بازگشت طالبان، بازگشت زنان به عقب؟
پیش از سقوط حکومت افغانستان، سازمان ملل، بانک جهانی و عفو بینالملل اطلاعاتی منتشر کردند. این اطلاعات نشان میداد که ۵% دختران در افغانستان دانشگاه میروند، ۲۲% زنان شغل دارند، ۲۰% کارمندان دولت زنان هستند، ۲۷% نمایندگان مجلس زنان هستند و ۱۰۰۰ زن تا سال ۲۰۱۹ کسب و کار خود را داشتند. این اطلاعات نشان میدهد که در دو دههی پسین، زنان دانشگاه رفتند، کار کردند، تجارت کردند و زنانی عضو مجلس نمایندگان شدند و در سایر بخشها دستاوردهای زنان در داخل و خارج از کشور از دید پنهان نیست اما با سقوط حکومت، خیلی از زنان به این باور اند که یک بار دیگر به عقب برگشتند و باری دیگر قربانی معاملههای سیاسی شدند.
وضعیت نابسامان افغانستان از گذشته تاکنون بیشترین قربانی را از زنان گرفته است. برای اثبات این گفتهام اشارهی کوتاهی به زندگی زنان در شش سال حکومت طالبان میکنم. آن زمان دروازههای مکتبها و دانشگاهها بهروی زنان بسته بود. زنان نه تنها که حق تحصیل و کار در ادارات را نداشتند که حتی نمیتوانستند بدون همراه شرعی ازخانه بیرون شوند. فراز و فرود زندگی زنان افغانستانی تنها دردورهی حکومت طالبان خلاصه نمیشود پیش از طالبان و در تاریخ افغانستان نیز زنان سهم زیادی در سیاست، تجارت، تکنالوژی و سایر بخشها نداشتند. بهگواهی تاریخ بسیاری عرصهها در افغانستان بیشتر مردانه بوده است.
زنان حق دارند نگران باشند زیرا که از زمان سقوط رژیم طالبان، افغانستان در راستای توانمندسازی و احقاق حقوق زنان پیشرفتهای زیاد داشته است به گونهیمثال بعد از سال۲۰۰۱م، فصل تازهای در زندگی زنان افغانستانی رقم خورد. با کمک و همیاری جامعه بینالملل، بهویژه ایالات متحده امریکا، وضعیت زنان رو به تحول گرایید، با الهام از نظام حقوقی بینالملل و رویکرد غالب جهانی در زمینهی حقوق زنان هزینههای فراوانی اختصاص یافت و فرصت شهروند بودن به زنان داده شد. زنان در داخل و خارج کشور شروع کردن به تحصیل و فعالیتهای سیاسی، مدنی و اجتماعی. زنانی خود را نامزد مقامِ ریاستجمهوری کردند. زنانی وزیر شدند و خیلیها به مجلس نمایندگان کشور راه یافتند.
همچنان از این میان یکی از بزرگترین دستاوردهای افغانستان، تغییر وضعیت آموزشی و زیستی زنان بود. پیش از سقوط حکومت از سه دختر در کشور یکی آن میرفت. زنان نهادهای مدنی ایجاد کردند. تعدادی زیادی به عنوان دادستان مقرر شدند. درصدی قابل توجهی در مجلس نمایندگان و سکتور خدمات ملکی به خود اختصاص دادند افزون بر این زنان در قانون اساسی افغانستان که ضامن حقوق مساوی برای زن و مرد است، دارای جایگاهی بودند درست است که برای تطبیق قوانینی که در سالهای پسین تصویب شد چالشهایی وجود داشت اما نفس موجودیت این قوانین برای احقاق حقوق مساوی برای همه اعضای جامعه، یک تهداب و بنیان مهم به شمار میرفت.
امریکا و متحدان آن پس از سرنگونی حکومت طالبان، افغانستان را در مسیر رسیدن به جامعهی مدنی و دموکراتیک حمایت کردند، با این حال با همه تلاشهای که صورت گرفت، پس از بیست سال طالبان دوباره کنترول افغانستان را به دست گرفتند و امروزه یکی از دغدغههای زنان افغانستانی آیندهی نامعلوم شان است، زیرا زنان تجربهی زندگی زیر پرچم طالبان را دارند از اینرو پس از سقوط حکومت افغانستان، شمار زیادی از زنان که روزی جز سرمایههای کشور به حساب میامدند کشور را ترک کردند. اما با خارج شدن چند هزار زن داستان به پایان نمیرسد. افغانستان بیش از ۳۰میلیون نفس دارد که نیمی از نفوس آن زنان اند با این حساب، هنوزهم چند میلیون زن در افغانستان زندگی میکنند و جامعه جهانی در قبال این زنان باید خودش را مسؤول بداند. زنان بیشتر از هر قشر دیگر خواستار پایان جنگ و خشونت و درگیری هستند؛ زیرا آنان بیش از هر کسی دیگر از جنگ و خشونت آسیب دیدهاند. در عین حال آنان نمیخواهند که حقوق خود را در یک توافقی که پیشرفتهای آنان را نابود ساخته و آنان را به عقب رانده، از دست بدهند.
نویسنده: شفیقه خواجه زاده