانستان بیرون شوم.
پرسش: چقدر نگران بودید که ممکن است طالبان شما را دستگیر کنند و یا اخلالی در روند خروج شما به وجود آورند؟
پاسخ: این ترس را من و همهی زنانی که در جامعه کار کرده بودند و برای خارج شدن تلاش داشتند، تجربه کرده اند. با این که من چالشهای کمتری برای ترک کشور دیدم اما افراد زیادی را میشناسم که چالشهای زیادی برای داخل شدن به میدان دیده اند و حتی روزها را در میدان هوایی همراه با خانوادههای شان سپری کرده اند که شامل کودکان و افراد بزرگسال بوده و این بسیار دشوار است.
شبی را که در میدان هوایی سپری کردم و صدای بلند طیارههای نظامی که در اطراف ما بود تا حالا یادم نرفته و چیزی که شاید من تا آخر عمر به یاد داشته باشم اینگونه خارج شده از کشورم بود.
پرسش: پس از سقوط حکومت شما با یکی از اعضای گروه طالبان به گفتوگو پرداختید، برای این که نخستین تجربهی شما بود، میخواهیم بدانیم چه حسی داشتید؟
پاسخ: من پیش از آغاز کار در طلوع با رسانههای زیادی کار کرده بودم و همیشه اخبار جنگ را پوشش داده بودیم. در مورد طالبان، رفتار و افکار شان همیشه از دیگران شنیده بودم وهیچگاه فکر نمیکردم که روزی این گروه در افغانستان مسلط شوند و من با یکی از اعضای این گروه از این فاصله گفتوگو داشته باشم.
پرسش: به عنوان یک دختر افغانستانی و برای این که بتوانید یک خبرنگار شوید، تلاشهای زیادی کرده اید، فکر میکنید در خارج از کشور هم این فرصت برای شما مهیا باشد تا در این عرصه کار کنید؟
پاسخ: اکنون من بیرون از افغانستان استم و بسیاری به من میگویند که آیندهی خوب کاری در انتظار من است اما من دوست داشتم در کشورم و برای مردمام کار کنم.
پرسش: طالبان پیش از تسلط بر افغانستان گفته بودند که با کار و تحصیل زنان در چهارچوب قوانین اسلامی مشکلی ندارند، حالا اما دیده میشود که زنان از حق آموزش و کار محروم اند، فکر میکنید آنان چه تفسیری از آموزههای دینی دارند؟
پاسخ: تعبیر این گروه از آموزههای دینی تا کنون برای هیچکسی مشخص نیست. این گروه حتی از مکتب رفتن دختران دورهی ابتدایی و لیسه هم جلوگیری کرده اند و تا کنون برای کار و یا آموزش زنان هیچ برنامه و یا تصمیمی ندارند و به همین دلیل به نظر من تعریف این گروه از آموزههای اسلامی شان بر خودشان نیز روشن نیست.
پرسش: همزمان با تسلط طالبان بر افغانستان، زنان خبرنگار از فعالیتهای رسانهای بازماندند، این اتفاق چه تاثیری روی روند اطلاعرسانی دارد؟
پاسخ: اگر وضعیت همینگونه پیش برود من فکر میکنم که تا چند سال دیگر در افغانستان رسانههای خوبی نخواهیم داشت اگرچه اکنون هم ما رسانههای عالی در قسمت اطلاعرسانی نداریم و در اطلاعات سانسور میشود و ما دستاوردهای دودههی خود در عرصهی دموکراسی را از دست داده ایم.
پرسش: از لحظهی سقوط افغانستان بگویید زمانی که این خبر را شنیدید، چه حالی داشتید؟
پاسخ: روزی که کابل سقوط کرد من بیرون از خانه بودم و پشت لباسهای خود که برای برنامههای تلویزیونی خود سفارش داده بودم رفتم، در آنجا دیدم موترهای زیادی که در آن اردوی ملی بود از طرف میدانوردک به سوی وزارت دفاع میرفتند و من تصور کردم که شاید میدانوردک سقوط کرده و سربازان ما عقبنشینی کرده اند. مردم سراسیمه و به سوی خانههای شان میدویدند، من گوشی را برداشتم که به مادرم تماس بگیرم متوجه شدم مادرم بیش از 20بار به من زنگ زده بود و وقتی تماس گرفتم مادرم گفت که کابل سقوط کرد. اصلا فکر نمیکردم که به این زودی کابل را از دست بدهیم حس میکردم که در خواب ام، هنوز هم منتظرم کسی مرا از خواب بیدار کند.
سیمین صدف