پیامدهای محرومیت دختران از آموزش، جبرانناپذیر و ویرانگر
از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال افغانستان، به هر ولایتی که سر بزنید، شمار دخترانی که رویای آموزش آنان به کابوس محرومیت از ادامهی آموزش مبدل شده بیش از پسران است. پس از روی کار آمدن نظام جدید در سال ۲۰۰۱ میلادی در کشور، جامعهی جهانی در سه عرصه امنیت، آموزش و صحت بیشتر توجه کرد و بیشترین کمکها را به این عرصهها در افغانستان متمرکز ساخت، با آنهم براساس آخرین آمارها، شمار کودکانیکه از آموزش محروم اند نزدیک به سه میلیون است. سهم دختران از این محرومیت بیشتر از پسران است چنان که ۷۰ درصد از کودکان محروم از آموزش دختران اند. پرسشهای که اینجا مطرح بحث است چه عواملی در محروم شدن دختران از آموزش نقش دارد؟ تبعات محرومیت دختران از آموزش چیست؟ در ادامهی این نوشته به این پرسشها پاسخ دادهام.
براساس گزارش تحقیقی «نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال»، درصدی دختران باسواد در مقایسه با پسران ۴۴ درصد پایینتر است. به این معنی که در افغانستان ۶۶ درصد پسران و ۳۷ درصد دختران باسواد اند. از مجموع ۳.۷ میلیون کودک محروم از مکتب بین ۶۵ تا ۷۰ درصد آنرا دختران تشکیل میدهند.
یکی از دستآوردهای مهم دو دههی پسین، آمدن امنیت و زمینهی آموزش و تحصیلات عالی برای کودکان و جوانان بود. در طول این مدت در بیشتر مناطق افغانستان، به جز ولایتهایی که تحت کنترول طالبان بود دروازهی مکتبها باز شد و مکتبهای جدید ساخته شد. اما سه ماه پیش پس از بیست سال طالبان دوباره کنترول افغانستان را به دست گرفتند و دروازههای مکتبها یک بار دیگر به روی دختران بسته شد.
طالبان هر چند به دختران صنف اول تا ششم اجازهی رفتن به مکتب دادند اما سرنوشت سایر دانشآموزان هنوز مشخص نیست.
در کنار اینکه طالبان مانع آموزش دختران میشوند عوامل دیگری نیز وجود دارد که در محروم ساختن دختران از آموزش نقش دارد که در ادامه به آن میپردازم.
موانع آموزش دختران تقریبا یکسان و شبیه به هم
موانع فرهنگی در برابر آموزش دختران در مناطق مختلف افغانستان، با در نظرداشت سطح رشد آگاهی و فرهنگی، فرق میکند. اما در اکثر ولایتها، تقریبا یکسان و شبیه به هم است. باورهای مذهبی، ارزشهای سنتی، فقر و ناآگاهی اجتماعی از جمله عوامل ریشهدار اجتماعی و فرهنگی است که سبب میشود کودکان و به ویژه دختران از آموزش محروم شوند. مناطقی که از نظر فرهنگی به یک سطح قابل ملاحظهای از رشد فرهنگی رسیدهاند، اکثریت خانوادهها، فرزندان پسر و دخترشان را برای فراگیری آموزش به مکتب میفرستند و پس از سپری کردن دورهی مکتب، به آنان اجازه میدهند تحصیلات عالیشان را در دانشگاههای کشور و حتا از طریق بورسهای تحصیلی در خارج از کشور ادامه دهند. رفتن دختران به مکتب نه تنها که ننگ نیست، بل؛ مانع شدن دختران از رفتن به مکتب، ننگ پنداشته میشود. اما در شماری از ولایتها به ویژه کلانشهرها عکس این مسئله جریان دارد؛ به گونهی مثال، هرات که یکی از کلانشهرها و معروف به شهر علم و فرهنگ است تا پیش از سقوط حکومت افغانستان، براساس اطلاعات ادارهی معارف ولایت هرات، حدود ۷۰ هزار دختر در آن از آموزش محروم اند. عامل آن هم از سوی مسؤولان آموزش و پرورش این ولایت، سنتهای ناپسند نسبت به تحصیل دختران خوانده میشود.
پیامدهای محرومیت دختران از آموزش، جبرانناپذیر و ویرانگر
تبعات محروم ماندن دختران از آموزش جبرانناپذیر، ویرانکننده و برای نسل آینده سمکشنده است. دختران اگر از آموزش محروم بمانند، ممکن در آینده، رقم وحشتناکی از زنان بیسواد را در کشور داشته باشیم. بخش بزرگی از قابلیتهایی که برای بازار کار نیاز است را زنان از دست میدهند و این موضوع سبب میشود که زنان همچنان در حاشیه و انزوا در اجتماع قرار داشته باشند و جامعه با زوال رقم بالای از زنان آگاه و تحصیلکرده روبرو خواهد شد.
در پایان آنچه برای جلوگیری از رشد روزافزون شمار دختران محروم از آموزش توصیه میشود.
یکم: طالبان باید برای دختران اجازهی رفتن به مکتب را بدهند. با ممانعت دختران از آموزش، این گروه نمیتواند حمایت جامعهی جهانی را با خود داشته باشد و جامعهی جهانی نیز مسؤولیت دارد تا با وارد کردن فشار از راههای گونهگون طالبان را وادار کنند که در قسمت آموزش دختران توجه جدی داشته باشند و هیچ گاه مانع آنان نشوند.
دوم: حساسیتهای فرهنگی در برابر رفتن دختران به مکتب و دانشگاه بشکند و سنت جدیدی را به جا بگذارد که خانوادهها تلاش کنند، مانند دخترانیکه پیش از آن درس خواندهاند، دخترانشان را حمایت کنند که تحصیلاتشان را تمام کنند. ذهنیتهای بدبینانه و حساسیتهای کاذب سنتی نسبت به آموز دختران باید رفع شود و این وظیفه و رسالت نهادهای است که در حمایت از حقوق زنان فعالیت دارند. در قدم بعدی، دولت و به ویژه وزارت معارف مکلف است تا در قسمت آموزش دختران توجه ویژهای داشته باشند. دولت باید با استفاده از استعدادهای پنهان از فرار سرمایه جلوگیری و وزارت معارف کشور، با درک حساسیتها و مشکلات دختران در جامعه روند آموزش را برای دختران تسهیل کند و برای خانوادهها در مورد اهمیت آموزش دختران آگاهی دهد.
ضیاگل عظیمی